مردهای میان مردگان
روح من مثل مهره های پشتم خواب می خواهد، خواب…
با قلبی آکنده از رویاهای شوم می روم تا آرام بگیرم
می لولم در پردههاتان، آی سیاهیهای سرد!
شعر | داستان | گزارش | مقاله | نقد ادبی
روح من مثل مهره های پشتم خواب می خواهد، خواب…
با قلبی آکنده از رویاهای شوم می روم تا آرام بگیرم
می لولم در پردههاتان، آی سیاهیهای سرد!
ژان کوکتو |
ایران درّودی عزیزم گمان میکنم من از جمله معدود افرادی باشم که از گم شدن در میان دالانهای پیچ در پیچی که نقاشانی بیشمار با چشمی پر از بیم و امید در آنجا به دنبال» مینوتور «میگردند ترسی ندارند. نقاش، دانسته یا ندانسته همیشه تصویر شخص خود را میکشد. زیرا شکلهای زندگی کاری با زندگی شکلها ندارد، و این زندگی شکلها جدا از پدیده «شبیهسازی» پرورده میشود. مدل فقط بهانهای بودهاست و نبودن مدل، نقاش را به مظهر مدل نزدیک میکند، که چیزی نیست مگر همان نیروی ژرف و نهفتهای که در درون ما جای دارد و هنرمند جز ترجمان آن، جز واسطه احضار آن نیست.