برچسب: شاعر
-
مردهای میان مردگان
روح من مثل مهره های پشتم خواب می خواهد، خواب… با قلبی آکنده از رویاهای شوم می روم تا آرام بگیرم می لولم در پردههاتان، آی سیاهیهای سرد!
-
درشکستن سنگها، نفوذ دردیوارها، فرو شکستن درها
تیلانتان اکتاویو پازمترجم: احمد میرعلائی سالها پیش باسنگریزه ها،باخاک وباعلف هرزه ها تیلانتان راساختم.باروی آنرا به یاد دارم،درهای زردرنگ را وبر روی آن ها انگشتانجهت نما را،کوچه های تنگ وبدبورا وساکنان پرسر وصدای آنها را ،ارگ سبز دولت را وقربانگاه سرخ را،پابرجاوچون دستی گشوده،باپنج معبد عظیم وراهرویبیشمارش . تیلانتان، شهری خاکستری درپای صخره ای سپید،شهری…
-
روزهای سیاهی درپیش است. | احمد شاملو
روزهای سیاهی درپیش است. دوران پر ادباری که، گرچه منطقا عمری دراز نمیتواند داشت، از هم اکنون نهاد تیرهی خود را آشکار کرده است و استقرار سلطه ی خود را بر زمینهئی از نفی دموکراسی، نفی ملیت، و نفی دستاورد های مدنیت و فرهنگ و هنر میجوید.اين چنین دورانی به ناگزیر پایدار نخواهد ماند، و…
-
میتوان شاعر بود و شعر نگفت
ندره برتون، ماکس ارنست، سالوادور دالی، ژان آرپ، ایو تنگوی، رنه شار، رنه کرول، پل الوار، جیورجیو دو شری ریکو، آلبرتو جیاکومتی، تریستان تزارا، پابلو پیکاسو، رنه مگریت، ویکتور برونر، بنجامین پره، گای روزی، خوان میرو، تی ال تی مسنس، ژرژ هونه، و خود من ری
-
۸ در ۸: سونات شطرنج در ۸ موومان
برای من همیشه تجربه کردن جذابیت داشته است. شاید شنیدن ِاتفاقی یک گفتوگوی تلفنی، مشوق من در نوشتن این نمایشنامه بوده است. غریبه بودن، گوش به زنگ تلفن سپردن، آزارناقوسها، ابدیتِ سکوتهای گاه گاه و صحنهآرایی ساده: یک اتاق، یک انسان و وسیلهای که در همهی نمایشنامههای جدید حضور دارد: تلفن. زنی گمنام در چنگال…
-
همه چیز یا هیچ چیز، همه مان یاهیچکداممان، شعر از برتولت برشت، ترجمه و مقدمه از نیوشا فرهی
عکسی از مراسم خاکسپاری نیوشا فرهی قهرمان ترین قهرمانان و شجاع ترین شجاعان آن رزمندگانی هستند که هیچگاه نامشان جایی نیست، با آغوش باز و مملو از تواضع به استقبال شهادت می روند، در نبردهای „ظاهرن کوچک“ خیابانی به خاک می افتند و اجسادشان شناسایی نشده در گورهای ناشناخته مدفون میگردد، در میدان های اعدام…
-
| در پوست ببر | مجید نفیسی |
دریافت کتاب: | در پوست ببر، مجید نفیسی | | جیرجیرک | با لباسی از شب باز آ به درون شب پا نه، آن گاه جیرجیرک صدای گام هایت را خواهد شنود و تو را به شب دعوت خواهدکرد. عشقِ همه روزه آن جاست چیزی که تو را به همۀ درهای ناشناخته پیوند می دهد.…