برچسب: حسین سناپور

  • | با گارد باز | حسین سناپور |

    بوی گندِ شاش توی پرزهای پتو می‌دود توی دماغم. الان یادم می‌رود، الان که بخوابم. اگر زُق زُق پام بگذارد. اگر نخارد. نمی‌توانم حتی دست‌ام را دراز کنم به خاراندنش. تن‌ام را نمی‌تواند بیندازد حتی به جُم خوردن. کاری‌اش نباید داشته باشم. گفتم هر چیز را که یادم بود. تو زنی، تو زنی! وگرنه با…

    Continue reading