سیزدهم آذر، روز مبارزه با سانسور تا واپسین دم!
سیزده سال پیش کانون نویسندگان ایران به یاد دو عضو موثر خود، محمد مختاری و محمدجعفر پوینده، که در پاییز ۷۷ به دست آمران و عاملان حاکمیت خودکامه به قتل…
شعر | داستان | گزارش | مقاله | نقد ادبی
سیزده سال پیش کانون نویسندگان ایران به یاد دو عضو موثر خود، محمد مختاری و محمدجعفر پوینده، که در پاییز ۷۷ به دست آمران و عاملان حاکمیت خودکامه به قتل…
*پرتره نسیم خاکسار، اثر: ایرج یمین اسفندیاری | بررسی کتاب ” از زیر خاک” نوشته نسیم خاکسار : ف.دشتی | نسیم خاکسار، داستان «از زیر خاک» را در سال ۲۰۰۲…
رؤیای مادرم. (مترجم)، تهران: نشر مرکز، ۱۳۹۰. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۳۰۵-۹۹۷-۲
میخواستم چیزی بهت بگم. نیایش عبدالکریمی (مترجم)، بیژن عبدالکریمی (مقدمه)، تهران: نقد فرهنگ، ۱۳۹۴.
. (مترجم)، ناشر: نیلوفر.
قبلاً دو یا سه بار اینجا دیده بودمش. هربار هم یک لرزش توصیف ناپذیر آمدنش را اعلام میکرد که از هر جفت شانه به جفت بعدی منتقل میشد تا از در کافه به شانههای من میرسید. این لرزش برای من، چه خود زندگی آن را ایجاد کند چه هنر، همیشه نشان از حضور زیبائی داشته است.
ایدهها، طبقهبندیها و اصطلاحات سیاسی پیش من از یک قماش اند؛ همه شان چیزهایی هستند که دیگر کهنه شدهاند؛ آنارشی روشنفکری، ماتریالیسم، راسیونالیسم؛ گویی این چیزها میتوانند عنکبوتی از تار آدمیزاد بیرون بکشند.
کوشان برای سخنرانی در پنجاهمین سال اعلامیهٔ جهانی حقوق بشر (۱۰ دسامبر ۱۹۹۸) به نروژ سفر میکند و پس از آگاهی از خبر کشته شدن دوستان و همکارانش، محمد مختاری و محمدجعفر پوینده، و بودن نام خودش در صدر فهرست مرگ جمهوری اسلامی، ناگزیر به زندگی در تبعید میشود.
زیبایی ژاله م . باعث شناسایی او میشود . به نظر میرسد که بیشتر از ان که از دیدار دوباره ی او خوشحال باشد ، مبهوت زیباییش شده است
آدمها آنقدر زود عوض میشوند که تو فرصت نمیکنی به ساعتت نگاه بیندازی و ببینی چند دقیقه بین دوستیها و دشمنیها فاصله افتاده است.
آن كه توي ماشين بود گفت: چراغ ژاپني ها چي ؟ بياورم شان ؟ مرد دست به جيب پشت شلوارماليد وبه سمت صدا برگشت. اول به زن نگاه كرد كه…
پرچمها و هرودت به تکلفمان وامیدارند؛ لکنتِ زبان هم در موقعیتهای محاصره، گریبان آدم را میگیرد. اما آنگاه که هیچ نگاهی نمیتواند بیدست و پایمان کند، فصیح میشویم. آنگاه که…