برچسب: نسيم خاکسار

  • سِدى | نسيم خاکسار

    سِدى | نسيم خاکسار

    سدی را تو اتاق زندانی کرده بودند. اگر سدی تو حیاط بود به‌ام می‌گفت. اگر سدی تو حیاط بود می‌توانستم جیم بشوم. اما سدی تو حیاط نبود. درِ اتاق را که باز کردم ریختند روی سرم. نمی‌توانستم کاری بکنم، فقط گریه می‌کردم، داد هم می‌زدم اما کسی گوش نمی‌داد.

    Continue reading

  • عروسی برای مردگان | نسيم خاکسار

    عروسی برای مردگان | نسيم خاکسار

    آري هنوز اول شب است. در تاريكي عده اي دارند سنگ قبرهاي لعنت آباد را خرد مي كنند. و مرده ها را از گور بيرون مي كشند. مادري در پشت مرز صداي گلوله ها را مي شمارد

    Continue reading

  • آشغالدانی |  نسيم خاکسار

    آشغالدانی | نسيم خاکسار

    همسايه‌هلندي‌ام معتقد است پناهنده ها از دم Gek هستند. چيزي مثل كس خُل و مشنگ. من خيال مي‌كنم مي‌خواهد بگويد ‌شما پناهنده هاي ايراني، اما رويش نمي‌شود. چون تا به حال نشنيده و نديده ام جز با من و يكي دوتا از دوستان ايراني‌ام با پناهنده هائي از جاهاي ديگر رفت و آمد داشته باشد. باورش به…

    Continue reading

  • | قتل پرنده باز | نسيم خاکسار |

    | قتل پرنده باز | نسيم خاکسار |

    هيچ خونی روی زمين ريخته نشد. هيچ اثری که نشان از يک جنايت در آن روز صبح باشد برای کسی به جای نماند. من تنها شاهد اين ماجرا در آن محله بودم. بعد از آن ديگر دوست پرنده بازم را نديدم و بالکن خانه اش برای هميشه از حضور پرنده و کيسه های دانه خالی…

    Continue reading

  • | فصلی از رمان ‘بادنماها و شلاق ها’ | نسيم خاکسار |

    | فصلی از رمان ‘بادنماها و شلاق ها’ | نسيم خاکسار |

    تابستان‌ است‌ و هوا آفتابی‌. راستی‌ چرا هلند را فقط‌ با توفان‌هايش‌ وابرهای‌ دلتنگ‌کننده‌اش‌ تعريف‌ کرده‌اند؟ درود به‌ ايوان‌، درود به‌ او که‌ زاهد وهلنا را در تابستانی‌ روشن‌ و در جنگلی‌ دور به‌ ما معرفی‌ می‌کند. درخت‌های‌ ارغوان‌ به‌ گل‌ نشسته‌اند. بوی‌ بوته‌های‌ گياهان‌ وحشی‌ هوا را از عطر برگ‌ وگل‌های‌ خود انباشته‌ است‌.…

    Continue reading