| کتاب الفبا | چاپ تهران | غلامحسین ساعدی |

به مناسبت بیست و هشتمین سالگرد غیبت غلامحسین ساعدی(گوهر مراد) باشگاه ادبیات دست به کار بسیار ارزشمنده زده است. باشگاه ادبیات؛ کتابخانه و انتشارات مجازی برای تولید، جمع آوری و به اشتراک گذاشتن کتاب‌های الکترونیکی است.

کتاب الفبا

از مجموعۀ آرشیو مجازی نشریات گهگاهی

زیر نظر دکتر غلامحسین ساعدی

ناشر: موسسۀ انتشارات امیر کبیر

نشانی صفحه باشگاه ادبیات

 
 
 
 
 
“کتاب الفبا” از جُنگ های پربار و خواندنی دهۀ پنجاه است. مقالات و داستان های این جنگ به قلم بهترین نویسندگان معاصر است. برخی از مقالات تحقیقی کتاب الفبا فشردۀ سال ها مطالعۀ نویسندگانی است که در راه تعالی فرهنگ ایران کوشیده اند و انچه را که آموخته اند به صورت کتاب یا مقاله ارایه داده اند.
نخستین جلد کتاب الفبا با یکی از این مقالات تحت عنوان “قیامت و معاد در عرفان اسلامی و هندو” به قلم داریوش شایگان آغاز می شود. “دن کیشوت در تراژدی-کمدی امروز اروپا” از اونامونو ترجمۀ بهاء الدین خرمشاهی، “سیر فلسفی دیدرو” از احمد سمیعی، “هنر و واقعیت” از سالیوان ترجمۀ کامران فانی، “رفتارها، اخلاقیات و رمان” از لاینل تریلینگ ترجمۀ احمد میرعلایی، “درخت مقدس” از مهرداد بهار، “ادبیات و فلسفه” از م. ر. کوهن ترجمۀ کا.ف، “تیلۀ شکسته” از سیمین دانشور، “عروسک چینی من” از هوشنگ گلشیری، “بازی تمام شد” از غلامحسین ساعدی، “نقاشی روی چوب” از اینگمار برگمان ترجمۀ قاسم صنعوی، “ارنست تالر” از رایموند ویلیامز ترجمۀ حسن بایرامی، “نمایش عامیانه” از برتولت برشت ترجمۀ رضا کرم رضایی، “یادنامۀ علامه امینی” از محمدرضا حکیمی، “قانون در آئینۀ غرب” از مصطفی رحیمی و “نان و شراب” از آلبر کامو ترجمۀ عبدالحسین آل رسول از دیگر مطالب نخستین جلد کتاب الفبا است.
دومین جلد کتاب الفبا با مقالۀ “تلقی قدما از وطن” نوشتۀ محمدرضا شفیعی کدکنی آغاز می شود. دیگر مطالب دومین کتاب الفبا عبارتند از: “میرسه آ الیاد و هستی شناسی آغازین” از گلی ترقی، “سمبل قهرمانی در ادب مقاومت” از غالی شکری ترجمۀ م.ح. روحانی، “پورنوگرافی و وقاحت نگاری” از دی. اچ. لارنس ترجمۀ بهاءالدین خرمشاهی، “پایان روانکاوی” از ت.و. موریس ترجمۀ جلال ستاری، “دربارۀ تورگنیف” از ایوان گنچارف ترجمۀ ابراهیم یونسی، “مفهوم هنر” از پل والری ترجمۀ پرویز مهاجر، “آفتاب” از واسکون سلوس مایا ترجمۀ کامران فانی، “برهنگی” از چزاره پاوزه ترجمۀ هرمز شهدادی، “پسر نازنین” از رولد دال ترجمۀ احمد کریمی، “ماه در آب” از یاسوناری کاواباتا ترجمۀ توران خدابنده، “تصادف” از سیمین دانشور، “معصوم چهارم” از هوشنگ گلشیری، “گل مریم” از اسماعیل فصیح، “تاریخچۀ داستان پلیسی” از دایره المعارف بریتانیکا ترجمۀ سعید حمیدیان، “تکنیک رمان پلیسی” از آر.اچ. سامپسون ترجمۀ کامران فانی، “چگونه قصۀ کوتاه پلیسی بنویسیم” از جو گورز ترجمۀ حسن بایرامی، “گردباد سیچقان ئیل” از علی همدانی، “شکوه شکفتن” از مصطفی رحیم و “ابراهیم در آتش” از بهاءالدین خرمشاهی.
سرآغاز سومین کتاب الفبا مقالۀ “دل از رستم آید به خشم” نوشتۀ مصطفی رحیمی است. “دگرگونی های شعر معاصر عرب” از مصطفی بدوی ترجمۀ محمدرضا شفیعی کدکنی، “اصول و روش ترجمه” از یوجین آ. نایدا ترجمۀ فریدون بدره ای، “جامعه شناسی فقر” از جک و جانت راج ترجمۀ احمئد کریمی، “وضع اجتماعی و اقتصادی سیاهپوستان” از س.کلر دریک ترجمۀ سروش حبیبی، “هنر و سیاست در آمریکای لاتین” از خوآن فرانکو ترجمۀ ح. اسدپور پیرانفر، “کتاب و نویسندگی” از شوپنهاور ترجمۀ کامران فانی، “برف در قلب الاسد” از کوان هان-چینگ ترجمۀ پروین ترابی، “تب خال” از احمد محمود، “افسانۀ بینگو” از بلز ساندرار ترجمۀ احمد شاملو، “دختر و مرد حشیشی” از آلبرت کوثری ترجمۀ سعید حمیدیان، “سگ کور” از ر.ک. نارایان ترجمۀ پرویز لشگری، “تئوری برشت دربارۀ تئاتر حماسی” از مارتین اسلین ترجمۀ رضا شجاع لشگری و “دنیای قشنگ نو” از بهاءالدین خرمشاهی دیگر مطالب سومین کتاب الفبا است.
نخستین مطلب چهارمین کتاب الفبا مقالۀ “طنز و انتقاد در داستان های حیوانات” به قلم حسن جوادی است. “حاجی موریه و قصۀ استعمار” از هما ناطق، “توسعۀ صنعت در دورۀ قاجار و تاثیر غرب برآن” از فرهاد نعمانی،” تحول طبقات نوخاستۀ ایران در دورۀ قاجار” از فرهاد نعمانی، “رشد اقتصادی و بازرگانی بین المللی” از محمدعلی کاتوزیان، “یهود و صهیونیسم در صحنه روابط بین المللی” از نجدۀ فتحی صفوه ترجمۀ م.ح. روحانی، “آنارشیزم در گذشته و حال” از دیوید اپتر ترجمۀ احمد کریمی، “ادبیات و فلسفه” از سیمون دوبوار ترجمۀ مصطفی رحیمی، “چلیک معجزه” از برنارد مالامود ترجمۀ احمد میرعلایی، “یک پاسگاه پیشرفت” از جوزف کنراد ترجمۀ هرمز شهدادی، “مرگ مالکم ایکس” از لروی جونز ترجمۀ ایرج فرهمند، “مقدمه برزنگی کشتی نارسیسوس” از جوزف کنراد ترجمۀ هرمز شهدادی، “دربارۀ تورگنیف” از لئونید گروسمن ترجمۀ ابراهیم یونسی، “حقیقت و مستند” از مارتین اسلین ترجمۀ حسن بایرامی، “نقدی بر تهوع سارتر” از ایریس مرداک ترجمۀ احمد سعادت نژاد و “نقدی بر فرهنگ اصطلاحات علمی” از محمد حیدری ملایری دیگر مطالب چهارمین کتاب الفبا است.
پنجمین کتاب الفبا با مقالۀ “بینش اساطیری” نوشتۀ داریوش شایگان آغاز می شود. از دیگر مطالب پنجمین کتاب الفبا؛ “صورت ازلی زن یا اصل مادینه هستی” از گلی ترقی، “مقدمه ای بر فلسفۀ تاریخ هگل” از ژان هیپولیت ترجمۀ امیرحسین جهانبگلو، “نسبت نظر و عمل در طی تحول تفکر غربی” از فرناند برونر ترجمۀ رضا داوری، “ادبیات نوین افریقا از نظر فانون” نوشتۀ یانها یتس یان ترجمۀ کامران فانی، “آدم ها و ماجراهای کوچۀ نو” از کریم کشاورز، “به کی سلام کنم؟” از سیمین دانشور، “کمانچه” از جلیل محمدقلی زاده ترجمۀ هما ناطق، “برشت شاعر” از مارتین اسلین ترجمۀ حسینعلی طباطبایی، “ویلیام فاکنر در دانشگاه” از شجاع لشگری، “منطق صوری” از ضیاء موحد و “گیلان در جنبش مشروطیت” از احمد سمیعی را می توان نام برد
نخستین مطلب ششمین کتاب الفبا مقاله ای است تحت عنوان “مقدمه ای بر علم کلام اسلامی” نوشته محمد حسین روحانی. “سفرنامه های پرتغالی و اسپانیولی دربارۀ ایران” از حسن جوادی، “فرنگ و فرنگ مآبی و رسالۀ انتقادی شیخ و شیوخ” از هما ناطق، “دربارۀ فلسفه و فیلسوفان” از فریدریش ویلهلم نیچه ترجمۀ داریوش آشوری، “عمل و نظر در فلسفۀ ژان ژاک روسو” از بیژن کاویانی، “دین و فلسفه و علم در شرق و غرب” از داریوش شایگان، “کشف آزادی نزد سارتر” از هیزل بارنز ترجمۀ جلال الدین اعلم، “مفتش بزرگ و روشنفکران رذل داستایوسکی” از داریوش مهرجویی، “نوشته های فروید دربارۀ ادب و هنر” از ارنست جونز ترجمۀ جلال ستاری، “تاملی بر مرگ میشیما” از هنری میلر ترجمۀ بهاءالدین خرمشاهی، “شکل دگر خندیدن” از مسعود فرزان، “بی ریشه” از نیکلای هاینوف ترجمۀ محمد قاضی، “نمی توانم بمیرم” از کریشنان چندار ترجمۀ پرویز لشگری، “اُمی” از یوکیو میشیما ترجمۀ کامران فانی، “چشم خفته” از سیمین دانشور، “مهدخت” از شهرنوش پارسی پور، “صدای مرغ تنها” از مهشید امیرشاهی، “ویرانگر”” از سال بلو ترجمۀ احمد گلشیری، “رگ و ریشۀ دربدری” از گوهر مراد، “نکته ای بر شعر نیما” از پرویز مهاجر، “مصاحبه با گابریل گارسیا مارکز” از ریتا گیبرت ترجمۀ نازی عظیما، “حافظ شاملو” از بهاءالدین خرمشاهی و “نصاب الصبیان” از علی همدانی دیگر مطالب ششمین کتاب الفبا است.
کتاب الفبا در 6 دفتر و 1376 صفحه منتشر شده است. در آغاز هر دفتر یک تابلوی رنگی، معمولاً مینیاتور، به چاپ رسیده است و نیز طرح های ابراهیم حقیقی زینت بخش صفحات داخلی تمامی شماره های کتاب الفبا است.
در کتاب الفبا حتی یک قطعه شعر به چاپ نرسیده است. با توجه به اینکه اکثر جُنگ ها و فصلنامه های دهۀ چهل و پنجاه بخشی از نشریه را به شعر اختصاص می داده اند، روی خوش نشان ندادن کتاب الفبا به شعر کمی عجیب به نظر می رسد. در عوض مقالات و داستان هایی که در کتاب الفبا به چاپ رسیده از میان بهترین مطالب انتخاب شده است.
کتاب الفبا جُنگی خواندنی و پربار به ویژۀ در زمینۀ فلسفه و اسطوره و علم کلام و مباحث نقد ادبی است. الفبا قرار بود فصلنامه باشد، ولی با بازداشت ساعدی در خردادماه 1353 در انتشار آن وقفه ایجاد شد. در اردیبهشت 1354 ساعدی از زندان آزاد شد. اما انتشار ششمین و آخرین شماره آن دو سال بعد صورت گرفت.
بعد از دگرگونی های وسیع سال 1357، ساعدی که در صف مخالفان دیکتاتوری مذهبی درآمده بود، مدتی زندگی مخفی پیشه کرد و سرانجام در اردیبهشت 1361 از ایران خارج شد. تابستان همین سال طی فراخوانی اعلام کرد که دوره جدید الفبا به شکل فصلنامه در پاریس منتشر خواهد شد. دوره دوم الفبا که اولین شمارۀ آن در زمستان 1361 انتشار یافت، پس از انتشار شش شماره زیر نظر ساعدی، در سال 1364 با مرگ وی متوقف شد. هفتمین و آخرین شماره الفبای در تبعید پس از مرگ وی و به یاد وی انتشار یافت.
در پایان به اطلاع می رسانم که به همت و اجازه سرکار خانم بدری لنکرانی(ساعدی) دوره کامل الفبای پاریس تهیه شده و به زودی این دوره را نیز در اختیار اعضای باشگاه و جامعه کتابخوان پارسی زبان قرار خواهیم داد.
 

شب هزارویکُم | بهرام بیضایی

خِرد تا به زنان می‌رسد، نامش “مَکر” می‌شود و مَکر تا به مردان می‌رسد نام “عقل” می‌گیرد. درخواست توجه به زنان که می‌رسد، نامش “حسادت” می‌شود و حسادت تا به مردان می‌رسد، می‌شود “غیرت”.

| شب هزارویکُم | بهرام بیضایی |

*شب هزارویکُم کتابی است با سه نمایشنامهٔ تک‌پرده‌ایِ هم‌نامِ پی‌درپی، یا سه پرده از یک نمایش بلند، از بهرام بیضایی.
‫در نمایشِ نخست، نمونه‌ی پیشین و گمشدهٔ افسانه‌ی ضحاک (اژدهاک) بازسازی شده است؛ داستانِ گفته‌نشده‌ی شاه ضحاک و همسرانش شهرناز و ارنواز؛ که نویسنده فکر می‌کند سرچشمه‌ی اصلی داستان پایه‌ای و بنیادین کتاب نابود شدهٔ هزار افسان است. نمایش دوم داستانِ گفته نشده‌ی مترجم گمنامی است که هزارافسان را از پارسی به عربی برگرداند و نام آن الف لیله و لیله کرد؛ کتابی که قرن‌ها بعد در بازگرداندنِ دوباره به پارسی، نامِ هزارویک شب گرفت. و نمایش سوم نیز که زمانش به روزگار ما نزدیک‌تر است، داستان گفته نشده‌ی سرانجامِ زنی است که هزارویک شب را خوانده‌است.*

بهرام بیضایی (زادهٔ ۵ دیِ ۱۳۱۷) نویسنده و کارگردانِ ایرانیِ فیلم و نمایش است. از کارهای دیگرش می‌شود تدوینِ فیلم، تهیهٔ فیلم، مقاله‌نویسی، ترجمهٔ چند نمایشنامه، نگارشِ یکی دو داستان و چند شعر و انبوهی پژوهشِ تاریخی و ادبی و استادی در دانشگاه را برشمرد. بیضایی از فیلم‌سازانِ صاحب سبک و معتبر و از نویسندگان و اندیشمندانِ برجستهٔ نمایش و ادبیاتِ نوینِ فارسی به‌شمار می‌رود. بعضی از نمایشنامه‌هایش به زبان‌های دیگری ترجمه و در آسیا و اروپا و آمریکای شمالی چاپ و اجرا شده‌است. دَه فیلمِ بلند و چهار فیلمِ کوتاه و کمابیش هفتاد کتاب و نمایش‌هایی بَر صحنه‌های شهرهای مختلف ایران و گاه غیر از ایران از سالِ ۱۳۴۱ به بعد کارنامهٔ هنریِ بیضایی را تشکیل می‌دهد. بسیاری از اهلِ نظر نمایشنامه و فیلمِ مرگ یزدگرد را شاهکارِ او دانسته‌اند.

بیضایی در تهران در خانواده‌ای اهلِ فرهنگ و ادب به دنیا آمد. در کودکی اغلب از مدرسه می‌گریخت و در سینه کلوب فیلم تماشا می‌کرد. سالِ ۱۳۳۰، با خودکشیِ صادق هدایت، با کار و سرگذشتِ هدایت آشنا شد و از او تأثیر گرفت. سالیانی بعد از آن از دانشجوییِ ادبیات فارسی دانشکدهٔ ادبیات دانشگاه تهران کناره‌گرفت؛ ولی حاصلِ پژوهش‌هایش را به صورتِ کتابِ نمایش در ایران منتشر کرد، که یگانه تاریخنامهٔ مهمِّ نمایشِ ایرانی شد. هم‌زمان به نمایشنامه‌نویسی گرایید، آن هم با بهره گرفتن از شیوه‌های تعزیه که نیاکانش در آران برپا می‌کردند. بیشترِ نخستین نمایشنامه‌هایش – مانندِ پهلوان اکبر می‌میرد – با نمایشِ گروهِ هنرِ ملّی کامیابی یافت؛ هرچند گاهی چپی‌ها و گاهی راستی‌ها کارش را سخت نکوهیدند. سالِ ۱۳۴۴ با منیراعظم رامین‌فر ازدواج کرد. بیضایی در اوایلِ دههٔ ۱۳۴۰ عضوِ گروهِ طُرفه و از هنگامِ تشکیلِ کانون نویسندگان ایران از بنیان‌گذارانش و، از جمله به همین خاطر، آماجِ بدگمانیِ ساواک بود. او سالِ ۱۳۵۷ از کانون کناره‌گرفت. دههٔ ۱۳۵۰ را به استادی در دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران و نیز فیلم‌سازی گذرانید. سالِ ۱۳۵۸، پس از ده سالی که نمایشی اجرا نکرده بود، مرگ یزدگرد را بر صحنه بُرد؛ که در ۱۳۶۰، سالِ اخراجِ دوباره‌اش این بار از کرسی استادیِ دانشگاه تهران، فیلم هم شد. پس از نمایشِ مرگ یزدگرد تا هجده سال امکانِ کارِ تئاتری نیافت، هرچند با پیگیری فراوان توانست چند فیلم بسازد. سالِ ۱۳۷۱، که چند سالی از جدایی از همسرش می‌گذشت، با مژده شمسایی ازدواج کرد. از سالِ ۱۳۷۶ دوباره کارِ تئاتر دست داد و بیضایی به شوقِ نمایش از اقامتِ کوتاهش در استراسبورگ دست شُست و تا ۱۳۸۶ به تفاریق توانست برای چند نمایش و فیلم و کتاب پروانه بگیرد، هرچند گاه نمایشی از صحنه پایین کشیده شد، فیلمی دچار سانسور شد یا کتابی در محاقِ توقیف ماند. سالِ ۱۳۸۹ به استادیِ دانشگاه استنفورد به آمریکا رفت. این هجرت دیرانجام‌ترین اقامتِ بیضایی دور از ایران بوده. او در آمریکا نیز پُرکار بوده و، غیر از تدریس، به نوشتن و نمایش پرداخته‌است.

بیضایی با نویسندگانی چون اکبر رادی و فیلم‌سازانی چون ناصر تقوایی و دیگرانی در دگرگونی نمایش و سینما در ایران نقشِ مهمّی داشته‌است. او بارها در رأی‌گیری از منقّدان سینمایی ایرانی برترین کارگردان تاریخ سینمای ایران شناخته شده. باشو، غریبه‌ی کوچک، که اغلب برترین فیلمِ تاریخ سینمای ایران شناخته شده، و سگ‌کُشی، که پرفروش‌ترین فیلم سالِ ۱۳۸۰ ایران شد، دو تا از برجسته‌ترین فیلم‌های بیضایی است. بعضی از مورّخانِ سینما سرآغازِ کارِ فیلم‌سازانی از نسلِ بیضایی و تقوایی و علی حاتمی را سرآغازِ فصلِ جدیدِ سینمای ایران دانسته‌اند که «موج نو» نامیده‌اند؛ و فیلم‌های دههٔ ۱۳۵۰ بیضایی مانند غریبه و مه و کلاغ را در این جریان سینمایی گنجانیده‌اند. در تئاتر نیز اغلب او را مهم‌ترین نمایشنامه‌نویسِ تاریخِ ادبیات فارسی گفته‌اند که، با نمایشنامه‌هایی چون هشتمین سفر سندباد و ندبه و نمایش‌هایی چون مرگ یزدگرد و افرا، گونهٔ نمایشنامه را در زبان فارسی استوار کرده و نمایش را به پایه‌ای جدّی‌تر رسانید و کمک کرد تا روزگارِ زرّینِ دههٔ ۱۳۴۰ در نمایشِ ایران به حصول پیوست. بیضایی فقط فیلمنامه‌های خود را به فیلم درآورده و – به استثنای بانو آئویی و با وجود میل به نمایش کارهایی از سه‌آمی موتوکیو و اکبر رادی و ویلیام شکسپیر – همواره نمایشنامه‌های خود را به نمایش درآورده است. او تهیه‌کننده و تدوین‌گر و طرّاح و کارگردانِ بیشترِ کارهای نمایشیِ خود بوده‌است. تأثیرِ بیضایی را بر اندیشه و هنرِ آزاد در ایران چشمگیر شمرده و او را همتای بزرگانِ فرهنگ و ادبیات فارسی، و بیش از همه فردوسی، دانسته‌اند.

دریافت کتاب | تاریخ سری سلطان در آبسکون، ترجمۀ بهرام بیضایی |

دریافت کتاب | بهرام بیضایی، جدال با جهل، گفتگو: نوشابه امیری |

دفترهای روزن

 
دفترهای روزن
ناشر: انتشارات روزن
دفتر اول زمستان 1346
دفتر دوم بهار و تابستان 1347
دفتر سوم زمستان 1347
“دفترهای روزن”، از انتشارات روزن، از گاهنامه های پربار و پیشرو دهۀ چهل است. انتشارات روزن ناشر فعالی بود که کتاب های خوبی منتشر می کرد و گاهی در گالری/کتابفروشی روزن شب شعر و نمایشگاه نقاشی نیز ترتیب می داد، اما این ناشر نیز پس از انتشار چند کتاب مثل انتشارات طرفه و جوانه بی سر و صدا تعطیل شد.
 
 
نخستین دفتر از دفترهای روزن، که ویژۀ شعر، نقاشی، قصه و گزارش کتاب است، با یکی از تابلوهای رنگ روغنی سهراب سپهری آغاز می شود.
این دفتر در سه بخش تنظیم شده است: بخش اول شعر، بخش دوم نقاشی و بخش سوم قصه و گزارش کتاب.
در بخش شعر شعرهایی از نیما یوشیج، ا. بامداد، پل والری، سهراب سپهری، یدالله رویایی، بیژن الهی، وینچنزو بیانکینی، بهرام اردبیلی، محمود شجاعی؛ در بخش نقاشی نقاشی ها و طرح هایی از سهراب سپهری، بهمن محصص، وینچنزو بیانکینی؛ و در بخش قصه تکه هایی از “مد و مه” ابراهیم گلستان به چاپ رسیده است؛ و در گزارش کتاب کتاب های زیر نقد و بررسی شده است: “جوی و دیوار و تشنه” نوشتۀ ابراهیم گلستان، “میعاد در لجن” مجموعۀ شعر نصرت رحمانی، “آئینه ها تهی ست” مجوعۀ شعر م. آزاد، “ارثیه “مجموعۀ داستان علی مدرس نراقی، “شعر من” دفتر دوم اشعار نیما یوشیج، “واهمه های بی نام و نشان” مجموعۀ داستان غلامحسین ساعدی، “81460 ” از آلبر شمبون ترجمۀ احمد شاملو، “دندیل” نوشتۀ غلامحسین ساعدی، “انجمن های سری در انقلاب مشروطیت ایران” از اسماعیل رائین، “کاکا” مجموعۀ داستان محمود طیاری، “حجم سبز” مجموعۀ شعر سهراب سپهری و “آینده” مجموعۀ شعر اسماعیل شاهرودی. این نقدها نوشتۀ بهرام اردبیلی، م. ع. سپانلو، “آزما”، شمس، س.ط و “ر” است. معرفی مجلات “جهان نو”، “نگین” و “راهنمای کتاب” نیز در این بخش آمده است.
 
 
 
دفتر دوم دفترهای روزن پربارتر و خواندنی تر از دفتر اول است. مطالب این دفتر در چهار بخش تنظیم شده است: بخش قصه، بخش تآتر، بخش شعر و بخش نقد و بررسی.
در بخش قصه، تکه های دیگری از “مد و مه” ابراهیم گلستان، داستان هایی از عدنان غریفی، غزاله علیزاده، زکریا هاشمی، احمدرضا احمدی، نورمن میلر(ترجمۀ حسین سلیلی) و ارنست همینگوی(ترجمۀ سیروس طاهباز) به چاپ رسیده است.
بخش تآتر، شامل نمایشنامۀ “در حضور باد” نوشتۀ بهرام بیضایی و نمایشنامۀ تک پرده ای”کودکی” نوشتۀ تورنتون وایلدر ترجمۀ صفدر تقی زاده و محمدعلی صفریان است.
 
در بخش شعر، شعرهایی از سهراب سپهری، یدالله رویایی، هوشنگ بادیه نشین، سیروس آتابای، احمدرضا احمدی و اسماعیل شاهرودی به چاپ رسیده است.
در بخش شعر، صفحاتی نیز به شعرهایی از ایو بونفوآ ترجمۀ نادر نادرپور و یدالله رویایی، ژاک پره ور ترجمۀ لیلی، شعرای لهستان ترجمۀ یدالله رویایی، سه شعر از سالواتوره کوزایمودو ترجمۀ فرشید پگاهی، شعر “قرص نان” از ریشارد بیلینگر و “باید بگویم که” از ویلیام کارلوس ویلیامز ترجمۀ سهراب سپهری اختصاص داده شده است.
“تمامیت زمان در یک زمان مجرد و محدود” نوشتۀ ملکوم کاولی ترجمۀ صفدر تقی زاده و محمدعلی صفریان، “پایان پوچ” از جان ال. سام و “دربارۀ پیشتاز” از اوژن یونسکو ترجمۀ منوچهر صارم پور از مقالات خواندنی بخش “نقد و بررسی” دفترهای روزن است.
 
در “گزارش کتاب روزن”، سیروس طاهباز کتاب های زیر را نقد و معرفی کرده است: “پشت چپرهای زمستانی” سیروس مشفقی، “وصلت در منحنی سوم” پرویز اسلامپور، “خواب های فلزی” شهرام شاهرختاش، “بهار را باور کن” فریدون مشیری، “جادۀ شیری” فروغ میلانی، “فصل بد” شاهرخ صفایی، “انارستان” مفتون امینی، “آوازهای پشت برگ ها” حسین رسائل، “باز آسمان آبی است” پرویز خایفی، “از زبان برگ” شفیعی کدکنی، “غزل غزل های سلیمان” ترجمۀ احمد شاملو، “گزیده ای از شعر شاعران انگلیسی زبان” ترجمۀ عبدالعی دستغیب و محمود معلم، “افسانه و افسون” م. دیده ور، “آدم ها و خرچنگ ها” از خوزئه دوکاسترو ترجمۀ محمد قاضی، “ویکنت شقه شده” از ایتالو کالویینو ترجمۀ بهمن محصص و …
نقد اسماعیل نوری علاء بر “شهر خسته” مجموعۀ شعر منصور اوجی و “آواز خاک” مجموعۀ شعر منوچهر آتشی از دیگر مطالب این دفتر است.
بخش آخر دفتر دوم اختصاص داده شده است به مجسمه ها و نقاشی ها و کاریکاتورهای پرویز تناولی، غلامحسین نامی، فرامرز پیلارام، پری صفا و پرویز شاپور.
این دفتر زیر نظر احمدرضا احمدی منتشر شده است.
 
 
 
 
 
در بخش قصه تکه ای از کتاب “زیر پوست” ابراهیم گلستان، صفحاتی از “پژوهشی سترگ و نو…” عباس نعلبندیان، داستان هایی از مهشید امیرشاهی، ناصر تقوایی، علیمراد فدایی نیا و فصلی از “عیش مدام” نوشتۀ ارنست همینگوی ترجمۀ محمود جزایری و ناصر تقوایی به چاپ رسیده است.
بخش شعر، شامل شعرهایی است از یدالله رویایی، فرخ تمیمی، احمدرضا احمدی، بهرام اردبیلی، پرویز اسلامپور، محمود شجاعی، خوان رامون خیمه نز(ترجمۀ ابراهیم گلستان)، پیر دوماسو(ترجمۀ یدالله رویایی) و …
در بخش طرح، طرحی از بهمن محصص به چاپ رسیده است.
گزارش کتاب روزن نیز اختصاص دارد به بررسی و نقد کتاب های زیر: نقد فرخ تمیمی بر “دلتنگی ها” مجموعۀ شعر یدالله رویایی، نقد ب-ا بر “ماه و ماهی در چشمۀ باد” مجموعۀ شعر محمود کیانوش، نقد علیمراد فدایی نیا بر “از دوستت دارم” مجموعۀ شعر یدالله رویایی، نقد مهشید درگهی بر “سار بی بی خانم” و “کوچۀ بن بست” کتاب های قصۀ مهشید امیرشاهی و …
“دفترهای روزن” در سه دفتر و 436 صفحه به قطع وزیری منتشر شده و یکی از پربارترین و خواندنی ترین جنگ های دهۀ چهل است.

طایفه‌ی من به خاموشی پیوست زیرا از مردمانِ زمین خیر ندید

* چریکه واژه‌ای باستانی‌ست بازمانده در گویش کردی؛ حماسه‌های عامیانه را گویند که با ساز خوانده می‌شود.

| داستان |
بیوه‌زنی به نام تارا (سوسن تسلیمی) همراه دو کودک کم‌سن و سالش (گلبهار اسلامی و قربانعلی فلاحی) از ییلاق به کومه اش بازمی‌گردد. در راه می‌شنود که پدربزرگش مرده، و در جادهٔ جنگلی به مردی غریب (منوچهر فرید) برمی‌خورد که جامهٔ تاریخی پوشیده و شتابان می‌گذرد. تارا میان میراث پدربزرگ شمشیری می‌یابد که نمی‌داند با آن چه کند؛ تارا می‌کوشد شمشیر را به جای داس درو به کار گیرد؛ اما شمشیر به این کارها نمی‌آید و تارا آن را به رودخانه می‌اندازد. تارا از نو مرد تاریخی را، که سرداری از تبار جنگجویان منقرض شده‌است، می‌بیند، که از آن‌ها جز شمشیر پدربزرگ هیچ نشانی نمانده‌است. مرد تاریخی ناپدید می‌شود و تارا در موقع جزر دریا شمشیر را می‌یابد و آن را به مرد تاریخی می‌دهد؛ اما او که عاشق تارا شده‌است قادر نیست به دنیای خود بازگردد. در این اثنا خواهر شوهرش (طاووس زارعی) او را برای برادرش آشوب (سیامک اطلسی) می‌خواهد که تارا نمی‌پذیرد. تارا از مرد تاریخی می‌خواهد که سد راهش نباشد. آشوب فرزندان تارا را می‌رباید، و تارا او را متهم می‌کند که برای رسیدن به وی برادرش را کشته‌است. آشوب دام‌گاه خود را ویران می‌کند و از آبادی می‌کوچد. تارا سراغ مرد تاریخی می‌رود و او را متهم می‌کند که همهٔ داستان‌هایش دروغ است و تبار و قبیله‌ای در کار نیست. در این موقع سپاهی عظیم از دریا، به شهادت، سربرمی آورد و مرد تاریخی از شرم به دل جنگل پناه می‌برد. تارا به او قول می‌دهد که فرزندانش را به قلیچ خواهد سپرد و همراه او خواهد آمد. مرد تاریخی با اسب زخمی‌اش به دریا می‌زند و تارا با شمشیر به موج‌های دریا حمله می‌کند تا مرد تاریخی را پس بگیرد؛ اما امواج دریا تارا را عقب می‌نشاند. |

کارگردان و نویسنده‌ی فیلم‌نامه: بهرام بیضایی
تهیه‌کننده: بهرام بیضایی (محصولی از گروه فیلم لیسار)
دستیار کارگردان: واروژ کریم‌مسیحی
مدیر فیلم‌برداری: مهرداد فخیمی
بازیگران: سوسن تسلیمی، منوچهر فرید، رضا بابک، سیامک اطلسی، مهین دیهیم، محمّد پورستّار، سامی تحصّنی، رضا فیّاضی، سیروس حسن‌پور و…

*این فیلم در سینماهای ایران به نمایش درنیامد.*

باقر پرهام درباره‌ی چریکه‌ی تارا:
«اسطوره‌ای که بیضایی «پیشاپیش» از واقعیّت ساخته است بیش از آن با «واقعیّت»ی که همگان بعدها شناختیم آشناست که بتوان افسانه و خیال نامیدش. تقدیری که همیشه و همه‌جا با ما بوده، تقدیری که عاشق ماست و سایه‌به‌سایه به‌دنبال ماست، هنگامی که ما به او آری می‌گوییم، و حاضر می‌شویم برایش بمیریم و بچّه‌ها را به‌دست کسی بسپریم، از ما روی‌گردان می‌شود و دیگر ما را نمی‌خواهد. چرا؟ چون ذات او چنین است: او تقدیری بیش نیست که باید همچون اسطوره در خیال ما بگذرد و با آب‌وگل ما قاطی نشود، وگرنه می‌میرد.»

هوشنگ آزادی‌ور درباره‌ی چریکه‌ی تارا:
«در فیلم «چریکه‌ی تارا» غریبه… با همان یال و کوپال تاریخی خود، و بر زنی از تباری ویژه ظاهر می‌شود. امّا بیضایی بر آن است که این گذشته، حتّا اگر پُرعظمت و غرورآفرین و دوست‌داشتنی باشد دیگر نمی‌تواند به او تعلّق داشته باشد. پیکره‌ای‌ست زخم‌خورده، پُرگو و پُرمدّعا، و از همه مهم‌تر مُرده.»

جمشید ارجمند درباره‌ی چریکه‌ی تارا:
«از نظر پرداخت و میزانسن، در «چریکه‌ی تارا» بیش از فیلم‌های دیگری که من از بیضایی دیده‌ام پیوند و شیفتگیِ فیلم‌ساز به سنّتِ تعزیه‌ی ایران و فرهنگِ گذشته‌ی ژاپن و اخلاق و شخصیّت و حتّا ظاهرِ سامورایی دیده می‌شود. همچنین است چیرگی او در نمایش و عمل آوردنِ فضای وهم‌آلود و فراواقعیّتی و درهم آمیختن زمان‌ها و عمل آوردنِ شخصیّت‌ها.»

غزاله علیزاده درباره‌ی چریکه‌ی تارا:
«در «چریکه‌ی تارا» رؤیای زن مأجور است، به روح قومی می‌پیوندد. جلوه‌های زندگی را با جذبه‌ی الهام و نفوذ تاریخ برابر می‌گذارد. زن کومه‌ای دارد و ارّابه‌ای. بچّه‌هایی، همسایگانی، خواستگارانی،‌ جیفه‌ای ناچیز از دنیا. تنها برادرشوهر او «آشوب» عامل ناآرامی‌ست. قبیله‌ی مرد ربطی به شمال ندارد. یادآور جنبه‌ی تاریک و هذیانی جنوب است، از دم سیاه‌جامه‌اند. چهره‌ی زن‌ها پشت سیماچه پنهان است. واویلاکنان بر سر و سینه می‌کوبند… تارا جلوه‌ی سرزمینی‌ست که به سلطه‌ی زنجیره‌ای جامه‌سیاهان، تبرزنان و دام‌گذاران تن نخواهد داد.»

هژیر داریوش درباره‌ی چریکه‌ی تارا:
«یکی از راه‌های نفوذ به درون لایه‌ی ضخیم استعاری این اثر جسارت‌آمیز این است که تارا را تمثیلی از ایران بدانیم و سردار را تمثیلی از تاریخ ایران. و این تاریخی‌ست که خنجرآسا در سویدای دل می‌نشیند، تاریخی پُر اشک و خون و مشحون و از سرکوب‌ها، قیام‌ها، پیمان‌های شکسته،‌ خیانت‌ها و در یک کلام، درد و رنج محض.»

الیویه آسایاس درباره‌ی چریکه‌ی تارا:
«عنصر تکان‌دهنده در این فیلم حضور کیفیّت غنایی اصیل ملّی‌ست، کیفیّتی که اغلب فیلم‌سازان جهان سوّم در پی آنند. برخی تکّه‌های آن تا آن‌جا پیش می‌رود که تماشاگر را به یاد کوروساوا می‌اندازد، و آمیزه‌ای تحسین‌برانگیز از اسطوره و واقعیّت، افسانه و زندگی به دست می‌دهد… بازی پیچیده‌ی ناپدید شدن و پدیدار شدن شمشیر، هرچند گاه به گاه در ابری از بخار گم می‌شود، این‌قدر هست که تصاویری از آن در ذهن باقی می‌ماند، تصاویری که نماینده‌ی مهارت است.»