برچسب: کنوت هامسون

  • نوشته بدون عنوان 694

    بلاهایی که به سرم اومده بود، اثر خودشونو گذاشته بودن؛ خیلی از موهام داشت می‌ریخت. سردردها هم ناراحتی‌های زیادی برام درست می‌کرد، به خصوص صبح‌ها که از خواب بیدار می‌شدم. ناراحتی عصبی هم که از سابق داشتم سر جای خودش بود. روزها می‌نشستم و با دست‌های کهنه پیچ می‌نوشتم؛ چون آنقدر حساس شده بودن که…

    Continue reading