برچسب: با دار زدن خود
-
شجرهی طیبه | غزاله علیزاده
شما بلند میشوید، باچشم دنبال بارانیتان میگردید، پایین تخت پیداش میکنید و میپوشید. یکبار دیگر دستهای لامیا را میگیرید. میگویید پس تا صبح دوشنبه! شما از دالان میگذرید. شما در کوچهاید و باد هم انگار سختتر شده. شما با خود میگویید این دفعه با قطار برمیگردم، و قدمهاتان تند میشود. شاید که فراموش کردهاید دفعهی…