برچسب: چای تلخ
-
تابستان همان سال | ناصر تقوايی
آخرهای تابستان عدهای را ول كردند. شايد آدمهای بدبين باورشان نشود كه همه جا پر بود و جايی نبود و اين بود كه ما را هم ول كرده بودند. دوباره برگشتيم اسكله. همهمان برنگشته بوديم. چند ماه پيشتر خيلیها را ديده بوديم افتاده بودند زمين. آمبولانسهای سياه بارشان میکردند و روی نوار سياه آسفالتها میرفتند…