اسبهایی که مرا به دنیا آوردهاند، سیانوری برای مرگ در دهانم گذاشتهاند
ما میمیریم و به مرگ که نگاه میکنیم از درون میپوسیم. گاهی مرگها، مرگ میشوند و به سراغمان میآیند، گاهی برای مرگ، کشته میشویم، مثل روزی که
شعر | داستان | گزارش | مقاله | نقد ادبی
ما میمیریم و به مرگ که نگاه میکنیم از درون میپوسیم. گاهی مرگها، مرگ میشوند و به سراغمان میآیند، گاهی برای مرگ، کشته میشویم، مثل روزی که
ناما جعفری|مجله تابلو ادبیات عاشقی است. عشق، ادبیات را میسازد و نفس میدهد به نوشتن. از بیداری میپراندمان به بودن. نبض بیپایانِ کلمه است. خواب را به پرسیدن از تن…
نامه به صادق هدایت يادداشتي بر آثار هدایت از نیما یوشیج به صادق هدایت، دوست عزیز! چندتا کتابی را که توسط «علوی» فرستاده بودید، خواندم. شما فقط یک خطای بزرگ…
اوضاع اینجا روز به روز گه تر و گندتر میشود. نقشهٔ اساسی برای دیکتاتوری کردن اینجا در جریان است. برای اتحاد اسلام بسیار سنگ به سینه زده میشود.
صادق هدایت نویسنده پرآوازه ایران، ۲۸ بهمن ۱۲۸۱ در تهران به دنیا آمد و ۱۹ فروردین ۱۳۳۰ در پاریس مرگی خودخواسته را برگزید. تصاویر و توضیحات این مجموعه توسط «دفتر هدایت» در اختیار وبسایتهای فارسی قرار گرفته است.
عصر همان روز بود، مرجان قفس طوسی را جلوش گذاشته بود و به رنگ آمیزی پر و بال، نوک برگشته و چشمهای گرد بیحالت طوطی خیره شده بود. ناگاه طوطی با لحن داشی، با لحن خراشیدهای گفت: «مرجان… مرجان… تو مرا کشتی… به که بگویم… مرجان… عشق تو… مرا کشت.» اشک از چشمهای مرجان سرازیر شد.