برچسب: داستانی از

  • بازیگر | پاکسیما مجوزی

    بازیگر | پاکسیما مجوزی

    چند وقتي است كه دوباره بيماري به من حمله كرد. پيش او نرفتم، از نگاهش و سيگار كشيدنش مي ترسيدم، از حرفهاي بي پروايش هراس داشتم. اين بار آن بازيگر قدر وتوانمند نبودم، اين بار حتي ماسكي براي پنهان شدن نداشتم.

    Continue reading