| سایه لای پوست | مجموعه شعر | رویا تفتی
تنها دو نگاه یکی تقسیم به دو و دیگری بی هیچگونه گناهی شاید کمی بیشتر از تکرار، تکرار در حلقهی میان دو گردباد صدایی که باید از همه سو، از یک خط و نگاهی که به اندازهی کمتر از یک دور از همه سو، پراکنده پرکنده باید انگار سالی که گذشت شعرهایی میگفتم همه ماند در حلقهی میان دو گردباد همه ماند، پشت زبان کوچکم همه ماند مثل اینکه قو مرگش را پیشبینی میکند شبی که با قایق ناشیانه میرفتیم گفتم حیف آئینه آخرین دکمه را پیشبینی نکرد دیدی زبرترین پرم سفید نمیماند باید انگار شعرهایی میگفتم یک در میان سیاه، گود یک در میان