برچسب: اصفهان
-
به عصرها و ظهرهای گرم سه ماهِ تیر، مرداد و شهریور در تهران
ناما جعفری | نویسنده ــــــــــــــــــــــ من یعنی ناما جعفری، وقتی به نوجوانیام در سال ۲۰۱۰ نگاه میکنم، به عصرها و ظهرهای گرم تابستانی در تهران، وقتی از دست نیروهای پلشت رژیم اسلامی فرار میکردم تا دیواری پیدا کنم برای یک طرح که رژیم پلشت و جاکشان سپاه را به جنگ میکشید، هنوز هیجان آن لحظات…
-

| پرتگاه | رضا قاسمی |
دامنت را بپوش. در روز برهنه تری تا به تاريکی. تو با دشنه زاده شدی، من با بريدگی. تمام شيشه های شکسته، تمام شيشه های نوک تيز راه می زنند بر من.
-

| رضا فرخ فال | آه استانبول |
سیگار را لای دو انگشتش به گوشه دهان برد و لبخند زد. در جوابش گفتم: “هیچ کار بخصوصی نمیکنم…” و به دنبال این حرف فشرده و سرسری درباره کارهای دفتر انتشاراتی با او صحبت کردم.