برچسب: اتوبوس شمیران
-
گزيده ای از ‘درخت گلابی’ ، داستانی از مجموعه ‘جايی ديگر’ | گلی ترقی
پلک های مرطوبش را با فشاری خواب آلود از هم باز می کند و من از خلال آن شکاف باريک، آن دورها، روزهای آشنا و تابستان های روشن کودکی ام را، جسته گريخته، چون خوابی ناتمام و مکرر باز می بينم. نگاه ممتد و پر حرف کدخدای ريش سفيد، مثل نفسی بلند، گرد و غبار…