برچسب: جایزه نوبل ادبیات
-
روح ِغمگین ِما، خسته، پریده
بهترینها فاقد هرگونه اعتقادی هستند و بدترینها، آکنده از شور آتشین.
-
ما درهمشکستگانی بودیم، اگر فقط فرد موردنظر کشور را ترک میکرد، بقیه میتوانستند بمانند.
ما درهمشکستگانی بودیم، مریض شایعهسازی دربارهٔ مرگ قریبالوقوع دیکتاتور، و ملول از کشته شدن کسانی که قصد فرار داشتند. ما بیشازپیش دلمشغول فرار بودیم، بدون آنکه به آن بیندیشیم. ناکامی برای ما مثل نفس کشیدن طبیعی مینمود. سهم ما از آن، همتراز سهمی بود که از اعتماد به یکدیگر نصیبمان میشد و بعد هرکدام از…
-
هارولد پینتر | درد خفیف
چقدر عجیبه، ما باهم خیلی صمیمی بودیم، مگه نه؟… من و رابرت … حتی اگه ماههاست همدیگه رو ندیدیم… ولی توی تمام این سالها، با وجود همهٔ این گیلاس هائی که با هم زدیم، همه این ناهار هائی که با هم خوردیم … من هیچ وقت متوجه نشدم… حتی هیچ وقت احتمال ندادم … که…