امین قضایی
امروزه اکثر مباحث درباره فن آوری و آینده بشریت گرفتار اندیشه های آخرالزمانی متاثر از عقاید مسیحی-یهودی شده و یا اینکه به ورطه بدوی گرایی و طبیعت پرستی افتاده اند. در هر حال، از آنجایی که آینده بشریت با بحث فن آوری گره خورده است، ما چاره ای نداریم این بحث را مطرح کنیم.
از یکسو، تفکرات فوتوریستی و ظاهرا علم گرا، پیشرفت فن آوری را امری ناگزیر می دانند. به نظر آنها، در نهایت فن آوری به رفاه بشریت کمک خواهد کرد. اگرچه این فوتوریست ها خطرات فن آوری را تصدیق می کنند، اما راهکارهای آن را در خود فن آوری می دانند. به بیان دیگر، پیشرفت فن آوری ضروری است و راه جلوگیری از به کارگیری فن آوری علیه بشریت در خود فن آوری است. از سوی دیگر، مخالفین پیشرفت فن آوری، استدلال می کنند که چون رقابت، تخاصم و جنگ همواره بخشی گریز ناپذیر از زندگی بشری است، پس فن آوری قدرت تخریب این تخاصمات را بالا برده و در نهایت تمدن بشری را تهدید به نابودی خواهد کرد.
اما به نظر من باید به روش بهتری مسئله را صورت بندی کرد. فن آوری در درون خود یک معما دارد که ما باید با آن روبرو شویم:
حکم اول: این حرف کاملا درست است که هرچه فن آوری پیشرفته تر شود، در عین حال که فواید بهتر و بیشتری برای بشریت به ارمغان می آورد، توان تخریب و نابودی را نیز بیشتر می کند. یعنی کنش های خیر و کنش های شرورانه هر دو توانایی و تاثیرگذاری بیشتری پیدا می کنند. برای مثال، پیشرفت پزشکی، میکروبیولوژی و ژنتیک، در حین اینکه توانایی ما برای درمان بیماری ها را افزایش می دهد، بیوتروریسم را هم میسر می سازد.
حکم دوم: این حکم نیز باید مورد پذیرش قرار گیرد که هرچه فن آوری پیشرفت می یابد، شمار بیشتری از مردم و یا حکومت ها نیز به آن دسترسی پیدا می کنند. برای مثال، اینترنت که پیشتر در اختیار سازمان های نظامی و دولتی بود، اکنون در اختیار عموم مردم است و بسیاری از مثال های دیگر. اما این افزایش دسترسی سویه خطرناک دیگری هم دارد: کشورهای هرچه بیشتری دسترسی راحت تری به فن آوری های ساخت بمب اتم و سلاح های شیمیایی پیدا می کنند.
پس فن آوری قدرت و دسترسی را افزایش می دهد. هرقدر هم که شما خوش بین باشید افزایش قدرت تخریب فن آوری و دسترسی این قدرت تخریب برای تعداد بیشتری از مردم عادی، برای اینکه جهان را نابود کند کافی است.
به این ترتیب، ما ممکن است در آینده با دنیایی روبرو شویم که یک تروریست آماتور یا بیمار روانی معمولی بتواند با فن آوری موجود در بازار، شهری را به طور کامل با ویروس های دست ساز، بمب هایی با قدرت تخریب زیاد، مواد سمی و غیره نابود کند (یعنی نصف این فیلم های هالیوودی مزخرفی که می بینید به واقعیت نزدیک خواهند شد). اما راهکار جلوگیری از دسترسی و قدرت تخریب فن آوری، به همان اندازه ترسناک است: در این صورت تنها راه افزایش و انحصار حکومت ها بر فن آوری است تا سطح نظارت را چنان افزایش دهد که هرگونه تهدید و خطری را به سرعت خنثی کند. (یعنی باز هم نصفه دیگر این فیلم های مزخرف واقعیت خواهند یافت.)
پس به سادگی، دنیای فن آورانه آینده ما یا جهانی پر از هرج و مرج و تخریب است و یا جهانی با انحصار یک دیکتاتوری فن آورانه از سوی حکومت ها و نظارت دقیق آنها برتمامی فعالیت های شهروندان. احتمالا، آینده ما هر دو را با هم خواهد داشت.
مهم نیست که چقدر شما نسبت به آینده و وعده های پیشرفت فن آوری مانند افزایش سن، کاهش بیماری های مهلک، کاهش کمیابی، دنیای اتوماتیک و روبوتیک و یا امکانات ناشی از افزایش تصاعدی قدرت محاسباتی کامپیوترها خوش بین هستید. با وجود همه این وعده ها، فن آوری ما را گرفتار دو راهی تروریست ها و دیکتاتورهای سایکوپت و یا انحصار و نظارت آهنین حکومت ها خواهد کرد. از انجایی که پیشرفت فن آوری، قدرت تخریب و دسترسی بیشتر را به همراه می آورد، پس تنها راهکار آن هم افزایش انحصار و نظارت است. هر دو شرورانه هستند و به همین خاطر این یک معمای حل ناشدنی باقی می ماند.
راهکار صرفا انکار یا مخالفت با پیشرفت فن آوری نیست. مسیر پیشرفت فن آوری، چندجانبه بودن پیشرفت فن آورانه و یا حتی تصور و نگاه ما نسبت به فن آوری می تواند تغییر کند. خطرات فن آوری فقط در مورد ساخت سلاح نیست. فن آوری اطلاعات و اینترنت به این سو می رود که اقتصاد خانوارها را هرچه بیشتر به زنجیره تامین جهانی وابسته می کند. مخالفت با آن، مخالفت با فن اوری ارتباطات نیست، بلکه در مقابل می توان فن آوری داشت که قدرت تولید اقتصاد خانگی را برای رسیدن به خودکفایی افزایش می دهد. به این خوب فکر کنید: از قرن نوزدهم، توسعه فن آوری به توسعه و ساخت ماشین آلاتی منجر شد که برای تولید انبوه مناسب بودند. هدف ماشین تولید انبوه تصور می شود که برای کارخانه ها مناسب است و قرار است محصولات دستی و پرزحمت کارگاه های کوچک و منازل را از دور رقابت خارج کند. اینک ماشین آلاتی که خانگی هستند تنها برای مصرف و تولید لوازم برقی ساخته می شود و نه برای تولید. اندک ماشین آلات تولیدی باقی مانده به تدریج از خانه رخت بربستند: چرخ خیاطی که توان تولیدی داشت خانه را ترک کرد، اما بقیه لوازم مصرفی باقی ماندند. اما مسیر فن آوری را می توان تغییر داد و ماشین آلاتی ساخت که تولید را دوباره به منزل بازگرداند. همین کار را با می توان کشاورزی و انرژی انجام داد و می توان کشت را دوباره از سطح کشاورزی صنعتی به کشاورزی در سطح منزل بازگرداند.
اگر فن آوری یک پیوند ارگانیک و ضروری با زندگی ما داشته باشد، خطرات آن نیز کاهش می یابد. فن آوری که خانوارها را به تولید کننده قدرتمند مبدل می کند و نه مصرف کننده کالاهای بیشتر و ارزان تر. با این همه، این دیدگاه ها معمای فن آوری را که در بالا مطرح کردم، حل نمی کند، شاید فقط آن را خوش خیم می کند. این تصور غلط است که اگر فن آوری کوچک، ارگانیک، محلی و کامیونیتی محور باقی بماند، پس دیگر از دو راهی انحصار و هرج و مرج خلاص خواهیم شد. یک راه راحتتر این است که بی خیال باشیم و حل این مشکل را به آیندگان بسپاریم. با این حال، فکر می کنم تا آنزمان، تنها کاری که نسل جدید بعد از ما خواهد کرد تجربه چند سوشیال مدیای جدید باشد.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.