ترس و احتیاج، برده بار می‌آورد. | توران میرهادی |


سیده توران میرهادی (خُمارلو) (زاده ۲۶ خرداد ۱۳۰۶ – درگذشته ۱۸ آبان ۱۳۹۵) استاد ادبیات کودک، نویسنده و کارشناس آموزش و پرورش و شخصیت برجسته فرهنگی بود. میرهادی بیش از شصت سال در گستره آموزش و پرورش و فرهنگ و ادبیات کودکان کوشید و در این راه یکی از چهره‌های تأثیرگذار سده کنونی ایران بوده‌است. او به همراه همسرش محسن خمارلو به مدت ۲۵ سال مجتمع آموزشی تجربی فرهاد یا مدرسه فرهاد را از سال ۱۳۳۴ تا ۱۳۵۹ اداره کرد. این مجتمع یکی از آموزشگاه‌های تجربی و الگوواره ایران بود که هدف‌ها و کارکردهای آموزش و پرورش مدرن در آن تجربه و ارزیابی می‌شدند. توران میرهادی به همراه لیلی ایمن (آهی) و معصومه سهراب همچنین یکی از بنیان‌گذاران شورای کتاب کودک است و از سال ۱۳۵۸ سرپرستی تدوین و تألیف فرهنگنامه کودکان و نوجوانان را نیز برعهده داشته‌است. میرهادی را «مادر ادبیات کودک و نوجوان در ایران» خوانده‌اند.


توران میرهادی، در ۲۶ خرداد ۱۳۰۶ در شهرستان شمیرانات از پدری ایرانی به نام «سید فضل‌الله» که ریشه و تبار تفرشی داشت و مادری آلمانی به نام «گرِتا دیتریش» به دنیا آمد. توران چهارمین فرزند این خانواده بود که روی هم پنج فرزند دختر و پسر داشتند. یکی از خواهران توران، ایراندخت میرهادی، پزشک سرشناس ایرانی است. پدر آن‌ها که دانش‌آموخته مهندسی مکانیک ماشین‌آلات و راه و ساختمان از آلمان بود، یکی از فن‌سالارهای برجسته ایران در دوره رضاشاه به‌شمار می‌رفت. او در پروژه ساختمان و راه‌اندازی راه‌آهن سراسری ایران مورد اعتماد رضاشاه بود. مادرش گرِتا که دانش‌آموخته آموزش هنر از دانشگاه لودویگ ماکسیمیلیان مونیخ بود، نقاشی و مجسمه‌سازی می‌کرد. گرِتا پس از مدتی زندگی در ایران، افزون بر خانه‌داری در هنرستان کمال‌الملک به کار پرداخت و به هنرجویان، مبانی هنر و مجسمه‌سازی آموزش می‌داد. توران میرهادی از هنگام کودکی با دو فرهنگ آلمانی و فرهنگ ایرانی زیست و بزرگ شد.

آموزش و تجربه‌اندوزی
توران در سال ۱۳۱۱ آموزش بیرون از خانه را آغاز کرد. نخست برای شش ماه به مدرسه آلیانس تهران در خیابان ژاله تهران رفت. پس از آن با تصمیم مادر که آموزش با سه زبان آلمانی در خانه و زبان فارسی و زبان فرانسوی در دبستان را برای او سخت می‌پنداشت، به دبستان آذر در سرچشمه تهران منتقل شد و سال‌های ابتدایی را در این دبستان به پایان برد. پس از آن در سال ۱۳۱۷ به دبیرستان نوربخش در خیابان قوام‌السلطنه (خیابان سی تیر کنونی) رفت و تا سال ۱۳۲۴ در این دبیرستان آموزش متوسطه دید.

با پایان دبیرستان در همین سال در رشته علوم طبیعی (زیست‌شناسی) دانشگاه تهران پذیرفته شد. در همین دوره او نخست با جبار باغچه‌بان که طرح سوادآموزی بزرگسالان را پیش می‌برد، آشنا شد. حضور در کنار جبار باغچه‌بان به او اهمیت آموزش سواد پایه را یادآوری کرد. در کنار این کار او به عنوان دانشجوی آزاد به کلاس‌های درس محمدباقر هوشیار در دانشکده ادبیات می‌رفت که علوم پرورشی و اصول آموزش و پرورش درس می‌داد.

جشن مهرگان، ۱۳۴۳، مدرسه فرهاد

ستیز با میانمایگی

نحوه زیست توران میرهادی شورشی علیه میانمایگی بود. میانمایگی با انفعال فرد در برابر هراس ملال و طرد و تن دادن به کلیشه‌های رایج زندگی تکثیر می‌شود. کوشش او برای آزادی نهاد کودکی و نهادینه کردن آزادی در آموزش و پرورش کودک، رهیافتی بود برای جستن از قیود اسارت ترس و تکرار. رهایی از ترس به پرسش کشیدن چارچوب‌های تجویزی بررسی‌نشده، و رهیدن از چرخه الگوهای تکراری زیستن. مخالفتش با آموزش و پرورش رقابت محور و یکسان‌ساز نیز از این جهت بود که آدمی را بی‌توجه به تفاوت‌های فردی به موجودی برتری‌جو فرومی‌کاهد و در این قید به اسارت درمی‌آورد. 

او تعلیم و تربیت را روشی برای آزاد اندیشیدن و کلیشه‌زدایی از تفکر می‌دانست. در روزهای پس از اکران”توران خانم”،اظهارنظرات مثبت درباره این شخصیت داغ‌تر شد. در برخی پیام‌ها و نوشته‌ها، القابی مانند “مادر آموزش و پرورش” و”مادر ادبیات و کودک” در توصیف او به کار رفت. 

روح غالب این واکنش‌ها تایید و ستودن حداکثری و نادیده‌گرفتن دیدگاه انتقادی است. کسانی که توران میرهادی را از نزدیک می‌شناختند، می‌دانند که او جوشش عواطف را با درک درست اشتباه نمی‌گرفت و القاب اغراق‌آمیز را بر نمی‌تافت. این شیوه و رویکرد با آن چه او می‌خواست و درست می‌دانست سازگاری ندارد. 

مرور فهرست فعالیت‌هایش در بیش از نیم قرن نشان می‌دهد که به کارهای علمی و فرهنگی درازدامن با پیوستگی و آهستگی باور داشت، که شناخت تدریجی و ژرف‌ را ممکن می‌سازد. نگران بود که در واکنش‌های شتابناک اندیشه‌ورزی توقف یابد و میانمایگی به جای آگاهی بنشیند یا چنان که مارکس می‌گفت، آگاهی کاذب برسازد و فراگیر کند.

خروج از ایران
تجربه‌هایی که او از این دو استاد به دست آورد او را مصمم کرد که رشته مورد علاقه‌اش را دنبال کند. به این سبب از تحصیل در رشته علوم طبیعی انصراف داد و تصمیم گرفت برای آموزش در زمینه علوم پرورشی و روان‌شناسی به اروپا برود. نخست قصد رفتن به سوئد را داشت، اما در نهایت در پاییز ۱۳۲۵ وارد پاریس شد. در این هنگام یک سال از پایان جنگ جهانی دوم گذشته بود و اروپا ویرانه‌ای با داغ جنگ و گرسنگی بود.

اِراده توران برای آموختن سبب شد که این دشواری‌ها مانعی در راه هدف او نشود. خود را با وضعیت ناگوار پس از جنگ در اروپا سازگار کرد. با جیره خوراک روزانه زندگی می‌کرد و حتی در پروژه‌های بازسازی بخش‌های گوناگون اروپا که با همیاری دانشجویان اجرا می‌شد مشارکت می‌کرد. با این هدف یک بار به بوسنی و هرزگوین و یک بار به کوه‌های تاترا در چکسلواکی رفت و در بازسازی راه‌آهن آن مناطق شرکت کرد. این سفرها و دیدن چهره اروپا پس از این جنگ ویرانگر چنان تأثیر عمیقی بر او گذاشت که از همان هنگام به نقش آموزش و پرورش در پاسداری از ارزش‌های انسانی یا ویران کردن آن پی برد. در این دوره او نخست رشته روان‌شناسی تربیتی را در دانشگاه سوربن به پایان رساند و پس از آن رشته آموزش پیش‌دبستانی را در کالج سوونیه ادامه داد. او در این دوره در کلاس‌های درس هنری والون و ژان پیاژه دو روان‌شناس پُرآوازه در حوزه معرفت‌شناسی کودک حضور یافت. موضوع نظریه‌های رشد هنری والون و ژان پیاژه در این دوره حتی در اروپا تازه بودند و میرهادی فرصت کرد که این دیدگاه‌ها را بیاموزد و در ایران به کار ببندد. در همین دوره بود که او در جریان آموزش‌های خود با آموزش‌گران بزرگ اروپا و ایالات متحده آمریکا همچون فردریک فریبل، یوهان هانریش پستالوزی، اوید دکرولی، جان دیویی، سلستین فرنه و ماریا مونته‌سوری آشنا شد. در میان این استادان او بیش از دیگران به روش و رویکرد اوید دکرولی پزشک و آموزش‌گر بلژیکی گرایش نشان می‌داد. همچنین در شیوه اداره مدرسه وابسته به نظریه‌های سلستین فرنه بود.

برگشت از اروپا و فعالیت‌های پراکنده
توران میرهادی در زمستان ۱۳۳۰ به ایران بازگشت. در آن هنگام ایران درگیر کشمکش نیروهای سیاسی و کشورهای قدرتمند جهانی بود و زمینه اجتماعی-سیاسی برای فعالیت‌های فرهنگی مناسب نبود. نخستین کار او در این دوره حضور در کودکستان بهار و انتقال دانش و تجربه‌هایی بود که در اروپا آموخته بود. پس از چندی نیز در دبیرستان نوربخش که زمانی در آن درس خوانده بود، به کار آموزش زبان فرانسه پرداخت. اما این‌ها او را خرسند نمی‌کردند. در این سال‌ها او مانند بسیاری از جوانان روشنفکر ایرانی که شیفته و نگران سرنوشت ایران بودند خود را درگیر جنبش ملی شدن نفت و پیامدهای آن کرده بود. در سال ۱۳۳۱ این فعالیت‌ها او را با جوانی به نام سرگرد جعفر وکیلی که از افسران روشنفکر زمانه خود بود آشنا کرد. این آشنایی به ازدواج کشید، اما پس از کودتای نفتی سال ۱۳۳۲ با اعدام این افسر جوان رشته زندگی مشترک کوتاه‌شان گسسته شد. میوه این زندگی پسری به نام پیروز است.

فعالیت در عرصه آموزش و پرورش
فعالیت متمرکز میرهادی در عرصه آموزش و پرورش از سال ۱۳۳۴ با پایه‌گذاری کودکستان فرهاد آغاز شد. پدر و مادرش پشتیبان‌های بزرگ او در این کار بودند. پدر محل کودکستان را که خانه‌ای خالی بود در اختیار او گذاشت و افزارهای آموزشی مانند نیمکت و غیره را برای او ساخت و مادر با گرفتن پروانه کودکستان به یاری او شتافت. محل این کودکستان ابتدا در خیابان ژاله تهران قرار داشت. طولی نکشید که روش کار میرهادی با استقبال والدین ایرانی روبرو شد و او توانست از سال ۱۳۳۶ دبستان فرهاد را در کنار کودکستان پایه بگذارد. از این دوره به بعد همسر دومش محسن خمارلو همکار و همراه همیشگی او در اداره کودکستان و دبستان شد. مدرسه راهنمایی فرهاد نیز از سال ۱۳۵۰ کارش را آغاز کرد. از سال ۱۳۵۶ این مجتمع که بیش از ۱۲۰۰ دانش‌آموز داشت در ساختمانی بزرگ در خیابان سهروردی نزدیک سیدخندان به کار ادامه داد. در بیشتر سال‌های دهه ۴۰ و ۵۰ مدرسه فرهاد به واحد تجربی تعلیمات عمومی تبدیل شد و پیشرفته‌ترین دیدگاه‌های درون آموزش و پرورش ایران نخست در این مجتمع بررسی و تجربه و در صورت کسب اعتبار در نظام آموزش و پرورش جاری می‌شد. مدرسه فرهاد از همان آغاز به صورت مختلط اداره می‌شد.

از پایه‌گذاران نظام نهاد کودکی در ایران
شکل‌گیری نظام نهاد کودکی در ایران مانند همه کشورهایی که این دوره را پیموده‌اند، فرایندی پیچیده و تودرتو را دربرمی‌گیرد. در ایران هسته‌های اولیه این نظام از دوره مشروطه و با کوشش کوشندگان فرهنگ کودک در عرصه‌های گوناگون، بهداشت کودکی، آموزش و پرورش، حقوق کودک، ادبیات کودکان، زیست افزارهای کودکی آغاز شد و در عصر پهلوی اول با کوشش‌های بعدی کسانی مانند جبار باغچه‌بان، محمدباقر هوشیار و نام‌های بسیار دیگر در عرصه پزشکی و بهداشت و به ویژه جنبش زنان شکل اولیه خود را به دست آورد.

از دهه ۱۳۳۰ چندین عامل همزمان به شکل‌گیری شتابان این نظام نهادین کمک کردند. نخست گسترش جامعه شهری ایران و تغییر نسبت جمعیت شهرنشین نسبت به جمعیت روستایی بود که روز به روز به سود جامعه شهری تغییر می‌یافت. در کنار آن با پایه‌گذاری صندوق کودکان سازمان ملل (یونیسف) که پس از جنگ جهانی دوم برای کمک به کودکان جنگ‌زده پایه‌گذاری شده بود و کم‌کم با دور شدن از سال‌های جنگ، بهداشت و آموزش عمومی کودکان را هدف می‌گرفت و نقشی که در این زمینه در ایران برعهده گرفته بود، زمینه‌های تحول در درک از نهاد کودکی در جامعه فرهنگی و طبقه متوسط جامعه جا می‌افتاد. همین دگرگونی‌ها سبب شد گروه‌های دانشگاهی و دانش‌آموختگان ایرانی در عرصه‌های گوناگون علوم زیستی و علوم انسانی عوامل لازم برای استقرار و تثبیت نظام نهاد کودکی را در ایران پیدا کنند.

توران میرهادی در کنار نام‌هایی مانند لیلی ایمن، معصومه سهراب، توران اشتیاقی و بسیاری دیگر که بیشتر از زنان دانش‌آموخته و فرهنگی جامعه ایران بودند، در روزگاری که یک سوی آن دولت بود و سوی دیگر آن نهادهای اجتماعی و فرهنگی، نظام نهاد کودکی را پایه می‌ریخته و پیش می‌بردند. این گروه در عرصه آموزش و پرورش در نقش مشاوران برجسته، به تحول نظام آموزشی کمک می‌رساندند. در عرصه ادبیات کودک، ناشران بزرگ را تشویق به انتشار کتاب‌های کودکان می‌کردند. در گفتگو و مشاوره با دولت سرانجام توانستند طرح راه‌اندازی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان را که یکی از برجسته‌ترین و کاراترین نهادهای فرهنگی دوره محمدرضا پهلوی بود، به تصویب برسانند. در عرصه آموزش کودکان روستایی با پایه‌گذاری سپاه دانش به آموزشیاران این نهاد آموزش و مشاوره می‌دادند و با فراگیر شدن آموزش ابتدایی و راه‌اندازی نشریه‌های پیک که شامل پیک دانش‌آموز، پیک معلم، و پیک خانواده بود توانستند محتوای آموزشی را با فعالیت‌های خلاق و فرهنگی پیوند دهند. همچنین این گروه با کار در نشریه‌های سراسری مانند روزنامه و مجله و رسانه‌های گروهی مانند رادیو و تلویزیون توانستند اندیشه تغییر نگاه به کودکان را در جامعه بزرگسالان جا بیندازند. تغییر نگاه بزرگسالان به کودکان سبب شد که نیازهای آن‌ها مانند بازی، سرگرمی و ورزش و همچنین زیست افزارهای ویژه کودکی به رسمیت شناخته شود و در این زمینه بازار گسترده اقتصادی ایجاد شود. همچنین فعالیت گسترده حقوق‌دانانی مانند مهرانگیز منوچهریان از چند دهه پیش‌تر و تاج زمان دانش در همین دوره سبب شد که در دهه ۱۳۴۰ دادگاه اطفال به جای دادگاه عمومی و کانون اصلاح و تربیت به جای زندان‌های عمومی و پرورشگاه‌ها به جای بنگاه صغار بنشیند. اینچنین بود که از نیمه‌های دهه ۱۳۴۰ به بعد با این کوشش‌ها جامعه ایران اندک‌اندک نگاهش را به کودکان و نیازهای آنان تغییر داد. روندی که همچنان در همه سطوح ادامه دارد.

ادبیات کودکان و نوجوانان
توران میرهادی دلیل گرایش خود به ادبیات کودکان را علاقه‌ای می‌داند که در کودکی و در خانواده پیدا کرد. دو کتاب به زبان آلمانی به نام فیدل استارماتس و مایا دختر گریزان از کندو داستان‌هایی هستند که برای یک عمر روی او تأثیر گذاشتند. داستان اول که سرگذشت پسری در جنگ جهانی اول است در او روحیه صلح‌جویی و ضد جنگ و داستان دوم انگیزه‌های کار برای جامعه را پدیدآورد. در کنار این‌ها خدمتکاران خانه برای او افسانه‌های و ترانه‌های عامیانه می‌گفتند که همواره منبع لذت و آگاهی او بودند. میرهادی خود براین باور است که گروهی که به همراه او ادبیات کودکان را در ایران گسترش دادند، همگی در خانواده‌هایی رشد کردند که در آن‌ها کتاب‌هایی برای کودکان وجود داشت.
پس از آن توران میرهادی ادبیات کودکان را هنگامی از جنبه علمی و اجتماعی شناخت که در فرانسه بود. در این کشور و در چارچوب نظام آموزشی به نقش بدون جانشین ادبیات و هنر کودکان در رشد اجتماعی و فرهنگی کودکان پی برد و پس از آن هنگامی که به ایران برگشت، این تجربه‌ها را در قالب گفتگوهایی با دوست دوران نوجوانی خود لیلی ایمن در میان گذاشت. پس از آن از سال ۱۳۳۲ این دو در کنار آذر رهنما (که مجله سپیده فردا را منتشر می‌کرد) در سال ۱۳۳۵ نخستین نمایشگاه کتاب کودک را در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران برگزار کردند. این نمایشگاه از آن جهت اهمیت دارد که موضوع کمبود کتاب کودک و کتابخانه‌های ویژه کودکان را به جامعه فرهنگی آن روزگار یادآوری کرد. پس از این کار بود که جنبشی در گسترش ادبیات کودکان راه افتاد که تا زمان پایه‌گذاری شورای کتاب کودک در سال ۱۳۴۱ به‌طور غیررسمی و پراکنده ادامه یافت.
راه اندازی شورای کتاب کودک در ایران به معنای رسمیت یافتن نهاد ادبیات کودکان در ایران است. از هنگام پایه‌گذاری این نهاد تاکنون که بیش از پنجاه از این رخداد می‌گذرد، توران میرهادی نقش برجسته‌ای را در هدایت و راهبری ادبیات کودکان ایران در عرصه ملی و بین‌المللی داشته‌است. تسلط او به زبان‌های آلمانی، فرانسه و انگلیسی او را فراتر از مرزهای ملی برده‌است و همواره از او چهره‌ای فرامرزی ساخته‌است. توران میرهادی در سال‌های دهه ۱۹۶۰ (میلادی) و دهه ۱۹۷۰ (میلادی) در کنگره‌های بین‌المللی ادبیات کودکان و هیئت داوری جایزه هانس کریستیان آندرسن مشارکت داشته‌است.

نحوه زیست توران میرهادی شورشی علیه میانمایگی بود. میانمایگی با انفعال فرد در برابر هراس ملال و طرد و تن دادن به کلیشه‌های رایج زندگی تکثیر می‌شود/ از چپ به راست: محمود کیانوش، لیلی آهی، توران میرهادی


هدایت و راهبری فرهنگنامه کودکان و نوجوانان
ایده فرهنگنامه کودکان و نوجوانان به دومین سمینار ملی ادبیات کودکان که در سال ۱۳۴۶ در باشگاه معلمان برگزار شد بازمی‌گردد. در این سمینار کسانی چون ایرج افشار، فریدون بدره‌ای، اسماعیل سعادت و توران میرهادی شرکت داشتند. همگی شرکت کنندگان در این سمینار بر تدوین و تألیف فرهنگنامه‌ای بومی که نیازهای کودکان و نوجوانان ایرانی را برآورده سازد، تأکید کردند. توران میرهادی این ایده را همواره در ذهن داشت تا این که در سال ۱۳۵۸ حرکت اجرایی برای تألیف و تدوین این اثر ملی با کمک‌های مالی محسن خمارلو آغاز شد. از آن پس تاکنون هدایت گروه تألیف و تدوین این اثر با توران میرهادی است و در کنار خود کسانی مانند نوش‌آفرین انصاری، ایرج جهانشاهی، هوشنگ شریف‌زاده، محمود محمودی، اسماعیل سعادت، و ایران گرگین را داشته‌است.

درگذشت
توران میرهادی در پی سکته مغزی در شهریور ۱۳۹۵ در بیمارستان بستری شد. وی در ۱۸ آبان‌ماه ۱۳۹۵ در سن ۸۹ سالگی، درگذشت. مراسم خاک‌سپاری او صبح جمعه ۲۱ آبان ۱۳۹۵ با حضور جمع پرشماری از اهالی فرهنگ و هنر در باغ خانه هنرمندان ایران برگزار شد. سپس پیکر او به امامزاده عبدالله (شهرری) منتقل شد تا در کنار پسرش، که سال‌ها پیش در جریان سیل جان خود را از دست داد به خاک سپرده شود.[۶] در سال ۱۳۹۶ و در تالار وحدت تهران، به یادبود او اجرایی با نام «ادای دین به توران خانم» بر صحنه رفت که پردیس خسروی کارگردانی و طراحی حرکت آن را بر عهده داشت

کتاب‌شناسی
ک‍ت‍اب فارسی اول. م‍ول‍ف‍ان ث‍م‍ی‍ن‍ه ب‍اغ‍چ‍ه‌ب‍ان، ج‍ه‍ان‍گ‍ی‍ر ش‍م‍س‌آوری؛ ه‍م‍ک‍اران ت‍وران‌م‍ی‍ره‍ادی، ی‍ح‍ی‍ی ف‍ی‍وض‍ات؛ ن‍ق‍اش‍ی از م‍ح‍م‍د زم‍ان زم‍ان‍ی، پرویز کلانتری، نورالدین زرین‌کلک؛ خ‍طاطی از سیف‌الله یزدانی. ت‍ه‍ران: ف‍ران‍ک‍ل‍ی‍ن، وزارت آم‍وزش و پ‍رورش، سپاه دانش، ۱۳۴۲ ،۱۳۴۴.
تعلیمات اجتماعی تاریخ، جغرافی و تعلیمات دینی چهارم دبستان. ت‍وران م‍ی‍ره‍ادی، با همکاری لیلی آهی (ایمن)، ثمین باغچه‌بان (پیرنظر)، علی‌اصغر مهاجر. تهران: وزارت فرهنگ، ۱۳۴۳.
تعلیمات اجتماعی سوم دبستان. ت‍وران م‍ی‍ره‍ادی. تهران: سازمان کتاب‌های درسی ایران، وزارت آموزش و پرورش، ۱۳۴۷.
فهرست کتاب‌های مناسب برای کودکان و نوجوانان. [تهران]: شورای کتاب کودک، ۱۳۴۷.
راهنمای تدریس کتاب تعلیمات اجتماعی سوم دبستان. [تهران]: سازمان کتاب‌های درسی ایران، وزارت آموزش و پرورش، ۱۳۵۲.
تعلیمات اجتماعی و چهارم برای کلاس چهارم دبستان. ت‍وران م‍ی‍ره‍ادی، با همکاری لیلی آهی (ایمن)، ثمین باغچه‌بان (پیرنظر)، علی اصغر مهاجر. تهران: وزارت آموزش و پرورش، [بی نا].
دو گ‍ف‍ت‍ار: ک‍ت‍اب‍خ‍ان‍ه آم‍وزش‍گ‍اه‍ی و ن‍ق‍ش آن در ای‍ج‍اد ع‍ادت ب‍ه م‍طال‍ع‍ه. ت‍وران خ‍م‍ارل‍و (م‍ی‍ره‍ادی). [ب‍ی ج‍ا: ب‍ی ن‍ا]، ۱۳۵۷.
گ‍ذری در ادب‍ی‍ات ک‍ودک‍ان. ت‍ال‍ی‍ف ل‍ی‍ل‍ی ای‍م‍ن (آه‍ی)، ت‍وران خ‍م‍ارل‍و (م‍ی‍ره‍ادی)، مهدخت دولت‌آبادی. — ت‍ه‍ران: ش‍ورای ک‍ت‍اب ک‍ودک، ۱۳۵۷.
ج‍س‍ت‍ج‍و در راه‌ها و روش‌های ت‍رب‍ی‍ت. ت‍وران م‍ی‍ره‍ادی (خ‍م‍ارل‍و). ت‍ه‍ران: آت‍ل‍ی‍ه، ۱۳۶۲.
ف‍ره‍ن‍گ‍ن‍ام‍ه ک‍ودک‍ان و ن‍وج‍وان‍ان. پ‍دیدآورن‍ده ش‍ورای ک‍ت‍اب ک‍ودک؛ زی‍رن‍ظر ت‍وران‌م‍ی‍ره‍ادی (خ‍م‍ارل‍و)، ای‍رج ج‍ه‍ان‍ش‍اه‍ی. ت‍ه‍ران: ش‍رک‍ت ت‍ه‍ی‍ه و ن‍ش‍رف‍ره‍ن‍گ‍ن‍ام‍ه ک‍ودک‍ان و ن‍وج‍وان‍ان، ۱۳۷۱ -.
ک‍ت‍اب ک‍ار م‍رب‍ی ک‍ودک: ب‍رن‍ام‍ه ک‍ار س‍الان‍ه م‍رب‍ی در م‍ه‍د ک‍ودک وک‍ودک‍س‍ت‍ان. ن‍وش‍ت‍ه ت‍وران خ‍م‍ارل‍و (م‍ی‍ره‍ادی). ت‍ه‍ران: نشر آگه، ۱۳۷۰.
آن که رفت، آن که آمد. ت‍وران‌م‍ی‍ره‍ادی (خ‍م‍ارل‍و)؛ نقاشی از مهرنوش معصومیان. تهران: فاطمی (واژه)، ۱۳۷۷.
م‍ادر و خ‍اطرات پ‍ن‍ج‍اه س‍ال زن‍دگ‍ی در ای‍ران. ت‍وران م‍ی‍ره‍ادی و س‍ی‍م‍ی‍ن ض‍راب‍ی. ت‍ه‍ران: نشر قطره، ۱۳۸۳.
ت‍وران م‍ی‍ره‍ادی. ت‍وران م‍ی‍ره‍ادی. ت‍ه‍ران: دی‍ب‍ای‍ه، ۱۳۸۶.