| نگاهِ گاوِ سهلالوصول به مینوتورهای خاکستری | احمد آرام |
من موقعیت مکانی را برای او روشن کردم. و درباره دو پنجره به او چیزهایی گفتم. اینکه یکی از پنجرهها از طریق بالکنی به سمت دریا باز میشود. و او از آنجا میتواند چند نخل بلند را ببیند که به یکی از نخلها یک گاو سیاه بستهاند. به او گفتم قبل از آنکه به دریا نگاه کند به نخلها نظر بیندازد، بعد میتواند گاوی را ببیند که صبورانه انتظار میکشد، و آخر سر دریایی خسته کننده را هم خواهد دید.