برچسب: رضا براهنی
-
پرویز ثابتی کیست؟
شکارچی سه فاسد، ملا چپی مجاهد. باز کننده جعبه پاندورای نکبت ۵۷، او در جوانی کاری با آخوند میکنه که در ۸۷ سالگی بدون ذرهای تپق زدن تاریخ پنجاه سال گذشته رو طوری مرور میکنه که انگار دیروز بوده. پاره کننده کون خمینی، خسرو گلسرخی، عباس میلانی، خامنه ایی و دیگر اوباشان۵۷. “ فرو کننده…
-
با توام ایرانه خانم زیبا | صدای رضا براهنی
35anj · با توام ایرانه خانم زیبا | صدای رضا براهنی دق که ندانی که چیست گرفتم دق که ندانی تو خانم زیبا حال تمامَم از آن تو بادا گر چه ندارم خانه در این جا خانه در آن جا سَر که ندارم که طشت بیاری که سر دَهَمَت سر با توام ایرانه خانم زیبا! شانه…
-
| “شُرا” | رضا براهنی |
دیروز من چقدر عاشق بودم فرزند چشمهای شاد تو بودم وقتی که تو قد راست کرده بودی و یک بند فریاد میزدی من دوست دارم من دوست دارم من دوست دارم بعدش نشسته بودی و حرفی نمیزدی
-
ده قطعه از باز شکستن در سی قطعهی نو برای رویا و عروسی و مرگ | رضا براهنی
و پیغمبرها در راه بودند من شاعر تو بودم و بادبان کلمه واژگان مرا میراند تو سالهای نوری را بر گونههایت روشن نگاه داشته بودی من صفحههای زبان را میچرخاندم و با سرعت مافوق صوت دیوانه میشدم
-
جلوههای ویژه برای خانم ننسی ریگان | رضا براهنی
دست نحیف و نامریی غربال نامریی را از زیر حافظهی مرد آویخته همه چیزِ همه یادهایِ جهان و هم این قارههای قطعه قطعه شده شنریزهوار فرو میریزند و او یادش میرود که میدانست و افتخار میکرد به این دانستن که وقتی به پنج نفر خدمت میکرده به پنجاه میلیون نفر خیانت میکرده
-
خطبه پایان | رضا براهنی
ما همه در عصر شوم خداحافظی در برابر هم ایستادهایم و این، متنِ من است همه در عصر شومِ خداحافظی ببین سراسرِ عمرم را که در ذیل متنهای پرنده وَ پرندهشناسی عبور میکند و متنها عبور میکنند
-
چیزی که بر زبان نیاید هرگز به دنیا نخواهد آمد | رضا براهنی
ه هیچ ستارهی میخی که با نوک تیزش از دوردستهای جهان شتابزده فرا و فرو میگذرد اعتنا نمیکند سه انگشت دست راست من به فرمان آفتاب در این زبان درندشت میدوند
-
مختاری مختاری مختاری | رضا براهنی
چشم هایت را که ببندند مختاری مختاری مختاری باغ هایت را که ببندند مختاری مختاری مختاری
-
رضا براهنی | قابله سرزمین من |
شب خواب میدیدم، و چه خوابی! دست فرو میکردم توی گودالهای عمیق، گودالهایی از گوشت سرخ، با درهای چرخان گوشتی، و کفترهای رنگین را از توی گودالها درمیآوردم.