تا تو به آن‌جا برسی، آن‌جا دیگر آن‌جا نیست.

 

«گل سرخ است یک گل سرخی، یک گل سرخ، یک گل سرخ است.»

گرترود استاین (Gertrude Stein) در شهر پیتسبرگ کنونی در شرق آمریکا زاده شد.

پدر و مادرش یهودیان آلمانی‌تبار بودند و برای او و چهار خواهر و برادرش ارث هنگفتی به جای گذاشتند.

۱۷ ساله بود که پدر و مادرش را از دست داد و برای تحصیل نزد برادرش رفت و در هاروارد، یکی از برجسته‌ترین دانشگاه‌های آمریکا، زیست‌شناسی و فلسفه خواند.

او تحت تأثیر استادش ویلیام و برادر استادش هنری جِیمز قرار گرفت که “روند سیال ذهن” را عنصر اصلی داستان می‌دانستند که بیان اندیشه و احساس آنی شخصیت‌های یک اثر ادبی است.

سپس به تحصیل در رشته‌های پزشکی و روانکاوی پرداخت.

او به چند زبان مسلط بود اما آثارش را همیشه به انگلیسی می‌نوشت.

۲۹ ساله بود که به همراه برادرش به پاریس رفت و برای همیشه در آن شهر ماند و و از آن پس مشهورترین محفل هنری و ادبی شهر را برپا کرد که محل رفت و آمد نقاشانی چون هانری ماتیس و پابلو پیکاسو و نویسندگانی مانند ارنست همینگوی و اسکات فیتز جِرالد بود.

آثار او که در آغاز به هزینه خودش چاپ می‌شدند، آنچنان از قاعده‌های شناخته شده ادبی به دور بودند که باید توسط خودش در محفل ادبی‌اش تشریح و تفسیر می‌شدند.

۵۹ ساله بود که ماندگارترین اثرش “خودزیست‌نامه آلیس بی. توکلاس” را به نام یار و همبرش نوشت که راوی داستان هم هست. اما این رمان زندگی‌نامه خود او و ارتباط‌هایش با هنرمندان سرشناس را هم در بر می‌گیرد.

او در این اثر به دوجنس‌گرایی نظر دارد و یار و همبرش را ستوده که تا پایان عمرش در کنار او زیست و برایش کار کرد.

او پس از اشغال نازی‌ها هم از فرانسه خارج نشد و با وجود تبار یهودی‌اش از چنگ آن‌ها در امان ماند.

گرترود استاین در ۷۲ سالگی در غرب پاریس درگذشت.

 … به مدّتِ دو سال از نقّاشی دست کشید و نه نقّاشی کرد نه طرّاحی.

   خارق‌العاده است که آدم از کاری دست می‌کشد که تمامیِ عمرش کرده امّا می‌تواند پیش بیاید.

   همیشه حیرت‌انگیز است که شکسپیر بعدِ این‌که از نوشتن دست کشید دیگر هرگز دست به قلم نبرد و مواردِ دیگری سراغ دارد آدم، چیزهایی پیش می‌آیند که دست می‌گشایند به نابودیِ هر آن‌چه شخص را وامی‌داشته وجود داشته باشد و به نابودیِ هویّتی که وابسته‌ی چیزهایی بوده که انجام گرفته‌اند، آیا هنوز هم وجود دارد، بله یا نه.

   بیش‌تر بله، یک نابغه یک نابغه است، حتّا وقتی کار نمی‌کند.

   پس پیکاسو دست از کار کشید.

   خیلی غریب بود.

   دست گذاشت به نوشتنِ شعر امّا این نوشته هیچ‌وقت نوشته‌ی او نبود. گذشته از هر چیزی خودخواهیِ یک نقّاش مطلقاً خودخواهیِ یک نویسنده نیست، بی که هیچ گفتنی درباره‌اش وجود داشته باشد، فقط نیست. نه.

   دو سال کار نکردن. پیکاسو به‌نحوی خوشش می‌آمد، یک مسئولیت کم‌تر بود، خوب است آدم مسئولیت نداشته باشد، مثلِ سربازها در طولِ یک جنگ، جنگ می‌گفتند وحشتناک است، امّا در طولِ یک جنگ آدم هیچ مسئولیتی ندارد، نه در قبالِ مرگ، نه در قبالِ زندگی. پس این دو سال برای پیکاسو به این نحو بودند، کار نمی‌کرد، اجباری نداشت هر لحظه تصمیم بگیرد که چه می‌بیند، نه، شعر برای او چیزی بود که ضمنِ تعمّقاتِ کمابیش تلخ، امّا به اندازه‌ی کافی مطبوع، در یک کافه می‌شد ساخت.

   به مدّتِ دو سال این زندگی‌ش بود، البته او که می‌توانست بنویسد، با طرح و رنگ به این خوبی بنویسد، خیلی خوب می‌دانست که نوشتن با کلمه، برای او، مطلقاً ننوشتن بود. البته این‌را می‌فهمید امّا نمی‌خواست بگذارد بیدارش کنند، لحظه‌هایی‌ست در زندگی که آدم نه مُرده است نه زنده و تا دو سال پیکاسو نه مُرده بود نه زنده، برایش دوره‌ی مطبوعی نه، که یک دوره‌ی استراحت بود که او، که تمامیِ عمرش نیاز داشت خودش را و خودش را خالی و خالی بکند، تا دو سال خودش را خالی نکرد، یعنی با عدمِ فعّالیت، در عمل خودش را به‌راستی خالیِ خالی کرد، خودش را از خیلی چیزها خالی کرد و بیش از هر چیز از این‌که مغلوبِ دیدی بشود که دیدِ خودش نبود.    

 گرترود استاین، در کتابِ پیکاسو، ترجمه‌ی عزیزه عضدی، انتشاراتِ فاریاب، بهمن ماهِ ۱۳۶۲

با چشم‌های زیبا، چهره‌ی پر تحرک، و موهای پرپشت

شاعر آمریکایی، گرترود استاین، در بستر مرگ بارها و بارها سوال می کرد “پاسخ چیست؟”،و سرانجام زیر لب زمزمه کرد،” اما پرسش چیست؟”.
معنای زندگی. تری ایگلتون


گرترود استاین (به انگلیسی: Gertrude Stein) ‏(۳ فوریه ۱۸۷۴—۲۷ ژوئیه ۱۹۴۶) رمان‌نویس، نمایشنامه‌نویس و شاعر آمریکایی ساکن پاریس بود. گرترود استاین را ایجادگر اصطلاح نسل گمشده می‌دانند.


گرترود استاین در سال ۱۸۷۴ در پنسیلوانیا به دنیا آمد. از کالج رادکلیف فارغ‌التحصیل شد. در دانشگاه به تشویق ویلیام جیمز به مطالعه تشریح مغز پرداخت. اما خیلی زود از اینکار خسته شد. در ۱۹۰۲ به فرانسه رفت و تا پایان عمر در آنجا و دور از وطن به سر برد. خانه‌اش محفل نویسندگان و نقاشان بزرگ زمان بود. سه زندگی (داستان‌هایی دربارهٔ دو دختر خدمتکار و زنی سیاه پوست) و تشکیل آمریکایی‌ها از نخستین نوشته‌های او هستند. استاین به سال ۱۹۴۶ بر اثر ابتلا به سرطان معده درگذشت. وی رابطه صمیمانه‌ای با پابلو پیکاسو داشت و پیکاسو در سال ۱۹۰۶ تک‌چهره‌ای از او کشید که اکنون در موزه متروپولیتن نیویورک نگهداری می‌شود.

آثار
برخی از آثار مهم او عبارتند از:

سه زندگی (۱۹۰۹)
دکمه‌های نرم (۱۹۱۴)
تشکیل آمریکایی‌ها
جغرافیا و نمایش‌نامه‌ها
چهار قدیس در سه پرده
دانش مفید (۱۹۲۹)
چگونه باید نوشت (۱۹۳۱)
اپراها و نمایش‌نامه‌ها
خودزندگی‌نامه آلیس بی. تکلاس (۱۹۳۳)
چهره‌ها و نیایشگران (۱۹۳۴)
زندگی‌نامه همگان (۱۹۳۷)
پیکاسو (۱۹۳۸)
دکتر فاوست چراغ را روشن می‌کند (۱۹۳۸)
پاریس فرانسه (۱۹۴۰)
ایدا: یک رمان (۱۹۴۱)
سخنرانی‌هایی در آمریکا
تاریخ و جغرافیایی آمریکایی
جنگ‌هایی که دیده‌ام (۱۹۴۵)
مادر همه ما (۱۹۴۶)