می‌توان شاعر بود و شعر نگفت


تریستان تزارا (به فرانسوی: Tristan Tzara) (زادهٔ ۱۶ آوریل ۱۸۹۶ – درگذشته ۲۵ دسامبر ۱۹۶۳) نمایش‌نامه‌نویس، شاعر، مقاله‌نویس، آهنگساز، کارگردان فیلم، سیاستمدار، دیپلمات، روزنامه‌نگار و هنرمند قرن بیستم فرانسوی‌زبان رومانیایی‌تبار است.


تریستان تزارا با نام حقیقی ساموئل رزنستاک در ۱۶ آوریل ۱۸۹۶ در موینشت رومانی به دنیا آمد. تزارا بیشتر شهرتش را مدیون حضورش در میان جمع بنیان‌گذاران دادائیسم است. یک جنبش انقلابی پوچ‌گرایانه در هنر که هدفی نداشت جز ویرانی تمام ارزش‌های تمدن مدرن. فعالیت خود به عنوان یک دادائیست را طی جنگ جهانی اول و در کنار هنرمندانی چون مارسل دوشان، فرانسیس پیکابیا و ژان آرپ در زوریخ آغاز کرد. تزارا نخستین متون دادائیستی خود – نخستین ماجرای آسمانی آقای آنتی پیرین و «۲۵ شعر» را نوشت و بعد در ۱۹۲۴ “هفت بیانیه دادا” را به رشته تحریر درآورد. در پاریس فعالیت‌های جنجالی خود را با همکاری آندره برتون، فیلیپ سوپو و لویی آراگون آغاز کرد تا با متلاشی کردن ساختار زبان به عموم مردم شوکی وارد کند. در حدود ۱۹۳۰ شالوده‌شکنی و پوچ‌گرایی افول کرد و او به فعالیت‌های محافظه‌کارانه‌تری پیوست که عده‌ای از دوستان سوررئالیست‌ش دنبال می‌کردند. او بیشتر وقت خود را صرف آشتی‌دادن سوررئالیسم و مارکسیسم می‌کرد و به همین دلیل در سال ۱۹۳۶ و در حین جنگ جهانی دوم به عضویت حزب کمونیست و جنبش مقاومت فرانسه پیوست. این گروه‌های سیاسی او را به هم‌فکرانش نزدیک‌تر ساخت و تزارا تدریجاً به ساحت شعر غنایی روی آورد. شعرهای او بازتاب‌دهنده دلهره و آشفتگی روحی او هستند.

تزارا طی دوران شاعری خود مسیری پرتحول را پیمود. برهم زدن افراط خواهانهٔ هنجارها و ساختارهای زبانی، آغازهٔ راه وی به عنوان شاعری دادائیستی بود. او در رسالهٔ «هفت بیانیهٔ دادا» برخی از بنمایه‌های رادیکالیستی هنر مدرن را برمی‌شمارد. در واقع سویهٔ منفی تمدن غرب در قاعده گریزی مورد تأیید وی نقش می‌بندد. در همین بیانیه است که وی آزادی و وارستن از هنجارهای قوام یافتهٔ هنر را مورد تأکید دوچندان قرار می‌دهد و امر هنری – بخصوص شعر – را همچون رسالتی تصویر می‌کند که فطرتاً به رهایی می‌انجامد.

با این همه طی دهه‌های سی و چهل میلادی وی به همراه دوستانی چون لوئی آراگون و آندره برتون به حزب کمونیست فرانسه پیوست و از گرایش نیست‌انگارانهٔ دادا فاصله گرفت. در این دوره وی مشخصاً به شعر سوررئالیستی گرایید و تلاش نمود تا میان مارکسیسم و سوررئالیسم پیوندی ایجاد نماید.

دورهٔ اخیر با گرایش وی به اشعار تغزلی برآمده از دست آموختگی هنرمندانه مشخص می‌شود. در این سروده‌ها، تراژدی زندگی روزمرهٔ انسان مدرن تصویر شده‌است. از کارهای این دورهٔ تزارا: «مرد تقریبی»، «تنها گفتن» و «چهرهٔ درون» هستند. در این دوره و در کمینهٔ همین سروده‌هاست که وی از زبان هنجارستیز و سامان‌باختهٔ دادائیستی فاصله می‌گیرد و به زبانی دشوارفهم ولی انسان انگاشته روی می‌آورد.

وی در ۲۵ دسامبر ۱۹۶۳ در پاریس چشم از جهان فروبست.

آثار
عواید نیمروز (۱۹۳۹)
نشان زندگی (۱۹۴۶)
از خاطرات انسان (۱۹۵۰)
چهره درونی (۱۹۵۳)
شعله برافروخته (۱۹۵۵)
نخستین ماجرای آسمانی آقای آنتی پیرین (۱۹۱۶)
۲۵ شعر (۱۹۱۸)
هفت بیانیه دادا (۱۹۲۴)

نوشتنِ شعری دادائیستی  | تریستان تزارا | برگردان سارا سمیعی

برای نوشتنِ یک شعرِ دادائیستی
روزنامه‌ای بردارید و چند پرنده
از روزنامه مقاله‌ای را انتخاب کنید
که بلندی‌اش به اندازه ی شعری باشد
که می‌خواهید بنویسید
مقاله را با قیچی جدا کنید
سپس با دقت هر واژه از مقاله را ببرید و
در کیفی بریزید
کیف را به آرامی تکان دهید
برش‌ها را یکی پس از دیگری تصادفی بیرون بیاورید
آن‌ها را به همان ترتیب یادداشت کنید
این شعر شبیهِ شما خواهد بود
و شما: نویسنده‌ای بی نهایت اصیل و خاص
با حساسیتی جذاب
هرچند که عوام درکش نکنند

از چپ: تریستان تزارا، پُل الوآر، آندره برُتون، ژان آرپ، سالوادور دالی، ایو تانْگی، مَکس ارنست، رُنه کْرُوِل و مَن رِی
پاریس، ۱۹۳۳

سازها کلارینت، ساکسوفون، ویولن



میلتون بابیت (انگلیسی: Milton Babbitt؛ ۱۰ مهٔ ۱۹۱۶ – ۲۹ ژانویه ۲۰۱۱) یک ریاضی‌دان، نظریه‌پرداز موسیقی، موسیقی‌دان، آهنگساز و استاد دانشگاه اهل ایالات متحده آمریکا بود.

او دانش‌آموختهٔ دانشگاه نیویورک و شهرتش به‌واسطهٔ فعالیت‌هایش در زمینهٔ سریالیسم و موسیقی الکترونیک بود. وی در آغاز به تحصیل در ریاضیات در «دانشگاه پنسیلوانیا» پرداخت، اما آنرا نیمه‌تمام رها کرد و به تحصیلات آکادمیک در رشتهٔ موسیقی روی آورد و بعدها استاد همین رشته در «دانشگاه پرینستون» و «مدرسه جولیارد» شد. با این‌حال، میلتون بابیت از ریاضیات دست نکشید و در دوران جنگ جهانی دوم مشغول انجام تحقیقات ریاضی در واشنگتن دی‌سی بود.

میلتون بابیت از اعضای فرهنگستان هنر و علوم آمریکا، از برندگان کمک‌هزینه گوگنهایم و همچنین عضو افتخاری «آکادمی سلطنتی موسیقی» بود.

موسیقی، مبتنی بر طیف گسترده

جرج انتایل (انگلیسی: George Antheil؛ ‎/ˈæntaɪl/‎) یک آهنگساز آوانگارد، نوازنده پیانو، نویسنده و مخترع اهل ایالات متحده آمریکا بود.

او در موسیقیِ نوگرای خود به دنبال خلق اصوات جدید (موسیقی، صنعتی، مکانیکی) بود.

اَنتایل که در خانواده‌ای از مهاجران آلمانی به دنیا آمده بود، بیشترِ دههٔ ۲۰ میلادی را در اروپا گذراند و از دههٔ ۳۰ میلادی بود که به آمریکا بازگشت. او فراگیری موسیقی را از سن ۶ سالگی آغاز کرده بود، اما هرگز به‌طور رسمی از هیچ مدرسه یا دانشکده‌ای فارغ‌التحصیل نشد. از سال ۱۹۱۶ میلادی به فیلادلفیا رفت تا آهنگسازی را از «کنستانتین فون اشتنبرگ» (از شاگردان فرانتس لیست) بیاموزد و در همان‌جا بود که با مکتب دادائیسم آشنا شد. سپس در سال ۱۹۱۹ میلادی به نیویورک رفت تا یادگیری را با ارنست بلوک ادامه دهد. اقامتش در نیویورک باعث شد تا با تعدادی از هنرمندان مُدرنیست همچون «لو اورنشتاین»، «پُل لئوپولد روزنفِلد»، «جان مارین»، «آلفرد اشتایگلیتس»، «مارگارت آندرسون»، «ژرژت لوبلان» و «موریس مترلینک» آشنا شود و این افراد، بعدها در آثار او تأثیرگذار بودند.

جرج اَنتایل در سال ۱۹۴۱ با همکاری «هدی لامار» روشی را ابداع کرد تا با استفاده از «پرش فرکانسی مبتنی بر طیف گسترده» بتوان با یک گیرنده و فرستنده، از احتمال وجود یک «اژدر» اطلاع حاصل کرد. این روش ابداعی او، امروزه «مخابرات طیف گسترده» نامیده می‌شود و به‌طور گسترده‌ای در علم مخابرات و ارتباطات کاربرد دارد. به همین سبب، نام وی در سال ۲۰۱۴ میلادی در «تالار ملی مشاهیر مخترعان» ثبت شد. وی همچنین یکی از برندگان کمک‌هزینه گوگنهایم بود.

گزیدهٔ آثار سینمایی
ژانگوله (۱۹۵۳)
تک‌تیرانداز (۱۹۵۲)
سیروکو (۱۹۵۱)
در مکانی پرت (۱۹۵۰)
خانه کنار رودخانه (۱۹۵۰)
مبارز اهل کنتاکی (۱۹۴۹)
بوکانیر (۱۹۳۸)
راهی به فردا ساختن (۱۹۳۷)