| حفره | قاضی ربیحاوی |
در آن زمان هنوز به درد عادت نداشتم. حالا اما درد در تاروپود تنم تنیده است. اصلا من عنوان پسران درد را بر جلد این كتاب خواهم گذاشت. پسران عشق بهترین عنوان برای این روایت ِ پُر از درد و خشونت نیست. شاید هم بنویسم پسران مرگ. بله همین است عنوانی كه پس از پایان نوشتن بروی جلد میگذارم، چون تو كه شخصیت اصلی این روایت هستی مُرده ای، اگرچه من نه مرگ تو را دیدم و نه از كسی دراین باره چیزی شنیدم اما میدانم كه مُرده ای و قاتل واقعی توهم خود ِمن هستم، قاتل ِكسی كه او را بیش از هركس و هرچیز دراین دنیا دوست میداشتم، پس من نفرین شده بودم كه در جوانی معشوق خودم را بكُشم