برچسب: ناصر تقوایی
-
تابستان همان سال | ناصر تقوايی
آخرهای تابستان عدهای را ول كردند. شايد آدمهای بدبين باورشان نشود كه همه جا پر بود و جايی نبود و اين بود كه ما را هم ول كرده بودند. دوباره برگشتيم اسكله. همهمان برنگشته بوديم. چند ماه پيشتر خيلیها را ديده بوديم افتاده بودند زمين. آمبولانسهای سياه بارشان میکردند و روی نوار سياه آسفالتها میرفتند…
-
مرغ عشق | عدنان غریفی
در روزهای اول وقتی که شروع به آواز خواندن می کردند عشق می کردم. به یاد باغ جنوبیمان در ایران می افتادم که وقتی برای گذراندن تعطیلات عید از تهران به آنجا می رفتیم صبح ها با صدای آواز پرنده ها بیدار می شدیم.
-
از یک مقاله و چند استاد | ابراهیم گلستان
غفلت میکردم که اختیار پندارم را میسپردم به خوشبینی که فکر کرده بودم اگر پروریده بیرونی، بهتر میتوانی بیرون بندِ عادت و آداب یک محل باشی و حاجت نداری به کوشش بیش از حد برای خود را از بند سفت رسم رهانیدن، ومیشود از این جدا بودن برای دید و داوری بهتری بهرهبرداری، دور از…
-
| گدا | غلامحسین ساعدی |
از اونوقت به بعد، دیگه حال خوشی نداشتم، زخم داخل دهنم بزرگ شده تو شکمم آویزون بود، دست به دیوار میگرفتم و راه میرفتم، یه چیز عجیبی مثل قوطی حلبی، تو کلهام صدا میکرد، یه چیز مثل حلقهی چاه از تو زمین باهام حرف میزد، شمایل حضرت باهام حرف میزد، امام غریبان، خانم معصومه، ماهپاره،…