مرده‌ای میان مردگان

می‌خواهم در زمینی گل آلوده و پر حلزون
بــه دست خود گودالی ژرف بکنم
تا آسوده استخوان‌های فرسوده‌ام را در آن بچینم
و چون کوســه‌ای در موج در فراموشی بیارامم
من از وصیت نامــه و گور بیزارم
پیش از آن کــه اشکی از مردمان طلب کنم
مرا خوشتر آن کــه تا زنده‌ام زاغان را فرا خوانم
تا از سراپای پیکر ناپاکم خون روانــه کنند
ای کرم‌ها!
همرهان سیــه روی بی‌چشم و گوش
بنگرید کــه مرده‌ای شاد و رها بــه سویتان می‌آید
ای فیلسوفان کامروا، فرزندان فساد
بی سرزنش میان ویرانــه‌ی پیکرم رویید و بگویید
هنوز هم، آیا رنج دیگری هست؟
برای این تن فرسوده‌ی بی‌جان
مرده‌ای میان مردگان

شارل در پاریس زاده شد. او تحت تأثیر پدر به سمت هنر گرایش پیدا کرد، زیرا بهترین دوستان پدرش هنرمند بودند. شارل بیشتر روزها با پدرش به دیدن موزه‌ها و نگارخانه‌ها می‌رفت. در ۶ سالگی پدرش را از دست داد. یک‌سال بعد از مرگ پدر، مادرش با سروانی به نام ژاک اوپیک ازدواج کرد. شارل همواره از این پیوند ناخشنود بود. در ۱۱ سالگی مجبور شد همراه خانواده به لیون مهاجرت کند. در مدرسه شبانه‌روزی با همکلاسی‌هایش سازگار نبود و دچار کشمکش‌های زیادی با آن‌ها می‌شد. تا اینکه در آوریل ۱۸۳۹ سالی که می‌بایست دانش‌آموخته شود، از مدرسه اخراج شد. در ۲۱ سالگی میراث پدر را به ارمغان برد، اما با بی‌پروایی این میراث را به نابودی کشاند. شارل در ۲۱ سالگی ازدواج کرد. او علاوه بر شعر به کار نقد روی آورد. شارل بودلر از مطرح‌ترین ادیبان مکتب سمبولیسم بود. او در سال ۱۸۶۷ بر اثر یک سکته قلبی و از کار افتادن نیمی از بدنش از دنیا رفت. شارل اولین کسی بود که واژه مدرنیته را در مقالات خود بکار برد. وی در سن ۲۴ سالگی به علت شرایط سخت مالی اقدام به خودکشی نمود اما جان سالم به در برد. در نامهٔ خودکشی اش به ژان دووال (معشوقه‌اش) اینگونه نوشته بود:

«دارم خودم را می‌کشم چون عذاب خوابیدن و عذاب بیدار شدن برایم تحمل ناپذیرشده است. خودم را می‌کشم چون باور دارم که نامیرا و جاودانه ام، و به این امیدوارم … وقتی که تو این نامه را می‌خوانی من دیگر مرده‌ام.» (چندی پیش این نامه در یک حراجی در فرانسه به مبلغی حدود دویست و هفتاد هزار دلار به فروش رسید

گل‌های رنج (به فرانسوی: Les Fleurs du mal) یا گل‌های بدی مجموعه شعری از شارل بودلر شاعر قرن نوزدهم فرانسه است. این کتاب که مهم‌ترین اثر شاعر نیز محسوب می‌شود در هنگام انتشارش ۱۸۴۰ سر و صدای زیادی به پا کرد و حتیٰ باعث شد تعدادی از شعرها سانسور شود. دراین اثر بودلر به دنبال کشف زیبایی از درون زشتی است و مبانی زیبایی‌شناسی جدیدی را پایه‌ریزی می‌کند.

به رهگذر
شعری از شارل بودلر
یکی از ده‌ها شعر (شماره 87) نوشته بر دیوارهای شهر لَیدن، هلند. از سال 2003 به نشانی:
Zoeterwoudsesingel 55, Leiden
به رهگذر
خیابان در بَرَم گرفته بود با هیاهوی ِ بسیار و
زنی سوگوار، باریک و بلند بالا، از کنارم،
در اندوهی با شکوه و دستان زیبا
لبه‌ی بالاپوش کنار زد و بازگرداند،
چالاک و به سترگی ِ تندیس‌.
از چشمان‌اش، هوای سُربین که آب از آن جاری‌ست،
در هم فشرده نوشیدم، شیفته چون سبک‌سری،
شیرینی فریبنده و گوارا چون مرگ
فروغ ِ تندر… و آنگاه شب! زیبایی گریزان
که نگاه‌اش به دمی توان زندگی‌م بخشید،
خواهم‌ات دید آیا دوباره به زندگی جاودان؟
جایی، بس دور از این‌جا! دیرگاه! یا شاید که هرگز!
تو که پی برده بودی، ای تو که دلباخته ات بودم
نمی‌دانم به کجا می‌گریزی، تو نمی‌دانی به کجا می‌روم.

گیوم آپولینر

عشق من آیا وجود داری ؟
یا فقط چیزی هستی که من 
نا آگاهانه آفریده‌ام
تا تنهایی‌ام را چاره کنم ؟
آیا تو یکی از خدایان یونان نیستی 
که از ملال مردم می کاست؟

گیوم آپولینر (به فرانسوی: Guillaume Apollinaire) با نام مستعار ویلهلم آلبرت ولادیمیر آپولیناریس دو وازکوستروویچکی (به فرانسوی: Wilhelm Albert Włodzimierz Apolinary Kostrowicki) (زاده ۲۹ اوت ۱۸۸۰ در رم – درگذشته ۹ نوامبر ۱۹۱۸ در پاریس) برجسته‌ترین شاعر نخستین دهه قرن بیستم میلادی در فرانسه به‌شمار می‌رود.

یکی از نامدارترین اشعار او پل میرابو است که بارها به زبان فارسی ترجمه شده‌است.

آپولینر همچنین نویسنده داستان‌های کوتاه و رمان‌های اروتیک بوده‌است.

یکی از انواع شعری او کالیگرام (واژه ابداعی خود وی) بود. او را از پیشروان فراواقع‌گرایی می‌دانند.

ویلهلم آلبرت ولادیمیر آپولیناریس دو وازکوستروویچکی در ۲۹ اوت ۱۸۸۰ در شهر رم به دنیا آمد. در سال‌های ۱۹۰۱ تا ۱۹۰۲ وی به آلمان سفر کرد و نزد یک خانواده آلمانی به عنوان معلم سرخانه مشغول به کار شد.

در همین سال‌ها عاشق یک دختر انگلیسی شد. اما با جواب رد مواجه شد. غم و اندوه این عشق نافرجام را در اشعاری مانند «آواز فرد منفور» و «آنی» توصیف کرده‌است.


بین سال‌های ۱۹۰۲ تا ۱۹۰۷ اشعار و داستان‌های کوتاه خود در را مجلات مختلف فرانسوی به چاپ رسانید. در سال ۱۹۱۱ وی متهم به دزدی از موزه لوور شد به همین علت به مدت یک هفته زندانی شد.

سال ۱۹۱۳ دیوان شعر خود به نام «الکل» را به چاپ رساند. در کتاب الکل از زیبایی فصل‌ها، غم‌ها، احساسات و حالت‌های روحی خود سخن گفته‌است به همین علت او را می‌توان آخرین رمانتیک قرن نامید.

در سال ۱۹۱۴ با شروع جنگ جهانی به جبهه رفت اما سرودن شعر را ترک نکرد. جنگ برای او یک فرصت استثنایی شد تا بتواند «فرانسوی واقعی» را توصیف کند.

گیوم آپولینر در طول زندگی کوتاه خویش با چندین سبک هنری هم‌زمان شد. او مصادف با ضعف سمبولیسم پس از آن معاصر کوبیسم و طلایه دار سورئالیسم (فراواقع گرایی) شد. در واقع او اولین کسی است که واژه «سورئالیسم» را ابداع کرد و از مروجان این سبک بود.

آپولینر چه از نظر ظاهری و چه از نظر محتوا تحت تأثیر کوبیسم بود. با پیکاسو نقاش مشهور این سبک دوستی نزدیکی داشت. این دوستی باعث شد که او مبتکر نوعی کار ادبی – هنری به نام کوبیسم ادبی شد. نقاشی کوبیسم نوعی سبک است که در آن نقاش با اشکال هندسی تصویرسازی می‌کند و سایه‌ها را در کار خود محو می‌کند. آپولینر نیز چون اشعار خود را به اشکال مختلف مانند کروات، انگشتان، قلب، حروف الفبا و … می‌نگاشت و نقطه‌گذاری و علام تها را از آن‌ها حذف می‌کرد وی را خالق کوبیسم ادبی می‌نامند. با این کار وی متون را نسبت به وزن و ریتم انعطاف‌پذیر تر کرده‌است. مضامین و رموز اشعار آپولینر به راحتی از روی شکل ظاهری آن‌ها قابل کشف است. در واقع این‌گونه اشعار وی نوعی اندیشه نگاری به‌شمار می‌آید.

در ۹ نوامبر ۱۹۱۸ در حالی که به علت ضعف از زخم‌هایی که در جنگ برداشته بود و بر اثر همه‌گیری ۱۹۱۸ آنفلوآنزای اسپانیایی در پاریس از دنیا رفت.

«الکل‌ها» مجموعه اشعار آپولینر بین سالهای ۱۸۹۸ تا ۱۹۱۳ است و «کالیگرام‌ها» که اشعار «جنگ و صلح» هستند مهمترین آثار وی هستند.

آثار گیوم آپولینر؛
الکل‌ها
کالیگرام‌ها
زن نشسته
شاعر مقتول
پستان‌های تیرزیاس
نقاشان کوبیست
مرتد و شرکا