تجاوز جنسی و هنر


با وجود اینکه بیان ایده‌ها در دنیای هنر غرب محدودیتی ندارند اما کمتر هنرمندانی هستندی که بی پروا از تجربه شان از آزار جنسی و تعرض و اتفاقات و حالات روحی بعد از آن در آثارشان صحبت کردند. تجربه‌ای که گفته می‌شود بیش از 35 درصد افراد جامعه را تحت تاثیر قرار می‌دهد و البته به دست آوردن آماری دقیق از زنانی که مورد آزار جنسی قرار می‌گیرند کاری دشوار است چرا که عدم اطلاع رسانی و از بین رفتن شواهد باعث در دسترس نبودن آماری دقیق است. این روزها البته در سراسر جهان صحبت از این موضوع برای عموم مردم و اطلاع رسانی و آگاه سازی درباره آن رو به افزایش است. در این گزارش چند اثر هنری از هنر کلاسیک تا هنر اجرا و حتی شعر که درباره تجاوز و آزار جنسی خلق شده‌اند را گردآوری کردیم.

شاید قدیمی ترین روایت از تعرض در نقاشی آرتمیزیا جنتیلسکی هنرمند زن دوران باروک خود را نشان داد. این هنرمند که توسط استادش با قول ازدواج  مورد تعرض جنسی قرار گرفت بارها در آثارش به این موضوع اشاره کرد و در زمانی که زنان از بسیاری از حقوق اولیه خود محروم بودند توانستند در دادگاه حکمی به نفع خود بگیرد.

اما دیگر تصویری که از تعرض بارها توسط نقاشان مرد به تصویر کشیده شد روایتی متفاوت از این موضوع را ارئه می‌دهد. داستان یکی از مشهورترین تعرض‌های تاریخ “تجاوز به لوکرسیا است” که تیتان هنرمند ایتالیایی آن را به تصویر کشید. سکتوس تارکیونوس پسر پادشاهی رومی به دختر یکی از شخصیت‌های سیاسی روم به نام لوکرسیا تجاوز می‌کند. لوکرسیا که متاهل بود در پی این اتفاق و نارحتی زیاد دست به خود کشی می‌زند و این خودکشی موجب غلیان احساست عمومی مردم شده و منجر به شورش می‌شود. شورشی که در واقع سلطنت را حذف می‌کند و به جای آن  دموکراسی بنا می‌شود.

تجاوز به لوکرسیا عنوان شعری روایی از شکسپیر نیز هست. روایت مردانه دیگری از موضوع آزار به زنان تابلوهایی با عنوان تجاوز به زنان سابین است که هنرمندانی مانند رامبرانت، ژاک لویی داوید ونیکلا پوسن آن را نقاشی کردند. این آثار راوی ربودن زنان سابینی توسط مردان رومی است. مردان روم این زنان را به زور همسری گرفتند از آن‌ها بچه دار شد تا جمعیت روم افزایش پیدا کند. این آثار خوانشی اسطوره‌ای و قهرمانانه از این وقایع دارند و در آن زمان اعتقاد بر این بود که این اتفاقات باعث پیشرفت جامعه شد. در واقع قربانی کردن زنان برای پیشرفت جامعه.

اما در سال‌های اخیر هنرمندان زن در آثارشان به صراحت درباره آزار جنسی وتعرض حرف زدند. در ادامه چند نمونه از این آثار را می‌بینیم:

اما سالکویز، پرفورمنس تشک، 2015

در سال 2012 دانشجوی جوان اما سالویز توسط دانشجویی دیگر در اتاقش مورد تجاوز قرار گرفت. در پی این اتفاق اما سالکویز پرفورمنسی را آغاز کرد. او به مدت 3 سال  تشکی که روی آن مورد تجاوز قرار گرفته بود را در دانشگاه با خود همه جا برد و زمانی که دانشجوی متجاوز از دانشگاه اخراج شد به کارش پایان داد. این هنرمند با حمل این تشک قصد داشت تا به بار روانی و احساسی که فرد قربانی با خود حمل می‌کند اشاره کند. او خواستار توجه بین المللی به پدیده تجاوز و ازار جنسی در دانشگاه‌ها بود، چرا از هر 4 زن در سن دانشجویی یکی از آن‌ها مورد تعرض و آزار جنسی قرار می‌گیرند.

یوکو اونو،   1964

یوکواونو در سال 1974 اجرایی تعاملی با مخاطب را برگزار کرد. این هنرمند در سالن اجرای کنسرتی در ژاپن بهترین را لباسش را پوشید و روی زمین نشست و از مخاطبان دعوت کرد تا با دو قیچی که در سالن موجود بود قسمت‌هایی از لباسش را ببرند. البته مخاطبان اولیه تکه‌هایی کوچک از لباس را بریدند و بعضی از آن‌ها این کار انجام ندادند اما هرچه از زمان اجرا بیشتری گذشت برخورد مخاطبان تهاجمی تر می‌شد و تکه‌هایی که از لباس کنده می‌شدند بزرگتر بود. این اجرا تنها به مفهوم تجاوز و خشونت جنسی اشاره نداشت بلکه نقدی به تاریخچه حضور زن برهنه درتاریخ هنر بود.

لباسشویی کثیف، جنی نیجن هایس و نوندامیسومسیمانگ، 2016

در سال 2016 هنرمندان آفریقای جنوبی جنی نیجن هایس و نوندامیسو مسی مانگ 3600 لباس زیر استفاده شده به تعداد تجاوزهایی که روزانه در آفریقای جنوبی صورت می‌گیرد بالای خیابان‌های ژوهانسبورگ آویزان کردند. این هنرمندان قصد داشتند تا تجاوز که به خشونتی همه گیر در افریقا تبدیل شده را اطلاع رسانی کنند و  آن را به موردی برای گفت‌و‌گوی عمومی تبدیل کنند.

لوزن هیل، 2012

لوزن هیل که در سال 1994 مورد تعرض جنسی قرار گرفت، در آغاز پرفورمنس”پیگیری تاثیر”  روی زمین گالری زیر 3780 گره هیپو ( نخ و گره‌ای مربوط به هنر و صنایع دستی بومی آمریکا) خوابیده بود. او سپس از روی زمین بلند شد و گره‌ها را روی زمین باقی گذاشت. این گره‌های روی زمین اشاره به اثری که از فرد قربانی بعد از تعرض باقی می‌ماند داشت. بعد از آن و در طول 60 ساعت لوزن هیل  تمام گره‌ها را به صورت منظم بر دیوار گالری نصب کرد و یک حلقه قرمز در اطراف اتاق ایجاد کرد. این جمع آوری گره‌ها یا آثار خشونت به معنی حذف تدریجی تاثیر خشونت نیز هست. این هنرمند که اصالتا  بومی آمریکایی است آمار رسانه‌های رسمی آمریکا از تجاوز را نقد می‌کرد و معتقد بود در این آمار رد پای نژادپرستانه موجود است.  رسانه‌ها آمار تعرض‌های روزانه در آمریکا در طول 24 ساعت را 3780 مورد اعلام کرده‌اند. گفته می‌شود میزان خشونت جنسی به زنان بومی و رنگین پوست آمریکا سه برابر میانگین منتشره و 90 درصد از این تعرض‌ها توسط مردان غیر بومی صورت می‌گیرد و تعداد زیادی از زنان قربانی چه بومی و چه غیر بومی بعد از تعرض سکوت می‌کنند.

سوزن لیسی،سه هفته در ماه می 1977

این هنرمند که خود تجربه تعرض جنسی را پشت سر گذاشت و در یادداشت‌هایش به ترسی که همواره از تکرار این اتفاق داشت اشاره کرده، نقشه‌ای از لس آنجلس را بر دیوار یک گالری به مدت یک هفته نصب کرد و به ازای هر تجاوز که به پلیس گزارش شده بود روی محل که تجاوز در آن صورت گرفته بود، مهر زد. اما چرا باید از تجاوز در یک گالری حرف زد. بنابراین نقشه دوم از این پروژه در سالن عمومی یک مرکز خرید در لس آنجلس نصب شد و هر روز بر اساس گزارش محرمانه پایگاه مرکزی پلیس این شهر تجاوزهای روزانه‌ روی نقشه مهر شدند. این هنرمند به ازای هر تجاوز اعلام شده،9 علامت نیز برای تعرض‌هایی که گزارش نشده بود با مهر کمرنگتر مشخص کرد و نقشه آخر در کنار یکی از مراکز حمایت از زنان آسیب دیده نصب شد.

در «غسل‌ها»بیننده وارد کارگاهی بزرگ ‌در ساحل ونیز کلیفرنیا می‌شد و بر کف بتنی آن‌جا سه وان فلزی به‌اندازه‌ی تن آدمی می‌‌دید که در یکی زرده‌ی هزار تخم‌مرغ، در دیگری دو گالن خون، و در آخری خاک رُس خاکستری و نَم‌ناک ریخته‌شده‌بود. پوسته‌‌های‌ شکسته‌ی تخم‌مرغ، بریده‌های طناب و تکه‌هایی گوشت بر زمین ریخته‌بود ‌و نواری ضبط‌شده به‌دست «سوزن لیسی» و آموزگار او «جودی شیکاگو»، روایتی را در پس‌زمینه درباره‌ی ناگفته‌های تجاوز به‌گوش‌می‌رساند. درون سه وان، دو زن برهنه‌ به‌ترتیب و به‌شکلی آیینی تن خود را غسل‌می‌دادند. هم‌زمان‌، پشت وان‌ها در بازه‌ای چهل‌ دقیقه‌ای هر بخش از اندام تن زنی برهنه و نشسته بر صندلی به‌دست شیکاگو با گاز استریل پوشانده‌می‌‌‌شد. در پس همه‌ی این‌ تصویرها، لیسی با قاعده‌ای ویژه تکه‌های دل‌وقلوه را به دیوار میخ‌‌می‌کرد و هم‌زمان خونِ مانده در آن‌ها بر کف جاری‌می‌شد. در پایان اجرا و هم‌راه با سکوتی کَرکننده، لیسی و زن باندپیچی شده در صحنه دیده می‌شوند که در شبکه‌ای از طناب که به تار عنکبوت می‌ماند، به تمامی سازمایه‌های اجرا گره‌خورده‌اند. شیکاگو از آغاز برنامه‌ی هنر فمینیستی‌اش در ۷۱-۱۹۷۰، که به باور «مُیرا راث» پرُژه‌های بعدی لیسی ازجمله «سه هفته در می» را پی‌ریخت، رسانه‌ی اجرا را ابزاری برای بازنمایی تجربه‌ها یا زخم‌های جنسی دید، و «غسل‌ها» را «نخستین کار هنریِ همگانی درباره‌ی تجاوز» دانست.

جنی هوزلر، قتل با انگیزه جنسی 1993

این هنرمند در سال 1993 میزی از استخوانهای انسان‌ها به همراه دست بندهای فلزی اطراف آن روی میزهای فرسوده  در گالری قرار داد. گفته می‌شود این چیدمان به جنگ یوگوسلاوی که در طی آن از خشونت علیه زنان و دختران به عنوان یک استراتژی استفاده شد، اشاره دارد و عنوان اصلی را از کلمه آلمانی Lustmord به معنی قتل با انگیزه جنسی گرفته است.

آرامگاه خاکستر کردن | جان لنون


جان وینستون لنون (به انگلیسی: John Winston Lennon) (متولد ۹ اکتبر ۱۹۴۰ – درگذشته ۸ دسامبر ۱۹۸۰)، خواننده، ترانه‌سرا، موسیقیدان، آهنگساز و شاعر، از معروف‌ترین، شناخته‌ترین و برجسته‌ترین چهره‌های دنیای موسیقی راک، در انگلستان، به دنیا آمد. او به‌عنوان یکی از اعضای مؤسس گروه بیتلز و یکی از مؤثرترین افراد در افزایش بافت تاریخی موسیقی عامه‌پسند، در سراسر جهان شناخته شد. وی به‌همراه پل مک‌کارتنی یکی از موفق‌ترین مشارکت‌ها را در نوشتن ترانه در قرن بیستم انجام دادند. در ۱۹۷۰ که گروه آن‌ها از هم پاشید، وی به صورت انفرادی حرفه‌اش را ادامه داد، اما باعت انتقاد و حتی تحسین‌آمیز شدن آلبوم موسیقی او شد.

خیابان منلوو، پلاک ۲۵۱، خانه‌ای جورج و میمی اسمیت، جایی که لنون بیشتر دوران کودکی و نوجوانی‌اش را در آن سپری کرد
لنون در ۹ اکتبر ۱۹۴۰ در بیمارستان ماترنیتی در شهر لیورپول انگلیس، در خانواده‌ای از طبقه کارگر درحالی به‌دنیا آمد که پدرش حضور نداشت. وی همواره می‌خواست مانند پدرش سرباز نیروی دریایی پادشاهی بریتانیا شود، اما پس از گوش‌سپردن به آهنگ‌های الویس پریسلی به موسیقی روی آورد.

آغاز خوانندگی و شهرت
شهرت لنون با آوازه‌خوانی در گروه موسیقی بیتلز شروع شد، گروهی که وی بنیان‌گذار و در واقع مغز متفکر آن به‌شمار می‌رفت و با عضو دیگر گروه (پل مک کارتنی) ایجاد کرده بود. این گروه ۱۲ آلبوم منتشر کرد که اولین آن‌ها «Please, Please me» در مارس ۱۹۶۳ به بازار آمد. پس از آن‌که آهنگ اصلی آلبوم در صدر فروش در بریتانیا و آمریکا قرار گرفت، دیگر شهرت لنون فراگیر شده بود.

در سال ۲۰۱۰، فروش آلبوم انفرادی لنون در ایالات متحده بیش از ۱۴ میلیون نسخه بود. تعداد ۲۵ تک‌آهنگ او در ۱۰۰ اثر برتر بیلبورد ایالات متحده نیز نمودار بودند. لنون ماهیت سرکش و شوخ‌طبعی در موسیقی خود داشت. نوشته‌ها، نقاشی‌ها و فیلم‌های او بر پایه مصاحبه‌های وی، او را فعال سیاسی صلح‌طلب و بحث‌برانگیز نشان می‌داد. وی در سال ۱۹۷۱ به شهر نیویورک نقل‌مکان کرد، جایی که منتقد جنگ ویتنام و دولت ریچارد نیکسون بود که به اخراج یا تبعید وی از خاک آمریکا منجر شد. در حالی که آهنگ‌ها و ترانه‌های خود را بر پایه سرود «جنبش ضد جنگ» به تصویب رساند.

او به‌جز موسیقی در زمینه‌های سیاست، صلح، نویسندگی و هنرپیشگی نیز فعالیت کرده بود. لنون به عنوان یکی از بهترین‌های موسیقی دان‌های قرن بیستم در سراسر دنیا شناخته می‌شود. چنان‌که در نظرسنجی بی‌بی‌سی از مردم انگلستان، در سال ۲۰۰۲، مقام هشتم و از دید مجله رولینگ استون مقام پنجم را کسب، و او را در بین صد شخصیت برتر بریتانیایی در طول تاریخ نشان داد.

لنون صاحب دو فرزند، از دو همسر خود بود. جولیان لنون از همسر اولش سینتیا لنون و شان تارو اونو لنون از همسر دومش یوکو اونو که هر دو پا در راه موسیقی گذاشته‌اند.

وی در موسیقی سبک راک اند رول، در دهه شصت میلادی، تأثیر به‌سزایی داشت. به‌طوری‌که برخی از ترانه‌های خوب بیتلز از کارهای او هستند و ترانه‌های وی از ترانه‌های پل مک کارتنی نیز درون‌گرایانه‌تر می‌باشند «دشت‌های توت فرنگی برای همیشه» (۱۹۶۷) و «من گراز دریایی هستم» (۱۹۶۷) از تک‌آهنگ‌های به‌یادماندنی او می‌باشد.

یکی از اظهار نظرهای جنجال‌برانگیز جان لنون در سال ۱۹۶۶ و در دورهٔ اوج شهرت بیتل‌ها بود. لنون طی مصاحبه‌ای که در ۴ مارس ۱۹۶۶، با روزنامهٔ انگلیسی ایونینگ استاندارد انجام داده بود، گفت که بیتل‌ها از مسیح هم محبوب‌ترند. پیامد سخنان لنون برانگیخته‌شدن خشم مقامات واتیکان، تحریم محصولات بیتل‌ها، لغو کنسرت‌های‌شان و سوزانده‌شدن صفحه‌ها و عکس‌های‌شان به‌خصوص در ایالات متحده بود. مقامات واتیکان در سال ۲۰۰۸ و پس از گذشت ۲۸ سال از مرگ لنون اعلام کردند او را به‌خاطر سخنان نسنجیده‌اش بخشیده‌اند. در ۷۰ سالگرد تولدش گوگل نماد خود را برای احترام به او تغییر و آهنگ متن تصور کن را در کنار لوگو قرار داد. جان لنون آهنگ‌هایی با مضمون صلح دارد، ازجمله مشهورترین آهنگش آهنگ «تصور کن» یا «به صلح شانسی بده» و «زنده باد مردم» و «قهرمان طبقهٔ کارگر» یا «تمامی نیاز تو عشق است». او در سال ۱۹۶۹ لقب شوالیهٔ خود را در اعتراض به دست داشتن بریتانیا در ناآرامی‌های نیجریه و حمایت بریتانیا از آمریکا در جنگ ویتنام قبول نکرد. آهنگ «تصور کن» در لیست پانصد آهنگ برتر تمام تاریخ مجلهٔ رولینگ استون رتبهٔ سوم را به خود اختصاص داد. از این آهنگ به عنوان امضای جان لنون یاد می‌کنند.

مرگ جان لنون
در روز هشتم دسامبر سال ۱۹۸۰، وی در حالیکه همراه با همسرش یوکو اونو به آپارتمان خود در ساختمان داکوتا در شهر نیویورک بازمی‌گشت به دست یکی از طرفداران سابقش به نام مارک دیوید چپمن به ضرب چهار گلوله کشته شد. جان در آن زمان تازه به سن 40 سالگی رسیده بود. مارک دیوید چپمنمارک دیوید چپمن از آن زمان تا به‌حال در زندان به‌سر می‌برد.

چپمن خواندن کتاب ناطور دشت اثر سلینجر را منشأ الهام به قتل رساندن لنون بیان کرده‌است.

در سال‌های دهه شصت وقتی خبرنگاری از جان لنون پرسیده بود که مرگش را چگونه تصور می‌کند گفته بود: «احتمالاً یه دیوونه ترتیبم رو می‌ده».

فروش میلیونی گیتار
در نوامبر ۲۰۱۵ گیتاری متعلق به وی در یک حراجی در کالیفرنیا دو میلیون و چهارصد هزار دلار فروخته شد و رکورد گرانترین گیتاری که توسط یکی از اعضای بیتلز نواخته شده‌است را شکست. لنون حدود یک سال این گیتار را داشت. اما در سال ۱۹۶۳ این گیتار ناپدید شد و بیش از نیم قرن کسی نمی‌دانست مالک آن کیست؛ تا اینکه در سال ۲۰۱۴ مردی به نام جان مک‌کا با دیدن خبری دربارهٔ جورج هریسون و عکس او با گیتاری که در دست دارد، متوجه شباهت بین گیتار هریسون و گیتار خودش شد. وی این گیتار را در دهه ۱۹۶۰ به قیمت ۲۷۵ دلار خریده بود. اصالت گیتار را اندی بابیوک کارشناس سازهای گروه بیتلز با مقایسه عکس‌ها و کنسرت‌ها تأیید کرد.