پیوستن | اِوا هِسه

در دوران سفتی و سختی مینیمالیست 1960، اوا هس، مجسمه‌های هندسی را خلق کرد و با تغییراتی که در آنها ایجاد کرد این جنبش را بیشتر قابل لمس کرد.

اشکال مینیمال او دارای نقاط برجسته، مواد نیمه‌شفاف و دارای بافت بودند که در عین سادگی بسیار اساسی بودند. فضای آثار او مانند اثر رابرت موریس بود اما نه به خشکی آن. آثار رابرت موریس تابع عبارت زیر بود: “هرچه که می‌بینید همان چیزی است که می‌بینید” اما هنر “اوا هس” علاوه بر جنبۀ روانی، جنبۀ جنسیتی هم دارد.

“اوا هس” با دگرگونی و نفوذ بسیار در جنبش فمینیسم، حرف‌های هنری خود را در بدن زنانه و کنایه‌های جنسیتی را در دنیایی از اشکال انتزاعی عاری از حس بیان می‌کرد.


اِوا هِسه (به آلمانی: Eva Hesse)‏ (۱۱ ژانویه، ۱۹۳۶–۲۹ اردیبهشت، ۱۹۷۰)، مجسمه‌ساز (متولد آلمان) آمریکایی بود که برای استفاده از مواد مختلف از جمله لاتکس، فایبر گلاس و پلاستیک در کارهای خود شناخته شده‌است.

اوا هسه و کارهایش بعد از مرگ به روش‌های گوناگونی توسط منتقدین و مورخان شرح داده شده‌اند. هنر او اغلب از دریچه تجارب دردناک زندگی اش دیده می‌شود. آثار هسه سازه‌هایی بنیادی، غنی و دارای بافت هستند که در ساخت آن‌ها مواد مختلفی به کار گرفته شده‌است و بیننده را وامی‌دارند تا به همان اندازه که به آثار می‌نگرد؛ به فضای اطراف آن‌ها و نیز فضای بین سازه‌ها نگاه کند.


اوا هسه در سال ۱۹۳۶ در هامبورگ در یک خانواده یهودی به دنیا آمد. او و خواهرش در سال ۱۹۳۸ برای فرار از دست نازی‌ها به هلند فرستاده شدند؛ بعد از ملحق شدن والدینشان آن‌ها به لندن و سپس در سال ۱۹۳۰ به نیویورک مهاجرت کردند. زمانی که اوا نه ساله بود والدینش از یکدیگر جدا شده، پدرش دوباره ازدواج کرد و مادرش چند ماه بعد با پرتاپ خود از پنجره جان خود را از دست داد.

هسه نقاشی را در انجمن کوپر در نیویورک و دانشکده هنر و معماری دانشگاه ییل زیر نظر یوزف آلبرس فرا گرفت و در سال ۱۹۵۹ مدرک لیسانس خود را از دانشگاه ییل در رشته هنرهای زیبا اخذ نمود.

پس از ازدواج خود را در سال ۱۹۶۲ با تام دُیل، مجسمه‌ساز شناخته شده، او اولین اثر سه بعدی خود را با استفاده از مرغ، سیم و پارچه ساخت در سال ۱۹۴۶ او به همراه همسرش به آلمان بازگشتند و توسط یک تولیدکننده پارچه و حامی هنر مورد پشتیبانی قرار گرفتند. در طی این زمان او اولین نمایشگاه مجسمه خود را در انجمن هنر در راین لند و وستفالیا، در دوسلدورفبه نمایش گذاشت

آنها در بازگشت خود به نیویورک در سال ۱۹۶۵ از هم جدا شدند. پس از آن هسه کار خود را با آزمایش لاتکس و بعد فایبر گلاس در سازه‌هایش آغاز کرد. او در اواخر دهه شصت میلادی کارهایش را در گالری فیشباک به نمایش گذاشت و به تدریس در دانشگاه هنرهای تجسمی در نیویورک پرداخت. او با وجود اینکه تحت عملیات متعددی برای از بین بردن تومور مغزی اش قرار گرفت اما سرانجام در ۲۹ می ۱۹۷۰ در سن ۳۴ سالگی درگذشت.

آثار
او یکی از معدود هنرمندانی است که جنبش مینیمالیسم به پست مینیمالیسم را رهبری می‌کند. در کارهای او فرم‌های هندسی و واحدهای تکرارشوندهٔ معمول در مینیمالیسمم به چشم می‌خورد، اما به کلی با شیوهٔ طراحی شده و خشک آن متفاوت است.

ترکیبی از تأثیرات اکسپرسیونیستی انتزاعی و مینیمالیستی منجر به کیفیتی گریزان در آثار او می‌شوند که نیاز به پاسخ فردی از بیننده را می‌طلبد به جای اینکه یک معنی تجویز شده صرفاً بر اساس تجربیات شخصی خود را گزارش دهد. تضاد بین تجسمی از احشا و عدم ذاتی که در مینیمالیسم وجود دارد، در آثار اوا هسه بیشترین تأثیر را بر روی بیننده می‌گذارد.

کتیبه مکتوم | کارولی اشنیمان


کارولی اشنیمان (۱۹۳۰-۲۰۱۹)، هنرمند فمینیست آمریکایی که عمده کارش در حوزه بدن و سکسوالیته بود و در قالب مولتی‌مویا، پرفورمنس و سایر سبک‌های تجسمی و مفهومی کار می‌کرد، اجرایی ویژه و به غایت فمینستی در کارنامه خودش داره به نام: «کتیبه مکتوم» او که یکی از هنرمندان مهم جنبش هنرهای فمینیستی محسوب میشه، این پرفورمنس خاص رو در سال ۱۹۷۵ اجرا و در زمان خودش کلی جنجال به‌پا می‌کنه. اوائل دهه هفتاد زمانیه که تئاتر فمینیستی در امریکا به‌شدت مرسوم میشه. در این دوره هم سی‌آرهای زنان رو داریم و هم پرفرومنس‌های جالبی با محوریت بدن و سکسوالیته زنانه و سرکوب این دو. جسارت هنرمندان این دوره مثال‌زدنیه و قطعن بعدتر درباره تعداد بیشتری ازونها خواهم نوشت.

اما برسیم به کتیبه مکتوب اشنیمان. ماجرا ازین قراره که منتقدان مرد انتقادهای زیادی به کارهای پیشین اشنیمان داشتند و عمومن کارهاش رو با صفات و کلماتی مثل احساسات غلیظ، زنانگی زیاد، هیستری و بسیاری کلمات مشابه که هنوز هم نگاه مسلط مردانه اونهارو منفی می‌دونه و ازشون برای تحقیر زنها استفاده می‌کنه، حسابی نواخته بودن. اشنیمان این نقدها رو پرینت می‌گیره و با اونها طنابی بلند و لوله‌ای شکل می‌سازه و در واژن خودش فرو می‌کنه. پرفورمنس اینطور آغاز میشه که اشنیمان با بدن برهنه به روی صحنه میاد، نقدها رو که به نشانه تجاوز در او فرورفتن، از واژنش بیرون می‌کشه و شروع می‌کنه به خوندن اون نقدها به‌روی صحنه. این بیرون کشیدن مکتوبات مردانه‌ی آزارگر از اندام جنسی زنانه؛ هم نمادی از تجاوز دائمی جامعه مردسالار و مردان آزارگر به یک زن هنرمنده و هم یادآور نیروی زایش زنانه. درباره اشنیمان، پرفورمنس‌های زنان و درکل، تاریخ زنان در تئاتر جهان، ده سال پیش کتاب بسیار خوبی رو ترجمه کردم که دقیقن به خاطر بخش‌هایی مثل همین اجرای کتیبه مکتوم و یا فصل مربوط به تئاتر لزبین‌ها که باید از کتاب حذف می‌شدن، حاضر نشدم با ناشری که می‌خواست کتاب رو چاپ کنه، کار کنم. حالا اما تصمیم دارم که حتمن کتاب رو چاپ کنم و بعد از چاپ، بخش‌های حذف‌شده رو روی نت بذارم تا کتاب کامل بشه.

منبع

جنبش هنری

جنبش هنری یک جریان و حرکت هنری است که تحت تأثیر تحولات فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی یا عوامل دیگر شکل می‌گیرد و برای مدتی گروهی از هنرمندان را به تفکر و عملکرد مشابه می‌کشاند. این جنبش‌ها بسته به بنیان و زمینه‌های به‌وجود آورنده و توسعه‌دهندهٔ آن‌ها می‌توانند کوتاه‌مدت یا نسبتاً پایدار باشند. همچنین جنبش‌های هنری ممکن است در یک منطقهٔ جغرافیایی خاص و تنها در یک رشتهٔ هنری رایج شوند یا به‌صورت فراگیر بخش وسیعی از دنیای هنر را تحت تأثیر خود قرار دهند.

هنر بیزانسی (Byzantine art)
هنر گوتیک (Gothic art)
گوتیک بین‌المللی (International Gothic)
هنر رنسانس[ویرایش]
رنسانس (Renaissance)
رنسانس ایتالیایی (Italian Renaissance)
رنسانس باستانی (Renaissance Classicism)
هنر سده‌های ۱۶ تا ۱۸[ویرایش]
شیوه‌گرایی (Manierismo) ایتالیا: ۱۵۲۰–۱۵۸۰
باروک (Baroque) اروپا: اواخر قرن ۱۶ – اوایل قرن ۱۸
کلاسیسیسم (Classicism) اروپا: قرن ۱۷
روکوکو (Rococo) اروپا: قرن ۱۸
نوکلاسیسیسم (Neoclassicism) اروپا: قرن ۱۸
رمانتیسیسم (Romanticism) اروپا: قرن ۱۸
هنر نوگرا
هنر نوگرا یا هنر مدرن (Modern art)

طبیعت‌گرایی (Naturalism)
هنر آکادمیک (Academic art)
مکتب باربیزون (École de Barbizon) فرانسه: ۱۸۳۰–۱۸۷۰
مکتب باربیزون آمریکایی (American Barbizon school) آمریکا: قرن ۱۹
انجمن برادری پیشارافائلی (The Pre-Raphaelite Brotherhood) انگلستان: ۱۸۴۸ – اواخر قرن ۱۹
مکتب هادسون ریور (Hudson River School) آمریکا: ۱۸۲۵–۱۸۷۰
واقع‌گرایی (Realism) فرانسه: قرن ۱۹
دریافتگری (Impressionism) فرانسه: ۱۸۶۳–۱۸۹۰
دریافتگری آمریکایی (American Impressionism) آمریکا
پسادریافتگری (Post Impressionism) فرانسه: ۱۸۸۶–۱۹۰۵
مجزاگری (Cloisonnism) فرانسه: ۱۸۸۸
ترکیب‌گری (Synthetism) فرانسه: ۱۸۸۰–۱۸۹۰
نبی‌ها (Les Nabis) فرانسه: ۱۸۸۱–۱۸۸۹
نودریافتگری (Neo-impressionism) فرانسه: ۱۸۸۶–۱۹۰۶
نقطه‌چینی (Pointillism) فرانسه: دهه ۱۸۸۰
تفکیک‌گری (Divisionnisme) فرانسه: ۱۸۸۴
نورگرایی (Luminism)
جنبش هنر و پیشه (Arts and Crafts movement) انگلستان: ۱۸۸۰–۱۹۱۰
رنگمایه‌گری (Tonalism) آمریکا: ۱۸۸۰–۱۹۲۰
نمادگرایی (Symbolism) فرانسه و بلژیک: ۱۸۸۰–۱۹۱۰
نمادگرایی روسی (Russian Symbolism) روسیه: ۱۸۸۴–۱۹۱۰
جنبش زیبایی پرستی (Aesthetic movement) انگلستان: ۱۸۶۸–۱۹۰۱
فوویسم (Fauvism) فرانسه: ۱۹۰۴–۱۹۰۹
نوفوویسم (Neofauvisme) فرانسه: دههٔ ۱۹۲۰
مکتب پاریس (School of Paris) فرانسه: اوائل قرن ۲۰
هنر نو (Art Nouveau) فرانسه: ۱۸۹۰–۱۹۱۴
آرت آلارو (Art a la Rue) فرانسه و بلژیک: ۱۸۹۰–۱۹۰۵
هیجان‌نمایی (Expressionism) آلمان: ۱۹۰۵–۱۹۳۰
انجمن هنرمندان جدید مونیخ (Neue Künstlervereinigung München) آلمان: ۱۹۰۹
سوارکار آبی (Der Blaue Reiter) آلمان: ۱۹۱۲
هیجان‌نمایی انتزاعی (Abstract Expressionism) آلمان: ۱۹۱۲
بروکه (Brücke) آلمان: ۱۹۰۵–۱۹۱۳
فَرااِنگاشت (Transpressionism) کانادا: ۱۹۹۶
حجم‌گرایی (Cubism) فرانسه: ۱۹۰۷–۱۹۱۴
اُرفیسم (Orphisme) فرانسه: ۱۹۱۰–۱۹۱۳
والاگرایی (Suprematism) روسیه :۱۹۱۳
ناب‌گرایی (Purisme) فرانسه: ۱۹۱۸–۱۹۲۵
آینده‌گری (Futurism) ایتالیا: ۱۹۱۰–۱۹۳۰
آینده‌گری حجمی (Cubo-Futurism) روسیه: ۱۹۱۲–۱۹۱۵
تابش‌گری (Rayonism) روسیه: ۱۹۱۱
هم‌زمانی (Synchronism) آمریکا: ۱۹۱۲
دورانگری (Vorticism) انگلستان: ۱۹۱۴–۱۹۲۰
شکل‌آفرینی اندام‌وار (Biomorphism):‏ ۱۹۱۵–۱۹۴۰
دادائیسم (Dadaism) سوئیس: ۱۹۱۶–۱۹۳۰
نئو پلاستیسیسم (Neoplasticism) هلند: ۱۹۱۷–۱۹۳۱
نقاشی فراطبیعی (Pittura Metafisica) ایتالیا: ۱۹۱۷
تولیدگری (Productivism) روسیه: ۱۹۱۷
باوهاس (Bauhaus) آلمان: ۱۹۱۹–۱۹۳۳
راست‌خط‌کاری (Precisionism) آمریکا: ۱۹۲۰
مکتب اَشکَن (Ashcan School) آمریکا: اوایل قرن ۲۰
واقع‌گرایی اجتماعی (Social Realism) همه جا: ۱۹۲۹
واقع‌گرایی جادویی (Magic Realism) آلمان: ۱۹۶۰
فراواقع‌گرایی (Surrealism) فرانسه: از ۱۹۲۰
نقاشی اَکشِن (Action Painting) ایالات متحده آمریکا: دهه ۱۹۵۰
آرت دکو (Art Deco) فرانسه: ۱۹۲۰–۱۹۳۰
هنر پیشرو روسی (Russian avant-garde) روسیه: ۱۸۹۰–۱۹۳۰
هنر شوروی (Soviet Art) روسیه: ۱۹۲۲–۱۹۸۶
هنر بیرونی (Outsider Art) انگلستان و آمریکا: ۱۹۴۰
مکتب واقع‌گرایی خیالی وین (Vienna School of Fantastic Realism) اتریش: ۱۹۴۶
نودادا (Neo-dada) انگلستان و آمریکا: ۱۹۵۰
سبک چاپ‌آرایی بین‌المللی (International Typographic Style) سوئیس: دهه ۱۹۵۰
هنر عامه (Pop Art) انگلستان و آمریکا: دهه ۱۹۵۰
موقعیت‌گرای بین‌الملل (Situationist International) ایتالیا: ۱۹۵۶–۱۹۷۰
نوهیجان‌نمایی (Neo-expressionism)
نوواقع‌گرایی (New realism)
فوتورئالیسم (Photorealism) آمریکا: ۱۹۶۰–۱۹۷۰
ساده‌گرایی (Minimalism) همه جا: ۱۹۶۰
هنر دیدگانی (Op Art) همه جا: ۱۹۶۴
کریتیویسم (Creativism)
هنر معاصر
هنر معاصر

استاکیسم (Stuckism) بین‌المللی: ۱۹۹۹-اکنون
دیوارنگاری (Graffiti)
تصویروشعر (IMMAGINE&POESIA) بین‌المللی: ۲۰۰۷-اکنون
هایپررئالیسم (Hyperrealism) آمریکا و اروپا: ۲۰۰۰