دختران ما را مسموم میکنند، دختران ما را زندان میکنند، دختران ما را شکنجه میکنند، به دختران ما تجاوز میکنند، دختران ما را میکُشند. همه اینها را حکومت کثیف آخوندی اسلامی و رهبر الدنگش خامنهای جاکش انجام میدهد. ………………………………………… نویسنده و کارگردان: ناما جعفری گوینده متن: ریرا آزادی صدای اول: توماج صالحی اجرای ترانه اول: گروه رپری «باگز» | این دفعه فرق داره صدا و متن دوم: پیام فتوحیهپور میکس آهنگ پایانی: هنرمندان مبارز در انقلاب ۱۴۰۱
برای ما که یک فصل است خیابان را برای زندگی انتخاب کردهایم هر روز میتواند نقطهی عطف جنبش انقلابیمان باشد. جنبشی که با زن زندگی آزادی آغاز شد و حال نیاز به تزریق روح تازه دارد. وقتی به چشمان مهسا، به چشمان نیکا، حدیث، آیدا، مجید، محمدمهدی، محسن و هزاران شهید دیگر در راه آزادی وطن نگاه میکنیم، از خودمان میپرسیم ما برای ایران چکار کردیم؟ ………………………………………… نویسنده و کارگردان: ناما جعفری گوینده متن: ریرا آزادی صدا و متن اول: حمید فرخنژاد | سقوط خوانندهی ترانه اول و پایانی: مدگل | زن، زندگی، آزادی صدا و متن دوم: پیام فتوحیهپور اجرای ترانه دوم: کاری از “درخت گردو” | سرود “فاتحان خیابان
جمهوری اعدام اسلامی محمدمهدی کرمی و محمد حسینی، دو تن از مبارزان راه آزادی ایران را در ۱۷ دی ۱۴۰۱ کُشت. رژیم کودککُش با این اعدامها مرگ خودش را جلوتر انداخت. …………… نویسنده و کارگردان: ناما جعفری گوینده متن: ریرا آزادی صدای اول: پدر محمد مهدی کرمی | از کشتهشدگان راه آزادی در انقلاب ۱۴۰۱ اجرای ترانه اول: هنرمندان مبارز | به مامان چیزی نگو اجرای ترانه دوم: هنرمندان مبارز | بازخوانی ترانه شبنورد صدا و متن دوم: پیام فتوحیهپور صدای سوم: هنرمندان ناشناس | فریاد اسم سید محمد حسینی از کشتهشدگان راه آزادی در انقلاب ۱۴۰۱ اجرای ترانه پایانی: زنان مستقل و هنرمند داخل ایران | خون بریخت ز چشم مادران
صد روز از جنگاوری ایرانیان دلیر برای آزادی از شر اهریمن میگذرد و ما بر این باوریم که: امسال سال خونه، حکومت کثیف آخوندی و رهبر الدنگش نابوده. …………………….. نویسنده و کارگردان: ناما جعفری گوینده متن: ریرا آزادی صدای اول: مادر امید مویدی | از کشتهشدگان راه آزادی در انقلاب ۱۴۰۱ اجرای ترانه اول: مهدی یراحی | سرود زندگی اجرای ترانه دوم: کوروش | ما صدای دوم: عباس شریفی | ۲۶ آذر، زندان تیرکلای ساری صدا و متن دوم: پیام فتوحیهپور اجرای ترانه پایانی: کوروش، سامی، لو، رها | یه روزی
تعارف نداریم . همیشه صریح بوده ام و شفافیت را بخش مهمی از اخلاق میدانم .دیگر فرصت و حوصله ی افشای تبهکاری تک تک افراد نیست چون کم شمار نیستند . البته برخی ظاهرالصلاحها خطرناکترند مثل موسوی و کروبی و خاتمی و بهزاد نبوی و کرباسچی و سروش … اینها هم ، که میخواهند با عذر و بهانه های واهی از این چهل و چهار سال فاجعه و مصیبت دامن برچینند ، شمارشان کم نیست . اینها همه حزب اللهی بودند، اگر کسانی یادشان رفته من یادم نرفته . همه ی اینها در دهه ی ننگین شصت جزو کابینه و نزدیکان و مشاوران امام و نخست وزیر امام بودند .اما یک بار برای همیشه : از هر کس که حتی بوی پنجاه و هفت بدهد ، از سیاستمدار و روشنفکر گرفته تا هوادار ساده اش ، از چپ اسلامی اش گرفته تا توده ای و فدایی اش ، از روشنفکر دینی گرفته تا روشنفکر امپریالیست ستیز عمدتا غرب نشینش و…بدم میاید . در یک کلام از جهل بدم میاید . این انقلاب را تا پای جان باید برای گذر از جهل دنبال کرد . خطاپوشی ناشی از رفاقت ،نارفیقی در حق همه ی آنهایی است که عمر و جوانی و زندگی شان در این رژیم تباه شد . تمام .
خشایار دیهیمی، مترجم، ویراستار و روزنامهنگار، در پستی فیسبوکی که روز ۲۱ آذر منتشر کرده است نکاتی را در مورد اعتراضات اخیر ایران، که او از آن به عنوان «انقلاب» یاد میکند، به مخاطبانش یادآوری کرده است.
او با بیان این که میداند نوشتهٔ «بدون تعارف، صریح، و شفاف» او سبب رنجش بسیاری از دوستان فیسبوکیاش خواهد شد، میگوید «ظاهرالصلاحها» از تبهکارهایی – که چون کم نیستند، او فرصت و حوصله نوشتن درباره شان را ندارد – خطرناکترند. او در این رابطه به صراحت از چهرههای مطرح جریان اصلاحطلبی – از جمله میرحسین موسوی، مهدی کروبی، سید محمد خاتمی، بهزاد نبوی، و غلامحسین کرباسچی – به عنوان نمونه چنین افرادی نام برده و گفته است که آنها «میخواهند با بهانههای واهی از این چهل و چهار سال فاجعه و مصیبت دامن برچینند.»
او با یادآوری این که نامبردگان «همه حزباللهی بودند» و «در دهه ننگین شصت جزو کابینه و نزدیکان و مشاوران امام و نخست وزیر امام بودند» به برخی طیفهای فکری و جریانهای سیاسی مختلفی که «بوی پنجاه و هفت» میدهند اشاره میکند، آنها را مترادف «جهل» میداند، و میگوید که از آنها بدش میآید. او مینویسد: «این انقلاب را تا پای جان باید برای گذر از جهل دنبال کرد.» دیهیمی در پایان این مطلب «خطاپوشی ناشی از رفاقت» را «نارفیقی در حق همه آنهایی که عمر و جوانی و زندگیشان در این رژیم تباه شد» قلمداد کرده است.
اگرچه بسیاری از مخاطبان در زیر این پست از صراحت، شفافیت، قاطعیت، و شجاعت خشایار دیهیمی تشکر کردهاند، چند نفری هم بودند که نکاتی را به خود او یادآوری کردند.
یک کاربر نوشته است: «این نوع برخورد شما دقیقا همان نوع نفی و طرد پنجاه و هفتی اشخاص و جریانها است. شما اکنون آیینه تمامنمای ۵۷ هستید.»
کاربری دیگر هم او پرسیده است: «آن موقعها که برای اصلاحطلبان تبلیغ میکردید و برای مراسمشان دعوت می شدید، نمیدانستید که پنجاه و هفتیاند؟ نخستوزیر امام بودهاند؟ حزباللهی بودهاند؟»
خشایار دیهیمی، ویراستار مجموعه «تاریخ تمدن ویل دورانت» در انتشارات انقلاب اسلامی (فرانکلین سابق)، دبیر شورای نویسندگان نشریه «نگاه نو»، و سرپرست ترجمه مجموعههای «نسل قلم»، «نامآوران فرهنگ»، و «تجربه و هنر زندگی» بوده است و مجموعا بیش از ۳۰۰ اثر را ترجمه، ویراستاری، سرویراستاری، و سرپرستی کرده است.
او در سال ۱۳۸۸ با انتشار بیانیهای به همراه بابک احمدی به دفاع از اصلاح طلبی پرداخت و در سال ۱۳۹۲ با امضاء طوماری به همراه ۱۴۰ هنرمند ایرانی از نامزدی حسن روحانی حمایت کرد.
در سال ۱۳۹۳ درباره لاپوشانی فساد در نظام، نامه سرگشادهای به صادق لاریجانی نوشت و بعدتر در سال ۱۳۹۴ نامهای شدیداللحن به آیتالله خامنهای رهبر ایران نوشت و البته به فاصلهای کوتاه، به کاربردن برخی واژه های نامناسب در آن نامه را زیبنده قلم یک شهروند ندانست.