باله درياچه قو | بهنام ديانی
وقتي مادربزرگم، با آن لهجهي غليظ اصفهانياش ميگويد: «الهي مردهشو چاكيسفكي رو ببره»، اول فكر ميكنم حرف خيلي خيلي بدي زده. ولي بعد خيالم راحت ميشود. او را خوب ميشناسم.…
شعر | داستان | گزارش | مقاله | نقد ادبی
وقتي مادربزرگم، با آن لهجهي غليظ اصفهانياش ميگويد: «الهي مردهشو چاكيسفكي رو ببره»، اول فكر ميكنم حرف خيلي خيلي بدي زده. ولي بعد خيالم راحت ميشود. او را خوب ميشناسم.…