| کتاب جمعه | به سردبیری احمد شاملو

کتاب جمعه نام هفته‌نامه‌ای است به سردبیری احمد شاملو که از ۴ مرداد ۱۳۵۸ تا ۱ خرداد ۱۳۵۹ در ۳۶ شماره در تهران منتشر شد. از مهم‌ترین کارهای چاپ شده در این مجلّه نمایشنامه مرگ یزدگرد بهرام بیضایی در شماره پانزدهم بود.

محمد قائد در مورد تعطیلی هفته نامه در گفت و گو با مجله نافه این چنین گفته: «تعطیل کتاب جمعه خودخواسته نبود. می‌توان گفت تقدیر محتوم بود. سال ۶۰ نمی‌توانست و نباید و ممکن نبود به انتشارش ادامه دهد. به بیان تهرونیِ مورد علاقهٔ خود شاملو، خوبیت نداشت و برای لوطی افت بود.»

…………………………

| توضیحات باشگاه ادبیات |

هشت سال پیش بود که شماره‌های اول تا بیست و چهارم کتاب جمعه را در باشگاه ادبیات به اشتراک گذاشتم. اسکن این مجموعه کار من نبود. صفحه‌های اسکن شده را ورق به ورق از وبسایت «بایگانی مطبوعات ایران» دانلود کرده بودم که ایده آن در سال ۱۳۸۸ توسط دو نفر در تهران شکل گرفته و هدف اولیه آن پروژه انتشار آن لاین کتاب جمعه بود.
این گروه بعد از تهیه مجموعه «کتاب جمعه» و و باز کردنِ شیرازه‌ها، خریدِ اسکنر، اسکن کردنِ صفحات، ثبتِ دامنه و نصبِ مدیاویکی، و غیره با کمک داوطلبان شروع به ایجاد اولین صفحه در فروردین ۱۳۸۹ کرد.
در انتهای آبان ماه ۱۳۹۱ پروژهٔ آن‌لاین کردنِ كتاب جمعه با کمک ۳۰۰ داوطلب به پایان رسید و بیش از ۸۰۰ عنوان در ۳۶ جلد (۵۷۶۰ صفحه) اسکن، تایپ، و نمونه‌خوانی شد.
پروژهٔ بعدی این گروه انتشارِ آن‌لاینِ مجموعهٔ کتاب هفته بود. نشریه گرانقدر و محبوبی که ۱۰۴ شماره منتشر شد بود. اما این پروژه بعد از اسکن ۲۵ شماره و تایپ سه شماره متوقف و هرگز پی گرفته نشد.
از لحظه شکل‌گیری ایده آرشیو مجازی نشریات و تاسیس باشگاه ادبیات کار اسکن و انتشار مجدد نشریات اثرگذار را در نظر داشتم و زمانی که دیدم نیمی از کار-یعنی اسکن نشریه- توسط دیگران انجام شده، دوباره کاری را بی‌مورد یافته و بعد از پیرایش تصاویر فراهم شده توسط این گروه، به مرور بیست و چهار شماره را در باشگاه در قالب فایل های پی‌دی‌اف منتشر کردم که با استقبال زیادی روبرو شد و هنوز توسط سایت‌ها و کانال‌های متعدد دست به دست می‌چرخد.
مدتی وقفه در کار پیرایش دوازده شماره آخر سبب شد تا فرد یا افرادی غیرحرفه‌ای به بهانۀ کامل کردن دوره این نشریه، دست به کار شده و پوشه‌های نازیبایی در کنار بیست و چهار شماره باشگاه منتشر کنند. این اتفاق سبب دلسردی من شد و شاید برای اولین بار در عمرم کاری را نیمه تمام رها کردم. تا اینکه چند هفته پیش، بعد از گفت‌و‌گوی زنده خانۀ ایران با من، به این فکر افتادم تا با تجارب کسب شده در سال‌های اخیر پوشه‌های با کیفیتی از دوازده شماره آخر کتاب جمعه فراهم کرده و یک بار دیگر در باشگاه به اشتراک بگذارم. چون این نشریه از شماره بیست و یکم تا آخرین شماره روی کاغذ کاهی منتشر شده بود و کیفیت کاغذ و چاپ برخی شماره‌ها قابل مقایسه با دیگر شماره‌ها نبود. این تنزل کیفی حتی خواندن و نگهداری از نسخۀ چاپی را نیز غیرممکن ساخته است. آنها که دوره چاپی را در اختیار دارند، می‌توانند صحت این گفته را تایید کنند.
حال پس از وقفه‌ای طولانی می‌توانید این نشریه مهم و گرانقدر را کامل از وبسایت باشگاه دانلود و مطالعه کنید. حتماً هنگام مطالعۀ پوشه‌ها متوجه خواهید شد که کیفیت دوازده شماره آخر به مراتب از آن بیست و چهار شماره افزون‌تر است که این به گذر ایام و کسب تجربه بیشتر توسط من برمی‌گردد.
در پایان لازم می‌دانم از کسانی که قدم اول را برای آنلاین کردن کتاب جمعه برداشتند، تشکر کنم. افرادی که متاسفانه نام‌شان را نیز نمی‌دانم و افسوس می‌خورم که نتوانستند پروژه آنلاین کردن کتاب هفته را به سرانجام برسانند. امیدوارم روزی باشگاه ادبیات بتواند این بار سنگین را به سرمنزل مقصود برساند. برای این کار به کمک همه شما نیازمندم.

کتاب جمعه، شماره اول تا ششم
https://www.bashgaheadabiyat.com/product/ketab-e-jome-1-6/
کتاب جمعه، شماره هفتم تا دوازدهم
https://www.bashgaheadabiyat.com/product/ketab-e-jome-7-12/
کتاب جمعه، شماره سیزدهم تا هجدهم
https://www.bashgaheadabiyat.com/product/ketab-e-jome-13-18/
کتاب جمعه، شماره نوزدهم تا بیست و چهارم
https://www.bashgaheadabiyat.com/product/ketab-e-jome-19-24/
کتاب جمعه، شماره بیست و پنجم تا سی‌ام
https://www.bashgaheadabiyat.com/product/ketab-e-jome-25-30/
کتاب جمعه، شماره سی و یکم تا سی و ششم
https://www.bashgaheadabiyat.com/product/ketab-e-jome-31-36/

 

احمد شاملو؛ صدا و هوای تازه‌ی روزنامه‌نگاری

هیچ یک از شاعران معاصر به اندازه احمد شاملو در زمینه‌ی روزنامه‌نگاری فعالیت نکرده است؛ مهم‌تر از این، تاثیری است که فعالیت‌های مطبوعاتی شاملو بر فضای فرهنگی جامعه و در رونق جریان‌های ادبی داشته است.

default

احمد شاملو (۱۳۷۹­-۱۳۰۴) را می‌توان فعال‌ترین و موثرترین شاعر معاصر در زمینه‌ی کار روزنامه‌نگاری قلمداد کرد. بخش اصلی و بزرگ این فعالیت‌ها در نیمه‌ی اول زندگی شاعر انجام شده است. شاملو مقاله‌نویسی را از نوجوانی آغاز کرد و در بیست و یک سالگی، یعنی سال ۱۳۲۵، سردبیری هفته‌ی نامه‌ی «ادیب» را برعهده گرفت. این آغاز راهی بود که سه دهه بی‌وقفه ادامه یافت.

سه دهه حضور فعال و موثر

Buchcover Khushe

احمد شاملو تقریبا تا پایان عمر همکاری با نشریه‌های مختلف را ادامه داد، اما حضور فعال او در عرصه‌ی روزنامه‌نگاری، به ویژه به عنوان سردبیر، از نیمه‌ی دوم دهه‌ی چهل خورشیدی کم‌رنگ و به عبارتی متوقف شد. استثنای این دوران که سه دهه‌ی پایانی زندگی شاملو را شامل می‌شود، به سال‌های ۵۷ تا ۵۹ مربوط می‌شود. شاملو از شهریور تا بهمن ۵۷ سردبیری ۱۴ شماره از مجله «ایرانشهر» در لندن، و ۳۶ شماره از هفته‌ی نامه‌ی «کتاب جمعه» در تهران، (مرداد ۵۸ تا خرداد ۵۹) را بر عهده داشته است.

عمر برخی از نشریه‌هایی که شاملو سردبیری آنها را برعهده داشت بسیار کوتاه بود؛ هفته‌نامه‌ی ادبی ـ هنری «سخن نو»، پنج شماره (سال ۱۳۲۷، زیر نظر عبدالرضا ناظر و احمد شاملو)، نشریه «هنر نو»، سه شماره (۱۳۲۸)، هفته‌نامه‌ی «روزنه»، نه شماره (۱۳۲۹) و سه شماره از هفته‌نامه‌ی هنر و سینما «بارو» (زیر نظر شاملو و یدالله رؤیایی) از این جمله‌اند. احمد شاملو در این دوران سردبیری ماهنامه‌هایی چون «اطلاعات دانش و هنر و ادبیات»، هفته‌نامه‌هایی مانند «آشنا» و «هدیه» و روزنامه‌هایی چون «آتشبار» را نیز در کارنامه خود دارد.

نشریه‌های جریان‌ساز

عده‌ای می‌گویند، احمد شاملو متخصص رونق دادن به نشریه‌های کم‌مخاطب، و به تعطیلی کشاندن نشریه‌های موفق بوده است. در این داوری طنزآمیز چیزی از واقعیت نیز نهفته است؛ با این تذکر که بخش اول به توانایی‌های کم‌نظیر شاعر مربوط می‌شود و بخش دوم به تنگ‌نطری و هراس حکومت‌های دیکتاتوری. شاملو به ویژه از ابتدای دهه‌ی چهل خورشیدی که جایگاه خود را به عنوان یکی از مطرح‌ترین و تاثیرگذارترین شاعران معاصر تثبیت کرده بود، نشریه‌ها را به عنوان پایگاه شاعران و نویسندگانی می‌دید که بخش بزرگی از آنها معترضان و منتقدان حکومت بودند.

Flash-Galerie Ahmad Shamlou, iranischer Dichter

جریان‌های روشنفکرانه‌ای که حول و حوش نشریه‌های فرهنگی شکل می‌گیرند، خوشایند حکومت‌های دیکتاتوری، چه سلطنتی و چه اسلامی، نیستند. از این منظر سه نشریه‌ی «کتاب هفته»، «خوشه» و «کتاب جمعه» جایگاهی ویژه در کارنامه‌ی روزنامه‌نگاری احمد شاملو دارند که دومی به دستور ساواک تعطیل، و آخری در نخستین سال‌های حکومت جمهوری اسلامی توقیف شد.

در میان نشریه‌هایی که شاملو سردبیری کرد و در شکل دادن به آنها نقش اصلی را برعهده داشت، «کتاب هفته» مجله‌ای بود که برخی آن را نقطه عطفی در تاریخ مطبوعات فرهنگی معاصر می‌دانند. انتشار این نشریه حدود نیم قرن پیش (پاییز سال ۱۳۴۰) آغاز شد و تیراژ آن در مدت کوتاهی به ۲۴ هزار نسخه رسید. چنین تیراژی امروز نیز برای بسیاری از نشریه‌ها رویایی دست‌نیافتنی است. ضمن آنکه اکنون جمعیت کشور دست‌کم سه برابر آن زمان است و تعداد بیسوادان به شدت کاهش یافته.

«کتاب هفته»؛ بدعتی ماندگار

«کتاب هفته» نشریه‌ای نخبه‌گرا بود و می‌کوشید محل ارائه‌ی تازه‌ترین آثار ادبی نویسندگان و شاعران ایران و جهان باشد. برای آگاهی از چند و چون کار این نشریه، پای صحبت عباس عاقلی‌زاده می‌نشینیم که مدیر فنی «کتاب هفته» بوده. عاقلی‌زاده را بیشتر به عنوان یک فعال سیاسی می‌شناسند. او از یاران و نزدیکان خلیل ملکی و مسئول تشکیلات «جامعه‌ی سوسیالیست‌ها» بوده است. عباس عاقلی‌زاده پیش از آغاز همکاری با «کتاب هفته» در نشریه‌های جریان مشهور به «نیروی سوم»، از جمله «علم و زندگی» و «نبرد زندگی» نیز به عنوان مدیرفنی فعالیت می‌کرد.

او در مورد ویژگی‌های کار شاملو می‌گوید: «شاملو به نظر من، یک سردبیر با فرهنگ و با اطلاعات بسیار زیاد در زمینه‌ی کار مطبوعاتی بود. شاملو قبلا هم در نشریات مختلفی کار کرده بود و سلیقه‌ی بسیار خوبی داشت که خیلی هم جلب توجه می‌کرد. من خوب یادم هست که یکی از کارهایی که شاملو در مطبوعات ایران رایج کرد، استفاده از حرف اول نخستین کلمه مطلب با حروف درشت بود که نظر مخاطب را به خودش جذب می‌کرد. کلا از نظر صفحه‌آرایی ایده‌های خیلی جالبی داشت. او همچنین خیلی هم روی مسائل مختلف دقت به خرج می‌داد و حساسیت زیادی داشت که مطالب کتاب هفته پر غلط نباشد. یکی از کارهایی که بر عهده‌ی من بود، کنترل دوباره تمام مطالب پس از پایان کار تمام همکاران بود. با اینکه ما مصصح‌های خیلی خوب و کارکشته‌ای مثل انصاف‌پور داشتیم، با این حال من باید آخر سر همه چیز را کنترل می‌کردم و تصمیم می‌گرفتم. اگر اشکالی در متن‌ها بود با سردبیر تماس می‌گرفتم و برای مواقعی که تماس با او ممکن نبود، این اختیار را داشتم که اشتباهات را تصحیح کنم و اگر عبارتی نارسا و پیچیده بود درستش کنم. شاملو در این بخش هم خیلی با دقت بود. مسئله‌ی دیگر این بود که شاملو به نوشته‌ها و ترجمه‌های فرهنگی روز خیلی توجه داشت تا سطح مجله از سطح مجله‌های دیگر بالاتر باشد. آن زمان، تقریبا می‌توانم بگویم، مجله‌ای شبیه به کتاب هفته کمتر منتشر می‌شد. مجله‌ی “سخن” البته بود، اما بیشتر به ادبیات می‌پرداخت. اما کتاب هفته مطالب فرهنگی، تحقیقی و تحلیلی هم داشت. شاملو کار را بیشتر با داستان‌های خیلی خوب شروع کرد و سلیقه و شناختش طوری بود که وقتی مطلبی را برای چاپ انتخاب می‌کرد، واقعا مطلب “تاپ” بود. همینطوری یک مطلبی را توی مجله نمی‌گذاشت. البته بهترین نویسندگان و مترجمان آن زمان هم با ما همکاری می‌کردند، اما شاملو باز هم از بین مطالبی که آنها به نشریه می‌دادند، باز دست به انتخاب می‌زد. اینطور نبود که هر مطلبی به دستش می‌رسید برای انتشار مورد تایید قرار بگیرد. ما معمولا در هر شماره یک داستان داشتیم که عنوان روی جلد آن هفته از آن گرفته می‌شد و البته داستان‌های دیگری هم به چاپ می‌رسیدند. ترجمه‌های خیلی خوب، شعر، معرفی هنرمندان و مقاله‌های ادبی و هنری هم در مجله بود. بخشی هم به کتاب کوچه‌ی شاملو اختصاص داشت. به این دلایل مجله روز به روز خواستاران بیشتری پیدا می‌کرد. شاملو هم، بی‌تعارف، حقوق و امتیازهای بسیار بالایی داشت. یعنی حقوق ماهی هفت هشت هزار تومان برای آن زمان پول کمی نبود و فکر نمی‌کنم هیچ نشریه‌ی دیگری چنین حقوق‌هایی به سردبیرانشان پرداخت می‌کرد. البته شاملو زندگی پرخرجی هم داشت. مخارج خصوصی‌ای که داشت خیلی زیاد بود. اما در هر صورت آدم بسیار پرکاری بود.»

«زن روز» را زنان می‌خرند، مردان می‌خوانند

از میان نویسندگان، شاعران و مترجمان مشهور و معتبر ایران در آن دوران کمتر کسی است که با کتاب هفته همکاری نکرده باشد. برخی از اینان، مانند غلامحسین ساعدی، منوچهر آتشی و نصرت رحمانی، به دلیل معاشرت و دوستی با شاملو نقشی فعال‌تر بر عهده گرفته بودند.

عباس عاقلی‌زاده پس از خاتمه‌ی همکاری با کتاب هفته، به دلیل فعالیت‌های سیاسی و تشکیلاتی سه سالی به زندان می‌افتد و پس از آزادی بار دیگر همکاری خود را با موسسه کیهان، و این بار به عنوان مدیر فنی مجله «زن روز» ادامه می‌دهد. این هفته‌نامه نیز از پرتیراژ‌ترین نشریه‌های تاریخ مطبوعات ایران است.

Ahmad Shamlou, iranischer Dichter

عاقلی‌زاده یکی از دلایل موفقیت این نشریه‌ها در جذب مخاطب را نقش سردبیرانشان می‌داند: «به نظر من نقش سردبیران و مدیران و ابتکارهای آنها در افزایش تیراژ بسیار بسیار مهم است. مثلا نشریه‌ی “زن روز” که در همان دوران، از سوی موسسه کیهان، منتشر می‌شد و تا انقلاب هم انتشارش ادامه داشت، یکی از این نمونه‌هاست. این نشریه چنان تیراژی پیدا کرد که از تیراژ روزنامه کیهان هم بیشتر بود. تازه کیهان پرتیراژترین نشریه‌ی ایران بود و در ۱۲۰ هزار نسخه منتشر می‌شد. اما “زن روز” با تیراژ ۱۴۰ هزارتایی از روزنامه کیهان هم پرفروش‌تر بود. و این به خاطر نقش سردبیر مجله، مجید دوامی، و امکاناتی که جور می‌کرد بود. البته میزان سرمایه‌گذاری مدیرمسئول هم نقش مهمی داشت. مصطفی مصباح‌زاده، بنیانگذار و مدیرموسسه کیهان، در سرمایه‌گذاری برای انتشار “زن روز” خیلی سرمایه گذاشت که علتش هم ابتکارهای دوامی بود. تیراژ این مجله هم خیلی سریع بالا رفت. چون اینها از فرهنگ جدید مطبوعات استفاده می‌کردند. مثلا از بهترین مترجمان و نویسندگان استفاده می‌کردند و تازه‌ترین مطالب مربوط به زنان را جمع‌آوری و آماده می‌کردند. برای صفحه‌آرایی هم از آدم‌های سطح بالایی مثل خسرو و پرویز خوانساری استفاده می‌کردند و یا مثلا در کتاب هفته آدمی مانند مرتضی ممیز استفاده می‌شد که اینها در این نشریات نقشی کلیدی داشتند. طرح‌هایی که اینها برای انتشار می‌کشیدند یا ایده‌هایی که ارائه می‌کردند در مطبوعات ایران زیاد وجود نداشت. یکی از نوآوری‌ها و ابتکارهای جالب در “زن روز” این بود که در این مجله برای سلیقه‌های مختلف مطلب وجود داشت. یعنی مطالبی عامیانه و سرگرم‌‌کننده در آن بود، مطلب خیلی سطح بالا هم بود. خودشان می‌گفتند “زن روز را زنها می‌خرند و آقایان می‌خوانند.” یعنی آن را خانوادگی می‌خواندند. یا مثلا کتاب هفته برای همه یک کتاب فرهنگی شده بود. جدیدترین آثار ادبی آنجا منتشر می‌شد. وقتی به اسامی کسانی که کارشان در کتاب هفته منتشر می‌شد نگاه می‌کنیم، می‌بینیم که بیشتر آنها در این مجله بالیده‌اند. چون به آنها امکانات داده می‌شد و برای کارشان ارزش قائل بودند.»

مشکلی به نام «گیلگمش»

شاملو فروردین ۱۳۴۱ با انتشار شماره بیست و پنجم از سردبیری کتاب هفته کناره‌گیری می‌کند. عاقلی‌زاده احتمال می‌دهد، ماجرای دستکاری و انتشار ترجمه‌ی «گیلگمش» در کنارکشیدن شاملو بی‌تاثیر نبوده باشد. حماسه‌ی گیلگمش را داوود منشی‌زاده از آلمانی به فارسی برگردانده بود و شاملو آن را برای انتشار در مجله‌اش بازنویسی کرد و با طرح‌هایی از مرتضی ممیز به چاپ رساند. نسخه منشی‌زاده نخستین متن چاپ شده‌ی این اثر به فارسی است که در سال ۱۳۳۳ از سوی «انتشارات فرهنگ سومکا» منتشر شده.

Ahmad Shamlou, iranischer Dichter

عباس عاقلی‌زاده در مورد کناره‌گیری شاملو می‌گوید: «علت این کار را دقیقا نمی‌توانم بگویم. شاملو کاری کرد که شاید آن هم [در بروز اختلاف] تاثیر داشت؛ شاملو برداشت کتاب “گیلگمش” را که دکتر داوود منشی‌زاده قبلا از آلمانی ترجمه کرده بود، زیر عنوان بازنویسی به “نثر فارسی” منتشر کرد. این یک مسئله ایجاد کرد. منشی‌زاده آلمانی خیلی خوب می‌دانست و آدم خیلی باسوادی بود. این کتاب را هم با یک نثر حماسی به فارسی ترجمه کرده بود. ظاهرا منشی‌زاده قبل از انتشار این کار یا در حین انتشار آن، متوجه شده بود و آمد سراغ دکتر مصباح‌زاده. ما هم آن موقع همانجا بودیم. ما نشسته بودیم توی اتاق تحریریه و دفتر مصباح‌زاده هم بغل همان اتاق بود. منشی‌زاده با صدای بلند اعتراض می‌کرد که، آقا مگر من این کار را به چه نثری ترجمه کردم، آیا نثر من فارسی نیست؟! اگر [شاملو] بخواهد بگوید این کار را ترجمه کرده، که اینطور نیست، و خودش هم نوشته “به نثر فارسی”. آیا من به زبان عربی ترجمه کردم، به عبری نوشتم؛ چه چیزی توی ترجمه‌ی من بوده که نثر جدید ایشان به جای آن نشسته؟ … خلاصه منشی‌زاده اعتراض‌اش را بیان کرد و مصباح‌زاده هم پذیرفت. او هم همانجا چیزی را درخواست کرد و گفت، این اثر را من ترجمه کرده‌ام و اگر بخواهد چاپ شود، من از نظر قانونی شما را تحت تعقیب قرار می‌دهم، مگر اینکه عینا ترجمه‌ی مرا به عنوان ضمیمه کتاب هفته منتشر کنید. گیلگمش حجم زیادی هم نداشت و کتاب هفته به این صورت بود که یک تیراژ تهران داشت که خیلی بالا بود. در تهران حدود پنج شش هزار مشترک داشتیم و چهار پنج هزار نسخه هم می‌رفت روی دکه‌ی روزنامه‌فروشی‌ها. شهرستان‌ها هم که سهمیه‌ی خودشان را داشتند. یکی از کارهایی که شد، این بود که ترجمه ی منشی‌زاده را هم به عنوان ضمیمه منتشر کردند، اما فقط در حد همان تیراژ روزنامه‌فروشی و کتابفروشی‌ها. و دیگر برای مشترکان و شهرستان‌ها فرستاده نشد. به هر حال این کار انجام شد و رضایت منشی‌زاده هم فراهم شد. حالا شاید این ماجرا از دلایل دلخوری شاملو بوده باشد، اما من واقعا نمی‌دانم چرا قهر کرد و رفت.»

یک بازنویسی، یک ترجمه

گیلگمش با بازنویسی شاملو در شماره ۱۶ کتاب هفته (بهمن ماه ۱۳۴۰) منتشر شد. این اثر پس از انقلاب، به همین صورت بارها در داخل و خارج از کشور منتشر شده است. به روایت آیدا سرکیسیان، شاملو مرداد ماه سال ۷۲ مشغول ترجمه‌ی مجدد گیلگمش از متن فرانسه شد. این نسخه، همراه با نسخه‌ی بازنویسی‌شده از ترجمه‌ی منشی‌زاده، در سال ۱۳۸۲ منتشر شد. از این متن چهار پنج ترجمه‌ی دیگر نیز وجود دارد که از میان آنها می‌توان به ترجمه‌ی احمد صفوی (انتشارات امیرکبیر، ۱۳۵۶) و برگردان محمد اسماعیل فلزی (انتشارات هیرمند، ۱۳۶۷) اشاره کرد. کار صفوی حاصل مقابله چند نسخه‌ی مختلف است و مقدمه‌ی مفصلی دارد که شاملو در تدوین نسخه‌ی دوم خود از گیلگمش، از آن بهره گرفته. شاملو پس از کناره‌گیری از سردبیری «کتاب هفته» در دو دوره با این نشریه همکاری کرده است؛ از شماره ۲۹ تا ۳۶ و دوره دوم ابتدای سال ۴۲ و از شماره ۶۸ تا ۷۴.

اوج و سقوط «کتاب هفته»

به گفته‌ی عباس عاقلی‌زاده، کتاب هفته پس از دو سال انتشار در سال ۱۳۴۲ درحالی به تعطیلی کشیده می‌شود که تیراژ آن به دو تا سه هزار نسخه تنزل پیدا کرده بود. سردبیر این دوران محمود اعتمادزاده (م.ا. به آذین) بود. پس از شاملو، علی‌اصغر حاج سید جوادی سردبیری کتاب هفته را برعهده گرفت.

Buchcover Ketabe Jomeh

عاقلی‌زاده خاطر نشان می‌کند: «حاج سیدجوادی فقط به خاطر اینکه کار بتواند ادامه پیدا کند، و با احترام خیلی زیاد نسبت به شاملو، به کتاب هفته آمد. حتا رفتند و با هم حرف زدند، اما شاملو حاضر به بازگشت نشد. به این ترتیب شاملو از کتاب هفته جدا شد و حاج سید جوادی جای او را گرفت. تیراژ مجله تا مدتی به همان حد بالای قبلی بود، اما به تدریج کمی پایین آمد و تا زمانی که سید جوادی آنجا بود باز کتاب هفته در حدود ۱۷، ۱۸ هزار نسخه پخش می‌شد و فروش می‌رفت.»

از «خوشه» تا «کتاب جمعه»

احمد شاملو چهار سال پس از تعطیلی کتاب هفته سردبیر هفته‌نامه‌ی «خوشه» شد که در بالندگی شعر معاصر ایران نقشی مهم دارد. شب‌های شعر خوشه که به همت شاملو و پشتیبانی مدیرمسئول مجله، امیرهوشنگ عسگری برگزار می‌شد، به لحاظ گستردگی و تنوع شاعرانی که در آن حضور داشتند، تا آن زمان بی‌سابقه بوده است. مجله خوشه اسفند ماه سال ۴۷ با اخطار رسمی ساواک توقیف شد.

شاملو یک دهه‌ی بعد سردبیری «کتاب جمعه» را برعهده می‌گیرد که در ترکیب کلی شباهت‌های فراوانی با «کتاب هفته» دارد. این آخرین نشریه‌‌ای است که شاملو با آن تحرکی در فضای فرهنگی کشور به وجود آورد و جمهوری اسلامی بیش از ۳۶ شماره آن را تحمل نکرد. شاملو در دو دهه‌ی پایانی عمر خود با نشریه‌های مختلفی، از جمله آدینه همکاری داشت، اما دوران سردبیری او، پس از سی سال، با همان «کتاب جمعه» به پایان رسید.

| بهزاد کشمیری‌پور | تحریریه: بابک بهمنش | دویچه وله فارسی |