آیه های شیطانی
آیههای شیطانی چهارمین رُمان سلمان رشدی است. این کتاب جنجالبرانگیز، برای نویسندهاش، جایزۀ وایتبرد را به ارمغان آورد. در همین سال، کتاب به فهرست نهایی جایزۀ بوکر نیز راه یافت، اما موفقیتی کسب نکرد. در تاریخ ۱۴ فوریه ۱۹۸۹ میلادی روحالله خمینی با صدور فتوایی حکم مرگ رشدی نویسندۀ این کتاب را صادر کرد. از آن پس، رشدی زندگی مخفیانهای را در انگلستان میگذراند که تاکنون ادامه داشته است. این رمان دربردارندهٔ قالبی روایی است که از عناصر رئالیسم جادویی آمیخته با رشتهای از جستارهای فرعی که در قالب رؤیاهای دیده شدهٔ یکی از شخصیتهای اصلی داستان بازگو میشود، بهره میبرد. روایت اصلی، همچون دیگر داستانهای رشدی، شامل ترک وطن کردگان هندی در انگلستان امروز میشود. هواپیمایی از هند که توسط گروهی از سیکها ربودهشده بر فراز انگلیس منفجر و تمام سرنشینان آن به جز دو هنرپیشهٔ هندی مسلمان که قهرمانهای اصلی داستان میباشند کشته میشوند. نفر نخست جبرئیل فرشته نام دارد، هنرپیشهٔ سرشناس بالیوود که رل تخصصیاش بازی در نقش خدایان هندوست و دیگری صلاحالدین چمچا فرزند یک بازرگان است که هویت هندی خویش را کنار گذارده و بهعنوان دوبلور در انگلیس فعالیت میکند. بهدنبال این انفجار، هر دو داخل کانال آبی سقوط کرده و بهطرز جادویی نجات مییابند. در یک استحالهٔ معجزهآسا، جبرئیل فرشته، واقعاً هویت جبرئیل (برترین فرشتۀ مقرب در ادیان ابراهیمی که اورا رابط میان خداوند و پیامبران میدانند) را میگیرد و چمچا نیز هویت یک روح پلید. پس از یافتهشدن در ساحل، چمچا توسط پلیس بهظن مهاجرغیرقانونی بودن دستگیر میشود، درحالیکه جبرئیل، بیتفاوت جریان را نظاره میکند. دو قهرمان برای بازیابی زندگی خود تلاش میکنند. جبرئیل در جستجوی عشق گمشدهٔ خویش، کوهنوردی با نام الی کن را مییابد، ولی بیماری روانی او بر پیوندشان سایه میافکند. صلاحالدین نیز که بهگونهای معجزهآسا ساختار انسانی خویش را بازیافته، بهدنبال کینهجویی از جبرئیل برای واگذاشتن او پس از واقعهٔ سقوط از هواپیمای ربودهشده است. او این اندیشه را با افروختن آتش حسد در جبرئیل و نابودسازی رابطهاش با الی عملی میسازد. در تنگنای دیگری در داستان، جبرئیل بر آنچه صلاحالدین انجام داده آگاه میشود، ولی او را میبخشد و حتی جانش را نجات میدهد.
هر دوِی آنها به هند باز میگردند. جبرئیل که هنوز از بیماریاش رنج میبرد در یک طغیان حسادتی دیگر الی را به قتل میرساند و سپس خودکشی میکند. صلاحالدین نیز که نهتنها مورد بخشایش جبرئیل قرارگرفته، بلکه با پدر و نیز هویت هندی فراموش شدهاش به آشتی رسیده، برآن میشود که در هند باقی بماند. یک رشته از حکایات رؤیا روایی نیمه-جادویی پرداختهشده در ذهن بیمار جبرئیل فرشته، در درون داستان جای گرفته و با جزئیات مرتبط فراوان و نیز مایههای متعارفی از وحی الهی، ایمان و تعصبات مذهبی و همچنین تشکیکات بههم پیوند خوردهاست. یکی از این حکایات فرعی شامل بیشترین عناصریاست که برای مسلمانان توهینآمیز تلقی گردیدهاست. این حکایت شامل بازگویی دگرگون شدهٔ زندگی محمد (در رمان با نام محوندیا پیامبر) در شهر مکه (در رمان با نام جاهلیه) است. در میان این حکایت، بخش آیات شیطانی روایت میشود که در آن پیامبر ابتدا خبر از وحی آیاتی در پشتیبانی از بتهای شرکآلود دیرینه میدهد ولی بعد آنرا لغزشی برخاسته از القائات شیطانی عنوان میدارد. دو شخصیت نیز در حکایت معرفی میگردند که به مخالفت با “پیامبر”میپردازند: یکی زن کاهن بیدین شیطانصفتی با نام ” هند”است و دیگری شاعریاست بذلهگو، گمانمند و هتاک با نام “بال”. وقتی “پیامبر” پیروزمندانه به شهر بازمیگردد، “بال”، خودرا در یک روسپیخانهٔ زیرزمینی که درآن روسپیها نام همسران “پیامبر” را برخویش نهادهاند، پنهان میسازد. همچنین یکی از صحابۀ پیامبر در تشکیک صحت گفتار او، مدعی میشود که پیامبر در بخشهایی از قرآن در حین وحی، زیرکانه دستکاری کرده است. بخش دوم، داستان عایشه، رعیت هندی را به تصویر میکشد که مدعی میشود از جبرئیل (فرشتهٔ مقرب) بدو وحی میشود. او همهٔ عوام روستایش را اغفال میکند تا با پای پیاده آهنگ سفری ازبرای زیارت بهسوی مکه کنند، با این ادعا که میتوانند پیاده از دریای عربی بگذرند. این زیارت هنگامیکه باورمندان همه پا به دریا گذارده و ناپدید میشوند به پایانی مصیبتبار میانجامد. دراینمیان شاهدان واقعه، شرحهای ضدونقیضی از غرق شدن یا گذر معجزهوار این افراد از آب ارائه میدهند. بخش سوم رؤیا، یک رهبر مذهبی متحجر تبعیدی، با نام “امام” را در اواخر قرن بیستم به تصوبر میکشد. این شخصیت کنایهای شفاف به زندگی روحالله خمینی در زمان تبعیدش در پاریس دارد ولی همچنین با دستمایههای اصلی راوی بازگشت کننده به شخصیت پیامبر در ارتباط است. کمتر از یک ماه پس از انتشار کتاب، ورود و فروش آن در هند ممنوع اعلام شد. بلافاصله در کشورهای بنگلادش، سودان و افریقای جنوبی نیز کتاب ممنوعه اعلام شد. پس از آن هم در سریلانکا، ولی ماهها پس از انتشار کتاب در اواسط ماه فوریهٔ سال ۱۹۸۹ بهدنبال آشوبهای خشونتآمیز برپاشده بر ضد کتاب در پاکستان، رُشدی در یک حکم شرعی از سوی آیت الله خمینی مرتد اعلام شد و از مسلمانان خواسته شد که او را بکشند تا دیگر کسی جرأت اهانت را پیدا نکند. چندی بعد مؤسسهای خیریه در تهران برای کسی که رشدی را بکشد جایزهای بیست میلیون تومانی (حدود ۱۷۰ هزار دلار بر اساس نرخ بازار آزاد) برای ایرانیان و یک میلیون دلاری برای خارجیها تعیین کرد؛ فتوایی که باعث شد سالها بعد کارگردان فیلم ۲۰۱۲ “رولند امریش”از پخش صحنهٔ تخریب کعبه در فیلم خود منصرف شود. پس از فرمان روح الله خمینی مبنی برکشتن سلمان رشدی افرادی در صدد اجرای این حکم بر آمدند از جمله ” مصطفی مازح”جوان لبنانی که پیش از همه توانسته بود با پاسپورت فرانسوی وارد هتل محل اقامت سلمان رشدی شود؛ ولی در روز حادثه با انفجار زودهنگام بمبی که برای کشتن رشدی کار گذاشته بود، از هدفش بازماند و کشته شد. کتاب رفتهرفته در کنیا، تایلند، تانزانیا، اندونزی، سنگاپور و نهایتاً ونزوئلا ممنوع گشت. در سال ۱۹۹۱ مترجم آیات شیطانی به ژاپنی، هیتوشی ایگاریشی در توکیو با ضربات چاقو کشته شد، و به مترجم ایتالیایی کتاب هم در میلان حمله شد. در سال ۱۹۹۳ ناشر نروژی کتاب مورد حملۀ مسلحانه قرار گرفت. در همین سال عزیز نسین مترجم کتاب به ترکی در هتلی در شهر سیواس مورد حمله قرار گرفت. هرچند نسین توانست از هتل فرار کند ولی در پی به آتش کشیده شدن هتل ۳۳ نفر کشته شدند. این واقعه به کشتار سیواس معروف شد. دفتر نشر”نیما”در آلمان که ترجمۀ فارسی این کتاب را منتشر کرده بود به آتش کشیده شد و نیما نعمتی مدیر این انتشارات بارها تهدید شد. سردبیر مجلهٔ “خلق”چاپ سلیمانیه که بخشی از ترجمهٔ کردی این کتاب را در سال ۲۰۱۰ منتشر کرده بود هدف حملهٔ مسلحانه قرار گرفت. سردبیر از این حادثه جان سالم بدر برد ولی برمک بهداد مترجم کتاب از آن زمان پنهان شدهاست در حالیکه تعدادی از روحانیون سلیمانیه و اربیل حکم قتل وی را صادر کردهاند.
هارون و دریای قصه ها
“هارون و دریای قصه ها داستانی جذاب و زیبا است که در آن خوبی و زشتی در قالب درامی طنزآمیز با هم در نبردند. ماجراهای پر حادثه و شخصیت های خوب و بد داستان چنان هنرمندانه و زیبا ساخته و پرداخته شده اند که جذابیت آن را هم طراز افسانه های هزار و یک شب ساخته اند.”
نادین گوردیمر، برنده جایزه ادبی نوبل
هارون و دریای قصه ها همچون رمان های دیگر رشدی به سبک سورئالیستی یا رئالیسم جادویی نوشته شده است، یعنی سبکی که واقعیت را همراه تخیل و افسانه بیان می کند. واقعیتی که رشدی در پوشش افسانه هارون و دریای قصه ها توصیف می کند همان مشاجره ای است که میان هنر و ادبیات از یک طرف و مذهب و ایدئولوژی سیاسی از طرف دیگر در جریان است. همان طور که خود او از قول هربرت رید-یکی از پیشتازان مکتب سورئالیسم-نقل می کند: “تغییر، خصوصیت آن هنری است که هنر می ماند”. در حالی که مذهب یا ایدولوژی سیاسی صاف و ساده اعلام می کند که یک بار و برای همیشه حقیقت را بیان کرده است.
ختمشد، حاکم سرزمین چوپ(خاموش)، رهبر آیین بی زبانی می پندارد که همه چیز به او ختم شده است و مثل هر مومن راستین دیگری که معتقد است باورش تنها روایت درست است، می کوشد آیین سکوتش را بر تمام هستی حاکم کند و آماده است برای پیشبرد ایمانش جهانی را-هر قدر هم که زیبا باشد-به ویرانی بکشاند. هارون و دریای قصه ها، افسانه ای است که چهره زشت واقعیت از ورای تمثیل ها و استعاره های آن به وضوح به چشم می خورد. واقعیتی که سرنوشت خود نویسنده به بهترین و ملموس ترین وجه گواه آن است. هارون و دریای قصه ها، اولین رمان سلمان رشدی بعد از ماجرای آیات شیطانی است.
دانلود کتاب هارون و دریای قصه ها
بچههای نیمهشب
بچههای نیمهشب رمانی است نوشته سلمان رشدی، در سال ۱۹۸۱. سلمان رشدی در این رمان به دوران گذار از استعمار انگلیس به استقلال هند میپردازد. این رمان را میتوان نمونهای از ادبیات پسااستعماری و رئالیسم جادویی دانست. رویدادهای این رمان در بستر اتفاقات تاریخی رخ میدهد و از این رو میتوان آن را رمانی تاریخی هم قلمداد کرد. بچههای نیمهشب جایزه بوکر ۱۹۸۱ و جایزه جیمز تیت بلک مموریال را در همان سال از آن خود کرد. در جشن سالگرد بیست و پنجمین و چهلمین سال برگزاری جایزه بوکر، در ۱۹۹۳ و ۲۰۰۸، بچههای نیمهشب جایزه بوکر بوکرها و جایزه بهترین برگزیدگان بوکر در همه زمانها را برنده شد. همچنین این رمان تنها رمان هندی است که در لیست ۱۰۰ رمان برتر انگلیسی زبان مجله تایم از زمان انتشار در سال ۱۹۲۳ آن تاکنون قرار گرفتهاست.
مهدی سحابی بچههای نیمهشب را به فارسی ترجمه کرد و در سال ۱۳۶۴ برنده جایزهٔ بهترین رمان خارجی کتاب سال جمهوری اسلامی ایران شد؛ اما چند سال پس از نشر آن مسلمانان سلمان رشدی را به دلیل نگارش کتاب آیات شیطانی تکفیر کردند و درنتیجه رمان بچههای نیمهشب نیز در ایران تجدید چاپ نیافت.
[
- لحظههایی هست که دچار وحشت میشوم، اما این لحظهها میگذرند و وحشت، مثل جانوری دریایی که به جستجوی هوا به سطح آب بیاید و دور و برش را پر از کف کند، سرک میکشد اما دوباره به ژرفا برمیگردد.
بچههای نیمهشب
ترجمۀ مهدی سحابی
http://www.mediafire.com/
دانلود کتاب شرم
ترجمه مهدی سحابی
http://www.mediafire.com/
سلمان رشدی و حقیقت در ادبیات
صادق جلال العظم
ترجمه تراب حق شناس
http://www.peykarandeesh.org/
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.