برچسب: مجموعه اشعار

  • درشکستن سنگ‌ها، نفوذ دردیوارها، فرو شکستن درها

    درشکستن سنگ‌ها، نفوذ دردیوارها، فرو شکستن درها

    تیلانتان اکتاویو پازمترجم: احمد میرعلائی سالها پیش باسنگریزه ها،باخاک وباعلف هرزه ها تیلانتان راساختم.باروی آنرا به یاد دارم،درهای زردرنگ را وبر روی آن ها انگشتانجهت نما را،کوچه های تنگ وبدبورا وساکنان پرسر وصدای آنها را ،ارگ سبز دولت را وقربانگاه سرخ را،پابرجاوچون دستی گشوده،باپنج معبد عظیم وراهرویبیشمارش . تیلانتان، شهری خاکستری درپای صخره ای سپید،شهری…

    Continue reading

  • | سپرده به زمین | بیژن نجدی |

    | سپرده به زمین | بیژن نجدی |

    جمعه بود، بخاری هیزمی با صدای گنجشک می‌سوخت و از بالکن صدای همهمه مردمی به گوش می‌رسید که از ته خیابان برمی‌گشتند. آن‌ها آنقدر سر و صدا می‌کردند که طاهر و ملیحه نتوانستند صدای آمدن و یا دور شدن قطار را بشنوند.

    Continue reading