نام واقعی سارا کیرش، شاعره آلمان شرقی سابق، پیش از ازدواج با یک شاعر، اینگرید برنشتاین بود. او خالق داستانهای اجتماعی-انتقادی، رمان، و اشعار خصوصی و بدبینانه است. ترجمه از زبان روسی نیز یکی از مشغله های ادبی او است. وی گرچه آثاری به نثر نوشت ولی بیشتر یک شاعر است تا یک نویسنده . اشعارش مشاهدات اتوبیوگرافیک غیر روشنفکرانه ولی آهنگین با تمایل به ساده گی و سکوت و غم و سرخورده گی در دوران کودکی، رویا و امید به صلح، انساندوستی، سعادت، طبیعت و مناظر طبیعی چهار فصل سال هستند. زمانی که سارا کیرش به لغو شهروندی ترانه سرای سیاسی ساکن آلمان شرقی، یعنی وولف بیرمن اعتراض نمود، او را از کانون نویسندگان آلمان شرقی و حزب کمونیست آن کشور اخراج نمودند. سرانجام او در سال ۱۹۷۷ با اعلان ورشکستگی سوسیالیسم استالینیستی، به آلمان غربی مهاجرت نمود، یا فرار کرد .

او در سال ۱۹۹۶ یکبار با خبرنگار روزنامهٔ «اشتوتگارتر ناخریشتن» قرار مصاحبه گذاشته بود، ولی بعد آن را به هم زد و به عنوان پوزش نوشت: 

«من از طریق نوشته‌هایم حرف می‌زنم. در این نوشته‌ها تنها چیزی که برایم اهمیت ندارد، موضع‌گیری سیاسی است. چه چیزی برایم اهمیت دارد؟ نوشتن متنی خوب که دیگران هم آن را بخوانند. خواننده‌های من بهتر است تا آنجا که ممکن است مرا به‌حال خود بگذارند و اشعارم را بخوانند.»

او در طول زندگی خود همواره می‌گفت: «وضعیت یک نویسنده هر قدر هم که خراب باشد، باز هم کافی نیست.»

در آثار سارا کیرش معمولا زنان، قهرمان داستان هستند. او غیر از تاثیرآدلبرت اشتیفتر، زیر تاثیر شعر مدرن روس؛ مخصوصا آثار آنا آخماتوا و آلکساندر بلوک است. در شعر او طبیعت بعنوان آینه بیان روابط انسانی و شرایط اجتماعی است. او شاعر عشق و طبیعت، عشق و روابط زن و مرد با کمک اسطورههای طبیعی و تصاویر افسانه ای است. اشعارا و با کمک عناصر سبک رمانتیک، صاف، سبکبال و بازیگوشانه هستند. او از آهنگ و قصه گویی علیه واقعیات وحشت آور اجتماعی استفاده می کند. موضوع دیگر آثارش در باره معشوقه های دوردست، خاطره، امید و پیشگویی شکست است. او در پایان با بازگشت به زبان سنبلیک و تصویری سدههای میانه، مسیر دیگری را در پیش گرفت .

سارا کیرش در سال ۱۹۳۵ در آلمان شرقی بدنیا آمد، پدرش برقکار کارخانه بود. او در آنجا به تحصیل رشته بیولوژی، ادبیات و نویسندگی پرداخت و مدتی کارگر کارخانه قند و شکر بود. وی می گوید که ساده لوحی و بی تجربگی باعث شاعری اش گردید، چون بدون مطالعه زیاد شعر، شروع به سرودن نمود. وی برنده جوایز ادبی بیشمار از جمله جایزه ادبی بوشنر است .

از جمله آثار خانم سارا کیرش – یک روز در مسکو، اقامت در روستا، کلمات جادویی، چه تابستان عمیقی، کارولین خانم منتظر قطرات آب است، باد از پشت سر، عمق رودخانه، موجهایی به بلندی کوه، یادداشتهای روزانه، زندگی ساده، کتاب تصاویر و نقاشی، چسب سر گربه، اشعار زمستانی، وسعت زمین، زندگی گربه ای، صد شعر، گرمای برف، معلق، عشق غازی، توضیح چند خبر، کتاب کودکان، ستاره گمراهی، گپی با محصلین، اشعار منتخب، تعویض جنس، بادکنک هوایی، راههای روستایی، زندگی ساده، نظم و نثر، پرش در فضا، قبل از طلوع آفتاب، و غیره هستند.

خانم گابریله ووهمن، شاعره آلمانی نه فریاد خشمگین فمنیسم و نه شاعر درونگرای مسائل روانی انسان و نه طراح و مبلغ اتوپی اجتماعی است. در آثار او خواننده با تنهایی، سرخورده گی، مطرود بودن، دستکاری و مغزشویی انسان در یک جامعه سرمایه داری بدون امید و بدون آینده است. او بیشتر در آثارش به بحث و نقد خود و برخورد با خود می پردازد. او به انتقاد از طبقه متوسط مرفه آلمان در دهه ۷۰ آدنائور و حرص و طمع هایش می پردازد. گابریله ووهمن خالق دهها رمان و صدهها داستان کوتاه است . او غیر از شعر، استاد نثر کوتاه از جمله نمایشنامه رادیویی و تلویزیونی نیز است . در آثار او علاقه به شرح جزئیات، کمبودهای اجتماعی روزمره، مونولوگهای انسانی، روابط میان انسانها، مکانیسم فشار خانواده، غیاب عشق و همدردی و گرمی انسانی و برخورد با مرگ و بیماری است.

گابریله ووهمن یکی از نویسندگان پرکار زمان حال آلمان است. او در طول ۴۰ سال ۸۰ کتاب داستان و رمان و شعر منتشر نمود. آثار وی چنان بیشمارند که خواننده بسختی قادر به همراهی آثار ادبی او است. او از نظر ادبی تحت تاثیر جویس، پروست، و ساراتوات است. طنز تلخ و گزنده او زیر تاثیر دورنمات میباشد. چون تمام آثار او اتوبیوگرافیک هستند، منقدین ازوی ایراد میگیرند که او فقط از سوراخ در زندگی خود به جهان بیرون می نگرد. او با زبانی فشرده و رئالیستی به تفسیر زندگی روزمره و ناتوانی انسان در ارتباط گیری با یکدیگر می پردازد. از جمله دیگر موضوعات آثارش، ترس، بیماری، ازدواج، عشق های جنبی، الکل، تلویزیون، غم و شرح محیط اطراف خود هستند. او زیر تاثیر فرهنگ زمان خود می گفت که کودکان نباید ابزاری برای آزمایش روشهای تربیتی گردند.

گابریله ووهمن در سال ۱۹۳۲ در خانواده ای روحانی مسیحی در آلمان غربی بدنیا آمد و به تحصیل زبان و ادبیات آلمانی و رمی، فلسفه، و موسیقی پرداخت. تحول و تغییر ادبی او میان توصیف منفی روزمرگی و جهانبینی مثبت و انساندوستانه است .

از جمله آثار او – زیباترین در کشور، داستان زنان، داستانهای ۳۰ ساله، مقالات اتوبیوگرافیک، نکاتی برای خواننده، وداع طولانی، منظور جدی، جشن روستایی، مهمان کدخدا، خدمتکار مطیع، اکنون و هیچگاه، با یک چاقو، طمع، سیر روی کرسی، تنهایی و عاشقی، تابستان روستایی، پر فروش، لطفا نمک، شاید او موضوع را بفهمد، روی صندلی در اتوبوس، انتخابات ایام عید، زنان به چهره توجه میکنند، پاولین خانم تنها میماند، قماربازی، لطفا تمیز، ولی آن بدترین نبود، ناقص العضو، حمام سلامت، زیبا و جالب، وداع با خواهر، نامزد ازدواج، نوه و نبیره، صدای فلوت، بهانه برای همین، بیاد ماه مه، من میتوانم آن باشم، مسیر زیبا، لانه رضایت و امنیت، منظور جدی، ولی تازه آن بدترین نبود، پیروزی علیه غروب، نوشیدن زیباترین است، تئاتر از درون، شکار غریزی، هر چیز زمانی دارد، سفر با مادر، منهم بهتر نمیدانم، میخواهم بنویسم، لطفا نمیرید، خواهران، حمله متقابل، داستانهای ۲۰ ساله اخیر، ویلهلم چاقالو، پنج شنبه بیا، ما یک خانواده هستیم، روزی مناسب، کمک گوته، بلبل ها هم چیزی نمیدانند، روز تولد، در بین راه، باید نوشت، و غیره هستند.

نیچه می گفت

در یک روز آفتابی خنک

روی سخره سنگی در یونان

تنها نشسته بود .

ناگهان زردشت با کوله باری از راه

از آنجا درگذشت .

نیچه می گفت

دیگر تنها نبود .

و

سارا می گفت

در یک روز گرم و سبز تابستان

در مسکو

روی صندلی پارکی

تنها نشسته بود .

او در آنجا

تنهایی خود را

تا مغزاستخوان احساس نمود

چون در سمت چپ

و

در سمت راست اش

خود او؛

یعنی سارا نشسته بود .