دفترهای روزن
ناصر تقوایی؛ ع. فدائینیا؛ ارنست همینگوی؛ یدالله رضایی؛ فرخ تمیمی؛ احمدرضا احمدی؛ بهرام اردبیلی؛ پرویز اسلامپور؛ محمود شجاعی؛ خوان رامون خیمهنز؛ میروسلا هاکوب؛ خورگه گوئیلن؛ پیر دو ماسو
شعر | داستان | گزارش | مقاله | نقد ادبی
ناصر تقوایی؛ ع. فدائینیا؛ ارنست همینگوی؛ یدالله رضایی؛ فرخ تمیمی؛ احمدرضا احمدی؛ بهرام اردبیلی؛ پرویز اسلامپور؛ محمود شجاعی؛ خوان رامون خیمهنز؛ میروسلا هاکوب؛ خورگه گوئیلن؛ پیر دو ماسو
و تو ميداني كه پيري ممه را آسپيرين و نمك ميوه علاج نميكند. و حس گنگي كه از خيلي بچگي دلت را به درد آورده و به وحشتت انداخته حالا روشن و واضح وجودت را پر ميكند: يكي از اين روزها وقتي بيدار ميشوي ممه ديگر نيست.
تابلوها هم اخمآلود از روی دیوارها نگاهمان میکردند . . .
خانه، آدم را بهیاد قصر مخروبه و افسون شدهی
«بیبی آمد! بدو آمد!» سارِ بیبیخانم روی لبهی طشت رختشویی نشست و دو تا نوک محکم تو پرهای پف کردهی سینهاش زد. بعد با عجله سرش را چرخاند و پشتش…