برچسب: دی. اچ. لارنس
-
آه، مرا بنوش تا من همچون رمزی در جام تو باشم
بی هیچ اندیشه ای و بی هیچ یادی در کناره ی دریا تنها بودن. زیر صخره های ساحلی ملالت بار در سرزمینی وسیع و دور دست، بی هیچ حضوری، بی هیچ حالت روحی خاصی. تنها و فراموش شده به اندازه ی سیاه پوستی بومی بر شنها زیر آفتاب. محو شدن تدریجی و غریب همه چیز.