برچسب: بیژن الهی
-
آه بدنهای آغوش دیده
کتاب «بیست شعر عاشقانه و یک سرود نومیدی» پابلو نرودا ترجمهی فرود خسروانی (از نامهای مستعار بیژن الهی) چاپ اول ۱۳۵۲انتشارات امیرکبیر ای جسم، جسم من، ای زنی که دوست داشتم، و از دست دادهام، در ساعت نمناک، تو را میخوانم و آواز میدهم. همچو کوزهیی در تو مهربانی بیپایان بود، و تو را شکست…
-
چه خبر؟ | شعر: بیژن الهی | آهنگ: محسن نامجو
مرگِ قول و فصلِ خطاب. سپر افکند هر زبانآور: قَبَسی زنده کرد، نَک چه جواب چون نَفَس بر میاوَرَد شجری؟
-
دریا بر نوکِ پستانهایت حنا میریزد
ژان نیکلا آرتور رَمبو (به فرانسوی: Jean Nicolas Arthur Rimbaud)، (زادهٔ ۲۰ اکتبر ۱۸۵۴ – درگذشتهٔ ۱۸۹۱) از شاعران فرانسوی است. او را بنیانگذار شعر مدرن برمیشمارند. او سرودن شعر را از دوران دبستان آغاز کرد. ذوق و نبوغ شعریِ او در سنین ۱۷ تا ۲۰ سالگی خیرهکننده است. بااینحال، او در ۲۱سالگی برای همیشه…
-
ضربه های شهوت آلود خونم
روز یکنواختی در پی روزی دیگر به همان یکنواختی. همان چیزها ،باز اتفاق می افتد، و بعد باز اتفاق می افتد .همان لحظه ها می آیند و می گذرند
-
سرزمین هرز | تی اِس اِلیوت
آن سومی کیست که همیشه در کنار تو راه می رود؟ آن گاه که می شمرم تنها من و تو با هم هستیم.
-
الف لام میم، سلام بر اقلیتِ تنهایى | ناما جعفری
ناما جعفری|مجله تابلو من اقلیتم، وقتى بادهاى مدیترانه اى روى صورتم، زخم میریزند، اقلیت از ته گورستان تنم، سرد میشود، آدم هاى تنها، آدم هاى اقلیتاند. گاهى فکر مى کنم مگر میشود، با زندگى در دنیاى مجازى کسى را اقلیت نامید، در دنیاى مجازى که میشود از یک اقلیت به یک گروه رسید و جامعه…
-
در آغوش پیراهنم بودی | ناما جعفری
ناما جعفری|مجله تابلو ادبیات عاشقی است. عشق، ادبیات را میسازد و نفس میدهد به نوشتن. از بیداری میپراندمان به بودن. نبض بیپایانِ کلمه است. خواب را به پرسیدن از تن میبرد و بعد بیصدا ما را میان مچاله کردن رها میکند. از عاشق شدن بیژن الهی به غزاله علیزاده بنویسم یا از احمد شاملو به…
-
اقرار میکنم کشش را، نیز فراموشیی آب را | گلی خلعتبری
| برگردان از متن فرانسهی گلی خلعتبری ، گرداندهی بیژن الهی |( از کتاب اول شعر دیگر، مهر ۱۳۴۷ ) نه نهمن نسپردمواژههایم رابه گلیمردهمن پشت ندادمبه پیشآمدِیک بهارمن انتظار نکشیدمدستیبردبار رامن دعا نکردمهیچ شبیکه شب دراز باشدو پایان یابددر منمن نخندیدمبه بیتعادلییروزهاو اگر منتظر بارانمیقین نیستکه بگرید نه نهاقرار میکنمبه خواب رفتنم رااقرار میکنم…
-
| شقیقهی سرخ لیلی | از کتاب: نمک و حرکت ورید | پرویز اسلامپور
که کی آمده کی مردهام را جواب اگر شد شدن یاد شد پشت کوهی گم هم آنجا که قایقِ موسی خاک گرفت پشتِ خمِ طوفان مسیح که مرگش را رأی گرفتند و پسِ الفِ تنها اولِ لام که کی آمده کی مرگ صدات زد را جواب شاید ستارهست که نه مرگ دارد نه تولد اولِ…
-
| شعرهایی از بهرام اردبیلی |
سلام به انحنای کشیدهات.