من مثل یک شورشی واقعی می میرم

جُون بایز، سال ۱۹۶۳
جُون شاندوز بایز (به انگلیسی: Joan Chandos Báez) (زاده ۹ ژانویه ۱۹۴۱) خواننده و ترانه‌نویس نامدار و اسطوره‌ای موسیقی فولک آمریکایی و کنشگر اجتماعی است. وی به صدای گیرا و بیان بی‌پردهٔ نظرات سیاسی و انسان‌دوستانه‌اش مشهور است. بایز در فستیوال تاریخ‌ساز وودستاک سال ۱۹۶۹ سه ترانه اجرا کرد و به مشهور شدن ترانه‌های باب دیلن در سرتاسر آمریکا کمک کرد. محبوب‌ترین ترانهٔ او «الماس و زنگار» است و از ترانه‌های دیگر او می‌توان به «بدرود، انجلینا»، «عشق تنها واژه‌ایست چهارحرفی»، «سِر گالاهاد نازنین» و بازاجرای «ما پیروز می‌شویم» اشاره کرد. بایز ترانهٔ «جو هیل» را نیز در وودستاک اجرا کرد، که یکی از محبوب‌ترین ترانه‌های اعتراضی در ستایش جو هیل فعال حقوق کارگری است.

بایز در سال ۱۹۶۲ به‌طور فعال در جنبش حقوق مدنی (به انگلیسی: Civil Rights Movement) آمریکا شرکت کرد و به قوانین تبعیض‌آمیز نژادی اعتراض کرد. وی که در طول عمر هنری‌اش بارها به دخالت آمریکا در جنگ ویتنام اعتراض کرد، به مبارزات سیاسی و اجتماعی از جمله دفاع از حقوق بشر، حقوق مدنی، حقوق همجنس‌گرایان و کنشگری در زمینهٔ پرهیز از خشونت و محیط زیست نیز شهرت دارد.

جُون بایز و باب دیلن در حال اجرای ترانه‌ای در راهپیمایی به سوی واشینگتن برای کار و آزادی به تاریخ ۲۸ اوت ۱۹۶۳ میلادی.
جُون در سیزده سالگی در یکی از کنسرت‌های پیت سیگر خواننده مشهور فولک شرکت کرد و عمیقاً تحت تأثیر موسیقی او قرار گرفت. او بعدها اودتا و مارین اندرسون را به همراه سیگر از جمله هنرمندانی خواند که الهام‌بخشش بوده‌اند. جُون با باب گیبسن آشنا شد که در سال ۱۹۵۹ از او دعوت کرد در فستیوال نیوپورت شرکت کند، اجرای او در این جشنواره که نظرهای زیادی را به خود جلب نمود به سکوی پرش وی بدل شد. بایز اولین آلبوم خود را با نام جُون بایز در ۱۹۶۰ منتشر کرد، که مجموعه‌ای است از بالادها (ballad) یا تصنیف‌های محلی سنتی، از جمله تعدادی از بالادهای چایلد (بالادهای انگلیسی و اسکاتلندی که فرانسیس چایلد در قرن نوزدهم گردآوری کرد) مثل «مری همیلتن»، بلوز و سوگ‌ترانه‌ها به همراهی گیتار که فروش خوبی داشت. جُون برای نخستین بار در آلبوم جون بایز در کنسرت، قسمت دوم یکی از ترانه‌های باب دیلن را کاور کرد. از اواسط دهه ۶۰ میلادی جُون به پیش‌قراول جنبش احیای فولک یا roots revival بدل شد و دیلن را که در آن زمان ناشناخته بود به مخاطبینش معرفی کرد (آن‌ها از ۱۹۶۲ تا ۱۹۶۵ با یکدیگر رابطه عاطفی داشتند) و با موزیسین‌های معاصرش مثل جودی کالینز، امیلو هریس، جونی میچل و بانی ریت به رقابت پرداخت.

جُون در سال ۱۹۶۳ به همراه باب دیلن در فستیوال فولک‌مونتری آواز خواند و در تابستان به‌طور مشترک یک تور کنسرت داخلی آمریکا برگزار کردند.[۲] از آلبوم‌های شاخص بایز می‌توان به غسل تعمید اشاره کرد که یک آلبوم مفهومی است شامل اشعاری از شعرای شهیر همچون جیمز جویس، فدریکو گارسیا لورکا و والت ویتمن که توسط بایز دکلمه یا آواز می‌شود. آلبوم دیگر او جُون نیز شامل تأویل‌هایی از ترانه‌های موزیسین‌های معاصر آن دوره مثل جان لنون، پل مک‌کارتنی، تیم هاردین، پل سایمون و دونووان است. در ۱۹۶۸ جُون به نشویل در تنسی رفت و آلبوم دیوید را منتشر کرد که مایه‌های کانتری دارد و آن را به همسرش در آن زمان دیوید هریس تقدیم کرد که یکی از معترضان برجسته به جنگ ویتنام بود و علاقه‌مند به موسیقی کانتری.

حضور جُون در وودستاک در سال ۱۹۶۹ و به خصوص پس از انتشار موفق فیلم مستند وودستاک در ۱۹۷۰ او را در سطح بین‌المللی مطرح ساخت. سبک آواز متمایز و کنشگری سیاسی بایز تأثیر درخور توجهی بر موسیقی پاپ گذاشت. او از نخستین موزیسین‌هایی است که از محبوبیت خود به عنوان محملی برای اعتراض اجتماعی، آواز و تظاهرات برای صلح و حقوق بشر بهره برد. جذابیت او از مرز مخاطبین موسیقی فولک بسیار فراتر رفته‌است.

جُون «قصهٔ بنگلادش» را طی کنسرت برای بنگلادش در سال ۱۹۷۱ نوشت و اجرا کرد که بر اساس ماجرای حمله ارتش پاکستان به دانشجویان بنگالی دانشگاه داکا که بی‌سلاح در خواب بودند است، این اتفاق که در ۱۹۷۱ رخ داد جرقه‌های جنگ آزادی‌بخش بنگلادش را روشن کرد.

«پسرم اکنون کجایی؟» ترانه‌ای بیست و سه دقیقه‌ای است که در آلبومی با همین نام منتشر شد که به بازدید بایز از هانوی در ویتنام در سپتامبر ۱۹۷۲ استناد می‌کند، طی این سفر بایز و همراهانش از بمباران کریسمس یازده‌روزه هانوی و هایفونگ جان‌به‌در بردند.

جُون ترانهٔ “Gracias a la Vida” را که در اصل خوانندهٔ فولک اهل شیلی ویولتا پارا آن را ساخته و اجرا کرده‌است، در آلبومی با همین نام که در ۱۹۷۲ منتشر شد بازاجرا کرد و آن را به عنوان «پیام امید به شیلیایی‌های تحت ستم آگوستو پینوشه» پس از مرگ سالوادور آلنده پیشکش کرد. برخی از ترانه‌های دیگر این آلبوم را موزیسین شیلیایی ویکتور خارا دستچین کرده‌است.

در ۱۹۸۹ بایز در یک جشنوارهٔ موسیقی در چکسلواکی کمونیست اجرا کرد، در آن‌جا وی با رئیس‌جمهور آینده چکسلواکی واتسلاو هاول ملاقات کرد و از وی خواست تا گیتارش را نگه دارد تا به‌این‌وسیله از دستگیری هاول جلوگیری کند. بایز در طول اجرا از اعضای منشور ۷۷ و گروه‌های حقوق بشری مخالف تجلیل نمود که باعث شد میکروفونش بلافاصله قطع شود. هاول او را منبع الهام و شخصیت تأثیرگذار شایان توجهی در انقلاب مخملی دانسته‌است.

جُون بایز در نوامبر ۲۰۱۱ در کنسرت موسیقی که برای معترضین جنبش اشغال وال استریت اجرا شد شرکت کرد. او «جو هیل»، «نمک زمین» ترانه‌ای از گروه رولینگ استونز و «پای سیب من کجاست؟» ترانهٔ خودش را اجرا کرد.

انتقاد از حضور آمریکا در جنگ ویتنام و جنگ عراق
در سال ۱۹۶۴ جُون بایز به دخالت آمریکا در جنگ ویتنام اعتراض کرده و نود درصد از مالیات بر درآمدش را (که برای کمک به بودجه نظامی آمریکا است) پرداخت نکرد. همان سال در تظاهرات برای حق آزادی بیان که در دانشگاه برکلی کالیفرنیا برگزار شده‌بود شرکت کرد. پلیس آنقدر صبر کرد تا جُون بایز از دانشگاه خارج شود و سپس حدود ۸۰۰ دانشجو را بازداشت کرد.

در ۲۰۰۳ و ۲۰۰۴ بایز در تظاهرات‌هایی در سان فرانسیسکو و تگزاس در اعتراض به جنگ عراق به اجرای موسیقی پرداخت.

انتقاد از حکومت شاه ایران
جُون بایز در سال ۱۹۷۷ با گروه‌های بین‌المللی مدافع حقوق بشر در ایران همکاری داشت و حتی در ترانه «آهنگ مرغان دریایی» در آلبوم «بادهای خلیج» خود آشکارا از شاه ایران انتقاد کرده بود. او در یک برنامه تلویزیونی بی‌بی‌سی، با اطلاق صفت «قاتل کودکان در برابر چشمان والدینشان» به محمدرضا شاه، رسماً اعتراض نمود که موجب احضار رسمی آنتونی پارسونز، سفیر بریتانیا در تهران و ابلاغ اعتراض رسمی دولت ایران شد. شاه و وزیر دربار به‌طور جداگانه نسبت به این اظهار بایز و همچنین برخی از گزارش‌های انتقادی بخش فارسی رادیو بی‌بی‌سی دربارهٔ حکومت ایران انتقاد کرده و آن‌ها را مغرضانه خطاب کرده بودند. اما این اتهام از سوی مسئولان شبکه جهانی بی‌بی‌سی رد شد.

حمایت از راهپیمایی‌ها و تظاهرات مردمی خرداد ۱۳۸۸ در ایران
در ۲۵ ژوئن سال ۲۰۰۹ بایز ترانهٔ «We Shall Overcome» را به همراه چند خط شعر فارسی، در حمایت از جنبش مدنی مردم ایران بازخوانی کرد و نسخه‌ای از ویدئوی آن را-که در خانه‌اش ضبط کرده بود-برروی یوتیوب و وبگاه شخصی‌اش قرار داد.

او همچنین با پیامی که در وب‌سایتش با رنگ سبز نقش بست، از جنبش مسالمت‌آمیز و مدنی مردم ایران حمایت کرد و به آنان درود فرستاد. او با کلماتی سبز نوشت:

به مردم ایران: جهان با دیدن شما به قدرت رفتار غیرخشونت‌آمیز پی برد. ما آن را در غرش سکوت شما می‌شنویم و در چشمان شما می‌بینیم، آن گاه که آرام رو در روی رعب و دهشت می‌نشینید. شجاعت شما به شوقمان می‌آورد و فداکاری‌تان الهام‌بخشمان می‌شود. چه سعادتمندم من که زنده‌ام تا شاهد این جنبش باشم. دعاهایم، عشقم و حمایتم را به سوی‌تان روانه می‌کنم.

آثار
آلبوم‌های استودیویی و اجراهای زنده
Joan Baez, Vanguard (نوامبر ۱۹۶۰)
Joan Baez, Vol. 2, Vanguard (اکتبر ۱۹۶۱)
Joan Baez in Concert, Vanguard (سپتامبر ۱۹۶۲)
Joan Baez in Concert, Part 2, Vanguard (نوامبر ۱۹۶۳)
Joan Baez/5, Vanguard (نوامبر ۱۹۶۴)
Farewell Angelina, Vanguard (نوامبر ۱۹۶۵)
Noël, Vanguard (دسامبر ۱۹۶۶)
(Joan, Vanguard (اوت ۱۹۶۷
Baptism: A Journey Through Our Time, Vanguard (ژوئن ۱۹۶۸)
Any Day Now (Songs of Bob Dylan), Vanguard (دسامبر ۱۹۶۸)
David’s Album, Vanguard (مه ۱۹۶۹)
(I Live) One Day at a Time, Vanguard (ژانویه ۱۹۷۰)
Carry It On (Soundtrack Album), Vanguard (1971)
Blessed Are…, Vanguard (1971)
Come from the Shadows, A&M (آوریل ۱۹۷۲)
Where Are You Now, My Son?, A&M (مارس ۱۹۷۳)
Gracias A la Vida, A&M (ژوئیه ۱۹۷۴)
Diamonds & Rust, A&M (آوریل ۱۹۷۵)
From Every Stage, A&M (فوریه ۱۹۷۶)
Gulf Winds, A&M (نوامبر ۱۹۷۶)
Blowin’ Away, CBS (ژوئیه ۱۹۷۷)
Honest Lullaby, CBS (آوریل ۱۹۷۹)
Live -Europe ’83, Gamma (ژانویه ۱۹۸۴)
Recently, Gold Castle (ژوئیه ۱۹۸۷)
Diamonds & Rust in the Bullring, Gold Castle (دسامبر ۱۹۸۸)
Speaking of Dreams, Gold Castle (نوامبر ۱۹۸۹)
Play Me Backwards, Virgin (اکتبر ۱۹۹۲)
Ring Them Bells, Guardian (اوت ۱۹۹۵)
Gone from Danger, Guardian (سپتامبر ۱۹۹۷)
Dark Chords on a Big Guitar, Koch (اکتبر ۲۰۰۳)
Bowery Songs, Proper Records (سپتامبر ۲۰۰۵)
Ring Them Bells (reissue double-disc with bonus tracks), Proper Records (فوریه ۲۰۰۷)
Compilations
Folksingers ‘Round Harvard Square (1959)
The First 10 Years, Vanguard (نوامبر ۱۹۷۰)
The Joan Baez Ballad Book, Vanguard (1972)
Hits: Greatest and Others, Vanguard (1973)
The Contemporary Ballad Book, Vanguard (1974)
The Joan Baez Lovesong Album, Vanguard (1976)
The Joan Baez Country Music Album (1977)
Best of Joan C. Baez, A&M (1977)
Joan Baez: Classics, A&M (1986)
Brothers in Arms, Gold Castle (1991)
No Woman No Cry, Laserlight (فوریه ۱۹۹۲)
Rare, Live & Classic (boxed set), Vanguard (1993)
Greatest Hits, A&M (1996)
Joan Baez Live At Newport, Vanguard (1996)
Best of Joan Baez: The Millennium Collection, A&M/Universal (1999)
The Complete A&M Recordings, Universal/A&M (2003)

ترانه‌های تکی
We Shall Overcome (1963) US #90, UK #26
There But For Fortune (1965) US #50, UK #8
It’s All Over Now, Baby Blue (1965) UK #22
Farewell Angelina (1965) UK #35
Pack Up Your Sorrows (1966) UK #50
Love Is Just A Four Letter Word (1969) US #86
The Night They Drove Old Dixie Down (1971) US #3, UK #6
Let It Be (1971) US #49
In The Quiet Morning (1972) US #69
Blue Sky (1975) US #57
Diamonds and Rust (1975) US #35

امروز خودم را زخمی کردم تا ببینم هنوز آیا احساسی دارم

جان آر. «جانی» کش (به انگلیسی: John R. “Johnny” Cash) (زادهٔ ۲۶ فوریهٔ ۱۹۳۲ آرکانزاس – ۱۲ سپتامبر ۲۰۰۳) که همچنین با لقب مرد سیاه‌پوش نیز شناخته می‌شود، از خوانندگان بزرگ سبک کانتری در آمریکا[۱] و یکی از تأثیرگذارترین موسیقی‌دانان قرن بیستم بود.

گرچه او بیشتر به خاطر هنرنمایی در موسیقی کانتری شناخته می‌شود، صدا و خوانندگی‌اش پلی‌است میان سبک‌های مختلف موسیقی مانند راک اند رول، بلوز و موسیقی بومی. این مهم باعث شد تا جانی کش هم در موزه و تالار مفاخر موسیقی کانتری و هم در تالار مشاهیر راک اند رول حضور داشته باشد. وی برنده چندین جایزه گرمی نیز شد.
جانی کش بیشتر به خاطر صدای مشخص بم و زخم‌دارش در کنار مسلک محزون و رفتار فروتنانه‌اش شناخته می‌شود. بیشتر آهنگ‌های جانی کش —به خصوص آنهایی که در اواخر دوران شکوهش خوانده بود— بازتابی از اندوه، رنج و محنت بودند.

جانی کش بزرگترین ستاره سبک موسیقی کانتری در آمریکا محسوب می‌شود. سرودن ۵۰۰ ترانه، کسب ۱۳ جایزه گرمی و فروش بیش از ۵۰ میلیون نسخه آلبوم «مرد سیاه‌پوش» کانتری را جاودانه کرد. او گفته بود که تا زمانی که ریشه فقر و جنگ در دنیا خشک نشود، همواره سیاه خواهد پوشید. جانی کش خود در خانواده‌ای بسیار تنگدست زاده شده بود.


زندگی شخصی
جانی کش در ۲۶ فوریه ۱۹۳۲میلادی و در شهر کینگزلند از ایالت آرکانزاس به دنیا آمد. او فرزند چهارم خانواده بود. نام پدرش رِی کش بود. والدینش او را جی-آر نامیدند چون اسم دیگری به ذهنشان نمی‌رسید. وقتی که می‌خواست به استخدام نیروی هوایی دربیاید این موضوع برایش دردسرساز شد چون آن‌ها جی-آر را به عنوان اسم نپذیرفتند، بنابراین او از آن به بعد از اسم جان-آر کش به عنوان اسم رسمی استفاده کرد و در سال ۱۹۵۵ نام جانی کش را به عنوان اسم هنری خود برگزید.

آنها چهار فرزند بودند و برادر جوان‌ترش بنام تامی نیز به هنرمند معروفی در سبک کانتری تبدیل شد. جانی در ۵ سالگی شروع به کار در مزرعه پنبه کرد و در حین کار در کنار خانواده‌اش با آواز آن‌ها همراهی می‌کرد. مزرعه آن‌ها را دو بار سیل فراگرفت که همین موضوع بعدها انگیزه‌ای شد برای نواختن یکی از ترانه‌های وی. شرایط بد اقتصادی او و خانواده‌اش و سختی که در دوران رکود بزرگ تجربه کردند، بعدها انگیزه خوبی برای سرودن بسیاری از ترانه‌هایش شد.
او رابطه بسیار نزدیکی با برادر بزرگترش جک داشت. در مه سال ۱۹۴۴ جک در اثر یک حادثه با دستگاه برش، جان خود را از دست داد. او در هنگام مرگش فقط ۱۵ سال داشت. جانی کش هر از چندگاهی در مورد احساس گناهی که نسبت به مرگ برادرش حس می‌کند صحبت کرده‌است.

کودکی جانی کش با موسیقی گاسپل که از رادیو پخش می‌شد پیوند خورده‌است. او با کمک مادر و دوستان دوران کودکی‌اش شروع به نواختن گیتار و سرودن شعر کرد. در دوران دبیرستان در یک رادیوی محلی نیز اجرای برنامه داشت. همچنین از موسیقی ایرلندی که از رادیوی آنزمان پخش می‌شد، تأثیر فراوانی گرفته‌است.
جانی کش در هفتم ژوئیه ۱۹۵۰ به نیروی هوایی ایالات متحده آمریکا پیوست. پس از آموزش‌های اولیه در پایگاه نیروی هوایی لاکلند و آموزشهای فنی در پایگاه هوایی بروکس (هر دو واقع در ایالت تگزاس) به واحد امنیتی اطلاعاتی نیروی هوایی پیوست. کش وظیفه تحلیل کد مورس را در لندزبرگ آم لش واقع در آلمان بعهده داشت. او اولین اپراتوری بود که خبر مرگ جوزف استالین را دریافت کرد. جانی کش در سوم ژوئیه ۱۹۵۴ از خدمت مرخص شد و به تگزاس بازگشت.

ازدواج و خانواده
در ۱۸ ژوئیه ۱۹۵۱ هنگامی که جانی در نیروی هوایی خدمت می‌کرد، با دختری ۱۷ ساله به نام ویویان لیبرتو در پیست اسکیت آشنا شد. آشنایی آن‌ها بمدت ۳ هفته طول کشید تا اینکه جانی برای مدت سه سال به آلمان فرستاده شد. در طول این مدت، آن‌ها صدها نامه عاشقانه به یکدیگر فرستادند. در ۷ اوت ۱۹۵۴ یعنی یک ماه بعد از مرخص شدن از خدمت به ازدواج یکدیگر درآمدند. مراسم عقد توسط عموی ویویان که پدر روحانی بود انجام شد. آن‌ها صاحب چهار دختر به نام‌های رُزانا، کتی، سیندی و تارا شدند. زیاده‌روی در مصرف مشروب و همچنین مواد مخدر، تورهای طولانی مدت و رابطه جانی با زن‌های دیگر و بخصوص رابطه نزدیکش با خواننده سبک کانتری، جون کارتر به جدایی او و همسرش در سال ۱۹۶۶ انجامید.

جانی کَش و جون کارتِر
جانی تقریباً سیزده سال پس از آشنایی‌اش با جون کارتر در سال ۱۹۶۸ هنگام اجرای کنسرتی در لندن از او خواستگاری کرد و سرانجام در اول ماه مارس ۱۹۶۸ با او ازدواج کرد. آن‌ها صاحب بک فرزند بنام جان کارتر کش شدند که در سوم مارس ۱۹۷۰ به دنیا آمد.

آنها به فعالیت حرفه‌ای در کنار یکدیگر برای مدت ۳۵ سال ادامه دادند تا اینکه با مرگ جون کارتر در سال ۲۰۰۳ پایان پذیرفت. درست چهار ماه پس از مرگِ جون، جانی کش نیز درگذشت.

زندگی حرفه‌ای
در سال ۱۹۵۴ جانی و همسر اولش ویویان به شهر ممفیس در ایالت تنسی نقل مکان کردند. جانی با همراهی دو نوازنده به نام‌های لوتر پرکینز و مارشال گرنت یک گروه سه نفره را تشکیل دادند و تلاش کردند که قراردادی با کمپانی موسیقی سان به امضا برسانند. بعد از اولین اجرا برای سَم فیلیپس، او به آن‌ها گفت که علاقه‌ای به موسیقی گاسپل ندارد و این موسیقی دیگر خریدار چندانی نخواهد داشت. نهایتاً با اجرای ترانه‌ای متفاوت که جانی در دوران خدمت ساخته بود توانستند قرارداد را به دست آورند. در سال ۱۹۵۵ او موفق به ضبط اولین ترانه در استودیو سان با نام گریه کن! گریه کن! گریه کن! شد که با موفقیت زیادی همراه بود.

در دسامبر ۱۹۵۶ الویس پریسلی گذرش به استودیو افتاد در حالیکه جانی کش و گروهش هم آنجا بودند. چهار نفر ساعاتی به بداهه نوازی پرداختند که بخش قابل توجهی از آن را موسیقی گاسپل تشکیل می‌داد. فیلیپس دستگاه ضبط را روشن گذاشت و بعدها آن‌ها را منتشر کرد.

در این میان ترانه روی خط قدم برداشتن شهرت بسیار زیادی پیدا کرد و توانست به رتبه نخست بیلبورد موسیقی کانتری دست پیدا کند.

چهره قانون‌شکن
همراه با شهرت جانی کش در پایان دهه ۱۹۵۰ میلادی، او به مصرف بی‌رویه الکل روی آورد و همچنین به آمفتامین و باربیتورات معتاد شد. او برای مدتی با ویلون جنینگز که بشدت به آمفتامین اعتیاد داشت، همخانه شد. مصرف مواد باعث عصبی شدن و رفتارهای غیرعادی از جانب او شد. جانی کم‌کم مورد تمسخر دوستان و همکارانش قرار گرفت. بعضی از دوستان نشانه‌های این اعتیاد را جدی نگرفتند تا اینکه یک‌بار او در پشت صحنه اعتراف کرد که تمام مواد مخدر موجود را امتحان کرده‌است.

هرچند جانی کش از بسیاری جهات، کنترل لازم بر روی مسائل نداشت ولی همچنان استعداد و خلاقیتش در موسیقی باعث تولید آثار برتر می‌شد. ترانه حلقه آتش او به رتبه اول جدول موسیقی کانتری و بیست ترانه برتر موسیقی پاپ دست پیدا کرد.

در سال ۱۹۶۵ ماشین وانتِ جانی کش (که دچار آتش‌سوزی ناشی از داغ شدن محور چرخ شده بود) باعث ایجاد آتش‌سوزی در جنگل ملی لس پادرس در ایالت کالیفرنیا شد. این آتش‌سوزی تقریباً ۵۰۸ هکتار جنگل را از بین برد. وقتی قاضی از وی سؤال کرد که چرا این کار را کرده؟ وی پاسخ داد: «من این کار را نکردم. وانت من مرتکب این جرم شده‌است و الان هم مُرده. پس قاعدتاً نمی‌توانید از او سؤال کنید.» در نهایت پس از کشمکش‌های قانونی جانی کش موفق شد با پرداخت ۸۱۰۰۱ دلار جریمه به به دولت فدرال آمریکا به قضیه خاتمه دهد. او بعدها گفت که تنها کسی است که از سوی دولت آمریکا برای آتش‌سوزی جنگل جریمه شده‌است.

او هفت بار به دلیل ارتکاب به جرم‌های مختلف بزهکاری به زندان افتاد ولی هر بار پس از یک شب آزاد شد و هیچوقت عملاً زندانی نبود. یک بار هم در اکتبر ۱۹۶۵ در ال پاسوی تگزاس به جرم حمل مواد مخدر دستگیر شد ولی پس از دستگیری معلوم شد که برای حمل قرص‌های دگزامفتامین و اکوئینل که در گیتارش جاسازی شده بود نسخه پزشک داشته‌است.

مرد سیاهپوش
از سال ۱۹۶۹ تا سال ۱۹۷۱ جانی کش برنامه تلویزیونی خود تحت عنوان «جانی کش شو» را به اجرا درآورد که از شبکه تلویزیونی ABC (شرکت پخش رسانه‌ای آمریکا) پخش می‌شد.

جانی کش در اواسط دهه ۶۰ با باب دیلن آشنا شد و این آشنایی نزدیک تا همسایه شدن آن‌ها در نیویورک نیز ادامه پیدا کرد. در اواخر دهه ۷۰ جانی کش خود را با شکل و شمایل و لباس سر تا پا سیاه معرفی کرد. در سال ۱۹۷۱ ترانه‌ای با نام «مرد سیاه پوش» ساخت تا توضیحی باشد برای این طرز لباس پوشیدنش.

او به نمایندگی از مردم فقیر و گرسنه، زندانیان و قربانیان مواد مخدر لباس سیاه به تن می‌کرد.

در سال ۲۰۱۶ میلادی گونه جدیدی از رتیل به نام جانی کش، خواننده آمریکایی ثبت شد. این رتیل سیاه در نزدیکی زندان معروف فولسم یافت شده‌است که جانی کش در این بازداشتگاه کنسرتی برای زندانیان برگزار کرد. کریس همیلتون از دانشگاه آبرن و همکارانش با توجه به کشف این رتیل در نزدیکی زندان فولسم و نیز سیاهرنگ بودن آن تصمیم گرفته‌اند که نام «آفونوپلما جانی‌کشی» (Aphonopelma johnnycashi) را روی این رتیل بگذارند.

زخم (Hurt)

این ترانه را ترنت رزنور، مغز متفکر گروه Nine Inch Nails، گفته و خوانده است، اگر چه عده‌ی بسیاری آن را با صدای جانی کش شنیده‌اند و خود رزنور نیز معتقد است جانی کش، با اجرای خاصش از این ترانه، آن را از آن خویش ساخته است و «زخم» جانی کش اثری مستقل و نامرتبط با «زخم» او است. رزنور این ترانه را در اشاره به دوران اعتیادش به هروئین نوشته است، اگر چه در اجرای کش، که آخرین ترانه‌ی خوانده‌شده توسط او و یک ماه پس از مرگ جون کارتر، همسرش، است، بیشتر مفهوم تنهایی و حسرت انتولوژیک به گوش می‌رسد.

امروز خودم را زخمی کردم
تا ببینم هنوز آیا احساسی دارم
بر درد درنگ می‌کنم
آن تنها چیزی که واقعی است
سوزن سوراخی می‌گشاید
همان سوزشِ قدیمیِ آشنا
در تلاش برای تاراندش
اما همه‌چیز را به یاد می‌آرَم

این که از من چه ساخته است
عزیزترین دوستم،
هر که می‌شناختم، دارد می‌رود
در نهایت
و همه را برای تو می‌گذارم
امپراتوری کثافتم را
من تو را ذله خواهم کرد
من تو را زخم خواهم زد

من این تاج خار را بر سر می‌نهم
بر این تختِ کذاب خود
سرشار از افکار ویران
که مرا توان ترمیم‌شان نیست
به زیر لکه‌های زمان
احساسات غیب می‌شوند
تو یکی دیگری
من هم‌چنان بر جای خود هستم

از من چه ساخته است
عزیزترین دوستم،
هر که می‌شناختم، دارد می‌رود
در نهایت
و همه را برای تو می‌گذارم
امپراتوری کثافتم را
من تو را ذله خواهم کرد
من تو را زخم خواهم زد

اگر می‌شد از نو شروع کنم
میلیون‌ها مایل دورتر
به قولم عمل می‌کردم
من راهی می‌یافتم