من و سهراب دریابندری | نجف دریابندری
صبح ساعت هشت پشت میز صبحانه مینشینم. سهراب شیر تلیت مفصلی با «کورنفلکس» درست میکند و میخورد. باز هم درست میکند ولی از عهدهٔ تمام کردنش برنمیآید؛ باقی مانده را من میخورم.
هوا ابری و خنک است. قرار است طرفهای ظهر فرانتس ما را با خودش به