برچسب: نويسندگان جريان گريز

  • | پدر و پسر و آینه | ک. تینا |

    | پدر و پسر و آینه | ک. تینا |

    من کوچه‎ها و خانه‎ها و آدمها دیده بودم. به هر حرکت و نقش و صورتی چه بسیار چشم‎ دوختم، ساعتها پشت جعبه آینه‎ها و جلوی دکه‎ها و خرده فروشیها ایستادم. آدمها را با زخمهای درونشان دیدم و گوناگونی آن را دریافتم. خانه‎های دور دست را نگریستم‎ و پس کوچه‎های گمنام را.

    Continue reading