کاش اینجا بودی



راجر کیت (سید) بَرِت (به انگلیسی: Roger Keith “Syd” Barrett) (زاده ۶ ژانویه ۱۹۴۶ – درگذشته ۷ ژوئیه ۲۰۰۶) خواننده، آهنگساز، گیتاریست و هنرمند بریتانیایی، پایه‌گذار و عضو اصلی گروه موسیقی پینک فلوید به‌شمار می‌رفت. او به مدت هشت سال هنرمند فعال عرصه موسیقی بود اما پس از این مدت به انزوا گروید و ۳۵ سال باقی عمرش را دور از آشنایان، رسانه‌ها و دوستان گذراند و در هیچ جمعی حضور نیافت.


دوران کودکی
سید برت در شهر کمبریج انگلستان، در خانواده‌ای از طبقهٔ متوسط چشم به جهان گشود. پدرش «آرتور مکس برت» آسیب شناس خبره‌ای بود و به همراه همسرش «وینفرد» نقش مهمی در تشویق پسرش راجر (که آن زمان به این نام خوانده می‌شد) در زمینهٔ موسیقی داشت. او در ۱۱ دسامبر سال ۱۹۶۱ و یک ماه پیش از ۱۵ سالگی پسرش به علت بیماری سرطان جان خود را از دست داد. راجر به دبیرستان پسرانه کمبریج شایر رفت و سال ۱۹۶۴ در هنرستان «کمبرول» واقع در جنوب لندن نام‌نویسی نمود و یک سال بعد اولین گروه موسیقی اش را پایه‌گذاری کرد. برت در ۱۴ سالگی نام جدید «سید» را برای خود برگزید. سید برت (Sid Barrett) نام یک نوازندهٔ قدیمی ساز درام در کمبریج بود و برت جوان برای ایجاد تفاوت بین نام خود و همنامش، حرف دوم اسم مستعارش را از “i” به “y” تغییر داد. در ابتدای تشکیل پینک فلوید او آهنگ‌هایی از قبیل «فیل پر جوش و خروش» را برای اجرا در مهمانی‌ها نوشت. گفته‌هایی مبنی بر اینکه او این آهنگ را در ۱۶ سالگی ساخت وجود دارد.

فعالیت موسیقایی
همراه با پینک فلوید (۱۹۶۸ – ۱۹۶۵)
گروه در سال ۱۹۶۴ پا گرفت و قبل از پینک فلوید نام‌هایی از قبیل «ابدبز»، «اسکریمینگ ابدبز»، «سیگما۶»، «مگادثز» (با مگادث اشتباه گرفته نشود) را بر خود داشت. در سال ۱۹۶۵ که برت به آن‌ها پیوست نام «تی سِت» را انتخاب کرده بودند و از آنجا که با گروهی با نام مشابه مواجه شدند که در حال برگزاری کنسرت بود، برت نام «صدای پینک فلوید» را پیشنهاد کرد که بعدها به پینک فلوید خلاصه شد. سید این نام را با ترکیب کردن نام پینک اندرسون و فلوید کنسل که دو خواننده سبک بلوز بودند ساخت. پینک فلوید با بازخوانی آهنگ‌های آر اند بی و گروه‌های هم دوره‌اش از قبیل رولینگ استونز، یارد بردز و کینکس فعالیتش را آغاز کرد. تا سال ۱۹۶۶ آن‌ها به تدریج سبک خاص خود را که تحت تأثیر راک ان رول، جاز و پاپ-راک بریتانیایی بود به دست آوردند (کاری که پیش از این گروه بیتلز انجام داده بود).

در همان زمان باشگاه جدیدی در لندن برای اجرای موسیقی تحت نام «یو اف او» بازگشایی شد که به زودی به مرکز اجرای موسیقی توهم زا تبدیل گشت. پینک فلوید نیز همان جا عنوان پرطرفدارترین گروه موسیقی زیرزمینی لندنی در سبک توهم زا را به دست آورد.

در سال ۱۹۶۶ اعضای پینک فلوید «اندرو کینگ» و «پیتر جنر» را به عنوان مدیر برنامه استخدام کردند. با همکاری آمریکایی تبعید شده‌ای به نام «جو بوید» که در عرصه موسیقی بریتانیا فعال بود و به دنبال استعدادهای نو می‌گشت، اولین آهنگ پینک فلوید، نسخهٴ مقدماتی «آرنولد لین» در ژانویه ۱۹۶۷ در چلسی ضبط شد و کینگ و جنر آهنگ ضبط شده را به مؤسسهٴ نشر موسیقی ای‌ام‌آی بردند. آهنگ مزبور ای‌ام‌آی را آن قدر تحت تأثیر قرار داد که برای ضبط یک آلبوم با گروه قرارداد بستند.هنگام انتشار آلبوم، «آرنولد لین» با وجود تحریم شدن از بی بی سی، رتبهٴ بیستم جدول فروش آهنگ‌های بریتانیا را به دست آورده بود و آهنگ بعدی، «نواختن امیلی را ببین»، بازخوردی حتی بهتر از قبلی داشت و به رتبه ششم رسید.

این دو آهنگ به همراه تک‌آهنگ بعدی، سیب‌ها و پرتقال‌ها، توسط خود سید برت نوشته شده بودند. برت اکثر آثار اولیه پینک فلوید را خود به تنهایی ساخت، و مؤلف اصلی تصویرپردازی‌های نغز و خیال پردازانه آلبوم نخست گروه، «نی‌زن بر دروازه‌های سپیده‌دم» به‌شمار می‌رفت که تحسین محافل و منتقدان موسیقی را در پی داشت. از یازده آهنگ این آلبوم، برت ۹ آهنگ را خود به تنهایی ساخت و سهم دیگر اعضا تنها دو آهنگ بود. برت همچنین نوازنده خلاق و مبتکر گیتار به‌شمار می‌رفت و در نوازندگی اش از تکنیک‌های پیشرفته از قبیل اختلال اصوات، اعوجاج صدا، بازخورد، دستگاه طنین نوارها و دیگر عوامل استفاده می‌کرد و تجربیات او در این زمینه را بیشتر الهام گرفته از گیتاریست بداهه نواز، کیت رو می‌دانند. «نی‌زن بر دروازه‌های سپیده‌دم» بین ماه‌های ژانویه و ژوئیه ۱۹۶۷ در استودیوی شمارهٴ ۲ مؤسسهٴ «ابی رود استودیوز» ضبط شد، در حالی که گروه بیتلز در استودیوی شمارهٴ 1 مشغول ضبط آلبوم خود بودند. وقتی آلبوم «نی زن…» انتشار یافت در جدول فروش بریتانیا جایگاه ششم را بدست آورد و بازخورد وسیعی داشت (اتفاقی که در ایالات متحده نیفتاد). در این زمان هر چه گروه به موفقیت بیشتری دست می‌یافت، فشار وارده بر سید برت نیز افزوده می‌شد و وضعیت روحی و روانی اش را متزلزل تر می‌کرد. رفتار برت به علت استفادهٴ مکرر از داروهای سایکدلیک به شدت غیرقابل پیش‌بینی شده بود و این رفتار غیرعادی در بعضی کنسرت‌ها مشکلاتی را برای گروه ایجاد می‌کرد. بعد از آلبوم «یک نعلبکی رمز و راز» که در سال ۱۹۶۸ منتشر شد، برت در هیچ‌کدام از آثار تولیدی پینک فلوید نقش نداشت. از آهنگ‌هایی که سید بعد از «نی زن…» برای گروه نوشت، تنها “جاگبند بلوز” به آلبوم دوم گروه راه یافت که یکی از آهنگ‌های نیمه موفق او بود. “سیب‌ها و پرتقال‌ها”، و دو تای دیگر، “آخرین ضجه‌ات را بزن” و “مرد گیاه وار”، هرگز به‌طور رسمی منتشر نشدند. برت گاه گاه مدتی را بیرون استودیوی ضبط موسیقی می‌گذراند و منتظر می‌شد تا او را به داخل دعوت کنند. گاهی هم به داخل استودیو می‌رفت و بعد از خیره شدن به دیوید گیلمور بر می‌گشت. برت در آهنگ «روزی را به یاد بیاور»، یکی از آهنگ‌های ساخته ریچارد رایت، مقداری از نوازندگی را انجام داد. اما سهم اصلی او در آلبوم، آهنگ «جاگبند بلوز» است که بسیاری از طرفداران آن را تصدیق برت بر این می‌دانند که روزهایش در گروه به سر رسیده‌است. جمله‌های «این لطف مهیبانهٴ توست که اینجایم به فکر من هستی / و من هم مجبورم این قضیه را برایت روشن کنم / که من اینجا نیستم» افتتاحیهٴ آهنگ است. در مارس ۱۹۶۸ رسماً اعلام شد که سید برت دیگر عضو گروه پینک فلوید محسوب نمی‌شود.

اولین آکوستیک گیتار سید برت
فعالیت مستقل (۱۹۷۲ – ۱۹۶۸)
بعد از جدایی از پینک فلوید، برت از جامعه کناره گرفت و منزوی گشت. با این حال طبق دستور شرکت ای ام آی و کمپانی ضبط موسیقی هاروست، فعالیت کوتاهی به عنوان هنرمند مستقل انجام داد و دو آلبوم «دیوانه می‌خندد» و «برت» را ارائه کرد. طرح اولیهٴ بیشتر این آثار، به دورهٴ فعالیت زیاد او (بین ۱۹۶۶ تا اواسط ۱۹۶۷) بر می‌گردد و گفته می‌شود که آهنگ‌های ساخته شده توسط او بعد از ترک پینک فلوید انگشت شمار بوده‌است. آلبوم اول در دو دورهٴ جداگانه در استودیوی «ابی رود» ضبط شد: چند اثر مقدماتی بین ماه مه وژوئن ۱۹۶۸ با تهیه‌کنندگی پیتر جنر و بخش اعظم آلبوم بین آوریل و ژوئیه ۱۹۶۹ تهیه شد. تهیهٴ آلبوم ابتدا بر عهدهٴ «مالکوم جونز»، مدیر اجرایی جوان ای ام آی بود. اما سپس «دیوید گیلمور» و «راجر واترز» این وظیفه را به عهده گرفتند. مالکوم جونز می‌گوید: «هنگامی که دیوید پیش من آمد و گفت که سید می‌خواهد او و راجر کارهای باقی‌ماندهٴ آلبوم را بکنند، من تسلیم شدم.» تعدادی از آهنگ‌های آلبوم با همراهی اعضای گروه “سافت مشین” ساخته شدند. سید همچنین در گیتار نوازی قطعاتی از دوست نزدیکش «کوین ایرز» که عضو و مؤسس سافت مشین بود شرکت کرد و بدین صورت تک‌آهنگ ابتدایی سافت مشین، «لذت عروسک» ساخته شد.

آلبوم بعدی، «برت» دوره‌ای تر از قبلی و بین فوریه و ژوئیه ۱۹۷۰ تولید شد. هرچند این آلبوم از قبلی هم آراسته و پرداخته تر بود، با این حال سید برت شخصاً در اوضاع روحی نامناسب تری به سرمی‌برد. در این آلبوم «دیوید گیلمور» گیتار باس نواخت، ریک رایت نوازنده کی بورد بود، و جری شرلی نوازنده گروه “هامبل پای” نیز درام نوازی کرد. با وجود فعالیت در استودیو بین سال‌های ۱۹۶۸ و ۱۹۷۲ و تولید دو آلبوم مستقل، سید برت به ندرت خارج از استودیو فعالیت می‌کرد. در ۲۴ فوریه ۱۹۷۲ برت در برنامه رادیویی “تاپ گر” با مجریگری جان پیل و تولیدی شبکهٴ بی بی سی شرکت کرد و پنج آهنگ اجرا نمود که تنها یکی از آن‌ها قبلاً منتشر شده بود. سه تای دیگر برای آلبوم «برت» دوباره خوانده و ضبط شدند و آهنگ آخر، «دو تا از یک گونه» تنها همان جا اجرا شد (این آهنگ در گرد آوری سال ۲۰۰۱ تحت نام «بهترین‌های سید برت: دلتان برایم تنگ نمی‌شود؟» نیز وجود دارد) و ترانه و تنظیمش بر عهده ریچارد رایت بود. دیوید گیلمور و جری شرلی در این اجرا او را همکاری کردند و به ترتیب نوازنده گیتار و پرکاشن بودند.

شرلی و گیلمور همچنین در تنها کنسرت سید برت که در این دوره اجرا نمود به همراهش بودند. این کنسرت در ۶ ژوئن ۱۹۷۰ و در تالار نمایش المپیا در لندن و به عنوان بخشی از «جشنواره موسیقی و مد» اجرا شد. این سه نفر تنها چهار آهنگ در مدتی کمتر از نیم ساعت اجرا کردند و میکس صداها آنقدر بد بود که مانع از شنیدن صدای خواننده می‌شد. در انتهای آهنگ چهارم، برت به‌طور غیرمنتظره و ناگهانی اما مؤدبانه گیتارش را زمین گذاشت و از صحنه خارج شد و گیلمور و شرلی را تنها گذاشت.

سید برت حضور دیگری نیز در رادیو بی بی سی داشت و در ۱۶ فوریه ۱۹۷۱ سه آهنگ در استودیو آن‌ها ضبط کرد. هر سه آهنگ در آلبوم «برت» منتشر شدند و احتمالاً به علت ترغیب مردم به خرید آلبوم از رادیو پخش شدند. در این زمان به نظر می‌رسید برت دیگر علاقه به ضبط موسیقی در استودیو ندارد و نسبت به اجراهای زنده حتی بی علاقه تر بود. بعد از این دوره وقفه‌ای در فعالیت موسیقی برت ایجاد شد که بیش از یک سال به طول انجامید.

واپسین سال ها(۲۰۰۶ – ۱۹۷۲)
در سال ۱۹۷۲ برت گروه موسیقی «ستاره‌ها» را با توینک عضو سابق گروه «پینک فیریز»، به عنوان نوازنده درام و جک مونک، نوازنده باس ایجاد کرد که چندان به طول نینجامید. با اینکه گروه در ابتدا بازخورد مناسبی داشت اما یکی از اجراها در کمبریج فاجعه بود (جک مونک در مستند «الماس مجنون» شبکه بی بی سی که در سال ۲۰۰۱ و به عنوان بخشی از برنامه “مینی بوس” بی‌بی‌سی پخش شد دقیقاً همین عبارت را به کارمی‌برد) چند روز بعد از این نمایش آخر، توینک در خیابان برت را صدا زد و به او بخشی از نقد تندی که دربارهٴ اجرای آن‌ها چاپ شده بود را نشان داد و از گروه کنار کشید.*

در آگوست ۱۹۷۴ پیتر جنر برت را متقاعد کرد که به استودیوی «ابی رود» باز گردد تا شاید آلبوم دیگری تولید کند. به هر حال چیز زیادی از این فعالیت‌ها که تنها سه روز طول کشید تولید نشد، جز تعدادی قطعه بلوز و گیتار نوازی‌های آزمایشی و آشفته. تنها قطعه‌ای که با یک نام از این دوره باقی‌ماند، قطعهٴ «اگر می‌روی، معطل نکن» بود. یک بار دیگر برت از صنعت موسیقی کناره‌گیری کرد. او تمام حقوق آلبوم‌هایش را به شرکت تولیدی فروخت و به هتلی در لندن نقل مکان کرد. پس از تمام شدن پول‌ها، با پای پیاده به کمبریج برگشت و در زیر زمین خانهٴ مادرش زندگی کرد. تلاش‌های بعدی برای بازگرداندن او به صحنهٴ موسیقی (از قبیل اصرار گروه “دِ دمد” برای همکاری او در تولید آلبوم دومشان) همگی بی نتیجه بود. تا زمان مرگش در سال ۲۰۰۶، برت همچنان حق امتیاز کارهایی که با پینک فلوید انجام داده بود دریافت می‌کرد.

کاش اینجا بودی
سید برت در سال ۱۹۷۵ یک بار دیگر به دیدن گروه پینک فلوید در استودیو «ابی رودز» رفت. در آن هنگام گروه مشغول ضبط آهنگ «بدرخش ای الماس خوش تراش» از آلبوم «ای کاش این‌جا بودی» که اتفاقا آهنگی دربارهٴ سید برت است بودند. برت در این مدت اضافه وزن پیدا کرده بود، تمام موها و حتی ابروهایش را تراشیده بود و چنان تغییر کرده بود که اعضای گروه ابتدا او را نشناختند. (یکی از عکس‌های کتاب نیک میسن به نام «پشت و رو: تاریخچه شخصی پینک فلوید» که با زیرنویس سادهٴ «سید برت، ۵ ژوئیه ۱۹۷۵» مشخص شده ست به نظرمی‌رسد که مربوط به همان دوره باشد). در هرصورت گروه بالاخره او را به جا آورد و راجر واترز حتی از دیدن برت در آن وضعیت به گریه افتاد. این رویداد در فیلم «دیوار پینک فلوید» به کارگردانی آلن پارکر هم گنجانده شد. در فیلم نامبرده شخصیت «پینک» به علت از پا درآمدن در اثر فشار زندگی و شهرت تمام موهای بدنش و ابروهایش را می‌تراشد.

هی! آقا معلم! دست از سر اون بچه ها بردار


دیوار (به انگلیسی: The Wall) نام یک آلبوم دو دیسکهٔ مفهومی/راک اپرا از گروه موسیقی پراگرسیو راک انگلیسی، پینک فلوید است که در سال ۱۹۷۹ به عنوان یازدهمین آلبوم رسمی گروه، عرضه شد.

با پیروی از خط سیر آلبوم‌های پیشین‌شان، دیوار یک آلبوم مفهومی است – خصوصاً این آلبوم به طرز وسیعی با موضوع انزوا از دوستان یک شخص سروکار دارد. این موضوع تا درجهٔ زیادی از توری که در سال ۱۹۷۷ برای تبلیغ آلبوم جانوران گذاشته شده بود الهام گرفته شد؛ با ملاحظه به حادثه‌ای که در آن هنگامی که تشویش راجر واترز از شخصی که در حال بالا آمدن از تور سیمی بود، موجب شد که او از گروه و تماشاگران جدا شود و به نقطه‌ای برسد که با یک سیلی به صورت هوادار زند. این موضوع او را به این‌جا رساند که از وجود چنین دیواری به شدت تاسف خورَد و درعوض باعث شد که او آلبوم بعدی گروه را بر اساس موضوع انزوا از دیگران بنا گذارد. با این موضوع بارز تیره‌تر، دیوار شامل یک صدای شاخص ناخوشایندتر و تئاتری‌تر نسبت به آثار قبلی آنان بود.

دیوار یک آلبوم اپرای راکی است که بر شخصیت «پینک» متمرکز شده‌است. در این آلبوم که تا حد زیادی به زندگی شخصی راجر واترز مرتبط است، پینک در زندگی از سال‌های اولیه کشمکش‌هایی دارد؛ پدرش را در جنگ از دست می‌دهد (یخ نازک)، از طرف معلمان بدرفتاری می‌بیند (خشتی دیگر در دیوار)، به وسیلهٔ یک مادر بیش از حد حفاظتی تربیت می‌شود (مادر)، و زنش او را ترک می‌کند (اکنون مرا ترک مکن) – که همگی عواملی برای انزوای پینک از جامعه هستند؛ که به‌طور سمبلیک به «دیوار» ربط داده می‌شوند.

محتویات
۱ مفهوم و خط سیر داستانی
۲ فهرست آهنگ‌ها
۳ جایگاه در نمودار فروش
۴ گزیده‌ای از میزان فروش در کشورها
۵ جستارهای وابسته
۶ منابع
مفهوم و خط سیر داستانی
موضوع‌های برجستهٔ آلبوم، علل و دلالت‌های ضمنی انزوای بر خود تحمیل شده‌است، که با عنوان سمبلیک دیوار، نمادپردازی شده‌است. آهنگ‌های آلبوم، خط سیر بسیار نزدیکی را خلق می‌کنند؛ که طرح کلی حوادث را در زندگی قهرمان داستان، پینک، نمایش می‌دهند. پینک پدر خود را در بچگی از دست می‌دهد (پدر خود واترز در انزیو در طی جنگ جهانی دوم کشته شد)، به وسیلهٔ مادر بیش از حد حفاظتی‌اش خاموش نگه داشته می‌شود، و در مدرسه از طرف معلمان مستبد و توهین‌گر، مورد ستم قرار می‌گیرد، که هر کدام از این‌ها ضربهٔ روحی شدیدی به او می‌زند و به «آجری دیگر در دیوار» تبدیل می‌شود. در بزرگسالی، پینک به یک ستارهٔ راک تبدیل می‌شود، اما روابط او با بدعهدی و طغیان‌های خشونت، صدمه می‌بیند. هنگامی که ازدواج او از هم می‌پاشد، پینک ساختن دیوار را خاتمه می‌دهد و انزوای خود را از تماس‌های انسانی تکمیل می‌کند.

اوضاع پینک در پشت دیوار تکمیل‌شدهٔ تازه‌اش وخیم می‌شود، که با بحران شخصی‌اش در طی یک اجرای روی صحنه به حداکثر می‌رسد. با وضعیت هذیان‌گویی‌اش، پینک باور می‌کند که او یک دیکتاتور فاشیست است، و کنسرت‌های او به مانند دوباره اجتماع کردن و تجدید قوای نئونازیها است که او در آن نیروها یا هوادارانش را که بی‌ارزش می‌پندارد، جمع و مرتب می‌کند تنها به این خاطر که وجدانش در این مورد شورش کند و او را در موقعیتی آزمایشی قرار دهد و قاضی درونش به او دستور دهد که «دیوار را فرو ریزد» تا خود را به جهان بیرونی رها کند. در این لحظه، پایان آلبوم به نقطهٔ آغازی آن، با کلمات نهایی «آیا این‌جا، جایی نیست که…» برخورد می‌کند؛ اولین آهنگ آلبوم، «بشخصه؟» با کلمات «… به آن وارد شدیم؟» آغاز می‌شود – با یک استمرار ملودی آخرین آهنگ، «بیرون دیوار» – که این مطلب را در مورد طبع چرخشی موضوع واترز می‌رساند.

فهرست آهنگ‌ها
تمامی اشعار و آهنگ‌ها توسط راجر واترز نوشته شده‌است، به جز آن‌هایی که در کنار آهنگ‌ها عنوان شده‌است.
طرف اول
شماره نام خواننده(ها) مدت
۱. «بشخصه؟» واترز ۳:۱۶
۲. «یخ نازک» گیلمور، واترز ۲:۲۷
۳. «خشتی دیگر در دیوار (بخش ۱)» واترز ۳:۲۱
۴. «شادترین روزهای زندگی‌های ما» واترز ۱:۴۶
۵. «خشتی دیگر در دیوار (بخش ۲)» واترز، گیلمور ۳:۵۹
۶. «مادر» واترز، گیلمور ۵:۳۲
طرف دوم
شماره نام نویسنده(ها) خواننده(ها) مدت
۱. «بدرود آسمان آبی» گیلمور ۲:۴۵
۲. «فضاهای خالی» واترز ۲:۱۰
۳. «شهوت تازه» واترز، گیلمور گیلمور ۳:۲۵
۴. «یکی از نوبت‌های من» واترز ۳:۴۱
۵. «اکنون مرا ترک مکن» واترز ۴:۰۸
۶. «خشتی دیگر در دیوار (بخش ۳)» واترز ۱:۴۸
۷. «بدرود دنیای ظالم» واترز ۰:۴۸
طرف سوم
شماره نام نویسنده(ها) خواننده(ها) مدت
۱. «آهای تو» گیلمور، واترز ۴:۴۰
۲. «کسی هست؟» واترز ۲:۴۴
۳. «کسی در خانه نیست» واترز ۳:۲۶
۴. «ویرا» واترز ۱:۳۵
۵. «بچه‌ها را به خانه بازگردانید» واترز ۱:۲۱
۶. «خلسه دلپذیر» گیلمور، واترز گیلمور، واترز ۶:۲۳
طرف چهارم
شماره نام نویسنده(ها) خواننده(ها) مدت
۱. «نمایش باید ادامه یابد» گیلمور ۱:۳۶
۲. «بشخصه» واترز ۴:۱۵
۳. «بدو بزن به چاک» گیلمور، واترز واترز ۴:۲۰
۴. «در انتظار کرم‌ها» واترز، گیلمور ۴:۰۴
۵. «بس است» واترز ۰:۳۹
۶. «محاکمه» واترز، ازرین واترز ۵:۱۳
۷. «بیرون دیوار»

این زندگی است که ما واقعاً می‌خواهیم؟

راجر جرج واترز (به انگلیسی: George Roger Waters) (زادهٔ ۶ سپتامبر ۱۹۴۳) خواننده، ترانه‌سرا، نوازنده گیتار بیس و آهنگ‌ساز انگلیسی است. در سال ۱۹۶۵ او در کنار نیک میسن و ریچارد رایت و سید برت گروه پینک فلوید را بنیان نهادند. خلاقیت واترز در پدیدآوردن سبک خاصی از موسیقی سایکدلیک راک موج جدیدی را در جامعه موسیقی دهه ۶۰ و ۷۰ میلادی به راه انداخت. از واترز به عنوان یکی از خلاقترین آهنگسازان، ترانه سرایان و تهیه‌کنندگان تمام تاریخ موسیقی راک یاد می‌کنند.


واترز با نام اصلی جورج راجر واترز در کمبریج بزرگ شد. پدرش اریک فلچر واترز یک کمونیست و صلح طلب تند و تیز بود و در جنگ جهانی دوم جنگید و در نبردی در آنزیو در سال ۱۹۴۴، وقتی که راجر تنها ۵ ماه داشت، کشته شد. راجر به این فقدان در برخی از آثار خود، به خصوص برش نهایی که سال ۱۹۸۳ عرضه شد (که آن را به پدرش تقدیم کرد) و ترانه‌ای به نام وقتی ببرها آزاد شدند و در فیلم دیوار اشاره کرده‌است. هرچند وی دربارهٔ شخصیت مادر در این فیلم، گفت که شباهتی به مادر خودش ندارد. بدگمانی به پادشاه و دولت، نظام آموزشی و سازمان‌های لشکری، در اکثر نوشته‌های واترز مشهود است. این موضوع به‌طور واضح در وقتی ببرها آزاد شدند، نشان بر این داشت که واترز به چه می‌اندیشد و چه کسی را مسئول قربانی شدن پدرش در آنزیو می‌داند:

“و شاه جورج پیر و مهربان، برای مادرم پیام فرستاد، وقتی که خبر مرگ پدرم را شنید. یادم میاد که اون شکل یه طومار بود و طلا کوب شده بود، فقط همین؛ و من یه روز توی کشوی عکس‌های قدیمی پیداش کردم، پنهان شده بود؛ و هنوز هم هروقت یادم میاد چشمام خیس میشند، اعلیحضرت اون رو با مهر لاستیکی مخصوصش مهر زده بود.

همه جا تاریک بود و زمین یخ بسته بود وقتی که ببرها آزاد شدند؛ و هیچ‌کس از هنگ ارتش سلطنتی انگلستان زنده نموند. آنها پشت سر جا مانده بودند، بیشتر مرده بودند و بقیه هم جان می‌کندند؛ و چنین بود که فرماندهی کل پدرم رو ازم گرفت.”



او بین سال‌های ۱۹۶۶ تا ۱۹۸۵ به عنوان عضوی از گروه پینک فلوید و در پوشش نوازندهٔ گیتار بیس و خواننده فعالیت می‌کرد. پس از جدایی سید برت، وی به عنوان ترانه‌سرا و مفهوم دهنده اصلی آلبوم‌های پینک فلوید نقش عمده‌ای ایفا کرد و توانست در دههٔ ۷۰ میلادی همراه با پینک فلوید، با عرضه آلبوم‌های مفهومی نیمهٔ تاریک ماه، کاش این‌جا بودی، جانوران و دیوار موفقیت‌های بین‌الملی چشمگیری به دست آورد؛ به‌طوری‌که تا سال ۲۰۱۳، این آلبوم‌ها بیش از ۲۵۰ میلیون نسخه در سرتاسر جهان فروخته‌اند که از این تعداد تنها ۷۴٫۵ میلیون نسخه مختص ایالات متحده بوده‌است. واترز در سال ۱۹۸۵ قصد انحلال پینک فلوید را داشت اما به دلیل اختلافات ایجاد شده بین اعضا پیرامون این مبحث، کار به دادگاه کشیده شد که در نهایت اعضا باقی‌مانده توانستند در سال ۱۹۸۷ حق استفاده از نام پینک فلوید را بدست آورند. حدود هجده سال تمام اعضا هیچ اجرایی با حضور هر چهار عضو پینک فلوید نداشتند.

در سال ۱۹۸۰ واترز با ساخت یکی از آهنگ‌های کارتون انیمالیمپیک‌ها در ساخت موسیقی فیلم هم همکاری کرد.

(۱۹۸۴-اکنون) فعالیت انفرادی
واترز پس از ترک گروه، پروژه شخصی خود را شروع کرد و به ساخت آلبوم‌های استودیویی مزایا و معایب اتواستاپ زدن، رادیو کیاس و تفریح تا سرحد مرگ و اجرای کنسرت به صورت انفرادی روی آورد. او یکی از بزرگ‌ترین کنسرت‌های تاریخ به نام دیوار برلین را در سال ۱۹۹۰ (میلادی) برگزار کرد که حدود ۲۰۰٬۰۰۰ شنونده آن را از نزدیک به تماشا نشستند. او در سال ۱۹۹۶ وارد تالار مشاهیر راک اند رول ایالات متحده شد و در سال ۲۰۰۵ به تالار مشاهیر راک اند رول انگلستان راه پیدا کرد. در سال ۲۰۰۵، وی اُپرایی به نام سا ایرا را نوشت که از موضوع انقلاب کبیر فرانسه الهام گرفته شده‌است. اواخر همان سال، ۲ ژوئیه در لندن، واترز در کنسرت لایو ۸ شرکت کرد و پس از ۲۴ سال، اجرایی را در کنار سه عضو دیگر پینک فلوید انجام داد. واترز از سال ۱۹۹۹ چندین تور به صورت شخصی برگزار کرده و در تور ۲۰۰۶–۲۰۰۸ به صورت کامل آلبوم پینک فلوید، نیمه تاریک ماه، را زنده اجرا کرد. او تور دیوار خود را در سال ۲۰۱۰ آغاز کرد و در سال ۲۰۱۱ گیلمور و میسن برای اجرای آلبوم در لندن به او پیوستند. این تور او در سال ۲۰۱۳ به پرسودترین تور برگزار شده توسط یک هنرمند تک‌نفره تبدیل شد.

وی ترانه‌هایی نیز برای فیلم‌های «وقتی که باد می‌وزد» – ۱۹۸۶، ساخته جیمی تی موراکامی، «رفتار مضطربانه» – ۱۹۹۸ ساخته دیوید ناتر، «قدرت ذهن» – ۱۹۹۸ ساخته رابرت رودریگز، «افسانه ۱۹۰۰» – ۱۹۹۸ ساخته جوزپه تورناتوره، «شغل ایتالیایی» – ۲۰۰۳ ساخته گَری گرِی، «روز، شب بخیر» – ۲۰۰۳ ساخته مارکو بلوچیو، «قلاب و وال‌ها» – ۲۰۰۵ ساخته نوح بامبچ، «د. ی. و. ا. ن. ه.» – ۲۰۰۵ ساخته ژان مارک واله، «اربابان شهر سگی» – ۲۰۰۵ ساخته کاترین هاردویک، «رفتگان» – ۲۰۰۶ ساخته مارتین اسکورسیزی و «آخرین میمزی» – ۲۰۰۷ ساخته رابرت شای نیز اجرا کرده‌است.

تور آلبوم دیوار
در سی‌امین سال‌گرد انتشار آلبوم دیوار راجر واترز قصد دارد به مناسبت این سال‌گرد، پاییز امسال توری را برگزار کند و آلبوم «دیوار» را مانند یک داستان بر روی صحنه ببرد تا نسل جدید نیز با این آلبوم کم‌نظیر آشنا شوند. تور دیوار از ۱۵ سپتامبر امسال در شهر تورنتوی کانادا آغاز می‌شود و سپس در تاریخ ۱۵ دسامبر در آمریکا ادامه پیدا می‌کند و در نهایت به اروپا می‌رود.

زندگی شخصی
واترز تاکنون چهار بار ازدواج کرده‌است: بار نخست در سال ۱۹۶۹ با دوست دوران کودکی خود «جودی تریم» ازدواج کرد که از این پیوند هیچ فرزندی ندارد و آن‌ها در سال ۱۹۷۵ از او جدا شد. یک سال بعد و در ۱۹۷۶، او با «کارولین کریستی» ازدواج کرد که حاصل این ازدواج اولین فرزند او، هری واترز، است که تبدیل به یک نوزانده کیبورد شد و از سال ۲۰۰۶ راجر را در تورهایش همراهی می‌کند. همچنین از این ازدواج آن‌ها صاحب دختری به نام ایندیا واترز شدند که به عنوان یک مدل حرفه‌ای کار می‌کند. راجر و کارولین در سال ۱۹۹۲ از یکدیگر جدا شدند. او در سال ۱۹۹۳ با «پریسکیلا فیلیپس» ازدواج کرد که آن‌ها پیش از طلاق در سال ۲۰۰۱، از این پیوند صاحب فرزندی به نام جک فلتچر شدند. واترز در سال ۲۰۱۲ با بازیگر و فیلم‌سازی به نام «لوری درنینگ» ازدواج کرد آن‌ها در سال ۲۰۱۵ از هم جدا شدند.

فعالیت‌ها و دیدگاه‌ها
واترز در سال ۲۰۰۶ میلادی، به درخواست فلسطینی‌ها، کنسرتش را از شهر تل‌آویو در اسرائیل، به دهکده عرب‌نشین نوه شالوم منتقل کرد.

آلبوم‌ها

مزایا و معایب مفت‌سواری (۱۹۸۴)
رادیو کیاس (۱۹۸۷)
تفریح تا سرحد مرگ (۱۹۹۲)
سا ایرا (اپرا) (۲۰۰۵)
این زندگی است که ما واقعاً می‌خواهیم؟ (۲۰۱۷)

این لانه‌های کبود

 
ناما جعفری
 
 

هنر اعتراضی، معمولاً در شرایطی ظهور می‌یابد که هنرمند برای اعتراض نسبت به وضع موجود، برای خنثی کردن تبلیغات رژیمی، مثل رژیم فاشیستی آخوندی و نکبت بار جمهوری اسلامی، هنر خود را در جهت حرکت زحمتکشان و انسان‌های که  به مقاومت و اعتراض رفته‌اند، قرار دهد. هنرمند همیشه باید آمده اعتراض به وضع موجود باشد. گوشت، پوست، استخوان، تن  و روح هنرمند باید اعتراضی باشد، حکومت فاشیستی اسلامی تمامِ دروغ‌هایش را در مورد هنرمند معترض فهرست می‌کند تا هنرمند احساس سرخوردگی کند. جماعت کوچک، حقیر و ترسو در همه‌ی زمان‌ها در حال تخریب هنرمندان معترض هستند، غافل از این که این حرکات و تلاش مذبوحانه این جماعت فقط به هنرمند نشان می‌دهد که چقدر در مسیر درست قدم برمی‌دارد. .

 هنر بدون اعتراض، هنر اختگی ست. برای ما که در جهنم حکومت اسلامی فاشیستی زندگی کردیم و می‌کنیم هنر اعتراض را روی تنمان باید خالکوبی کنیم. من هنوزم با گوش دادن به فایل صوتی فرزاد کمانگر تمام بدنم درد می‌گیرد. هنوزم با دیدن عکس‌های محمد مختاری تمام بدنم درد می‌گیرد. هنوزم با دیدن فیلم کشته شدن ندا آقاسلطان تمام بدنم درد می‌گیرد. هنوزم حس شرمندگی به‌من دست می‌دهد که نتوانستم یک اعتراض خیابانی راه بیندازم. 

 «دیوار» شاهکار بی‌بدیل پینک فلوید و راجر واترز صدای اعتراضی مردمان خسته از درد و ستم است، صدای خشم است، صدای جان باختگان و قربانیان.

استانبول
پنج، آگوست، ۲۰۱۳
 
 
عکس ندا آقا سلطان روی دیوار پینک فلوید