۳۰ ژوئن ۱۹۹۱
با تمامی آرزوهای خوب برای مسافرت تو به وطن. میدانم و صمیمانه اعتقاد دارم که حالت بهتر خواهد شد و – حتی تو هم – در یک چمدان خودت را خوشبختتر احساس میکنی تا در یک قصر*. مواظب ناتاشا باش، که مواظب تو باید باشد و مواظب خودت باش. اجازه نده که هیچ دزدی وارد شود و خودت را عادت بده که پارس کنی! قرصهایت را فراموش نکن! کارت را فراموش نکن! همانطوری زندگی کن که دلت میخواهد و همانطوری که خوب است. زیرا که خوب و بد، زندگی و رنج، باران و آفتاب همه رفتنی هستند! آن طوری زندگی کن که اگر روزی پس از صد سال روی گورت علفی سبز شد، هیچکس جرأت نکند روی آن پا بگذارد. صادقانه و صمیمی زندگی کن! زیرا خودفریبی ثمری ندارد. سفر خوبی به خانه داشته باشی.
« و من پس از آن مگس خوشبختی هستم!
چه زنده، چه مرده باشم.»
این «دوباره آخرین» نامه است!
چهقدر از نامه متن… فرم!
سهراب
- نامه سهراب شهید ثالث به کریستال اورتمان تدوینگر فیلمهایش
- سهراب زندگی ساده و بیآلایش را به زندگی در چمدان تشبیه میکرد. ناتاشا نام سگ کریستل است
.
- برگرفته از ماهنامه فیلم شماره ۲۲۳ مرداد ۱۳۷۷
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.