برچسب: شاعر ، منتقد ، مترجم
-
يک شعر بلند – از علی قنبری
از كولرهاي گازي آب چكه مي كرد بر پيراهني كه جيبش پر از كاغذهاي جنون بود تبار انساني ما سراسر كوچه را دويده بود و سرخم كرده بود در مقابل خواهش رختخواب و من مسئول تمامي اين كلمات بودم
از كولرهاي گازي آب چكه مي كرد بر پيراهني كه جيبش پر از كاغذهاي جنون بود تبار انساني ما سراسر كوچه را دويده بود و سرخم كرده بود در مقابل خواهش رختخواب و من مسئول تمامي اين كلمات بودم