
به کانال ما در تلگرام بپیوندید
کپنهاگ، ۱۹۱۹: کارولین نمیتواند درخواست غرامت بیوگی کند، زیرا شوهرش پیتر که از زمان اعزام به خدمت به او نامهای ننوشته است، رسماً فوت نکرده است. او مجبور میشود به شرایط بدی نقل مکان کند و به عنوان خیاط با دوستش فریدا در یک کارخانه محلی کار کند. پیتر که در جنگ به طرز وحشیانهای مثله شده است، پس از اینکه کارولین رابطه عاشقانهای با رئیسش یورگن آغاز کرده و باردار شده است، برمیگردد. کارولین که از پیتر منزجر شده و به زندگی با شرایط بهتر با یورگن خوشبین است، او را رد میکند، اما مادر یورگن ازدواج این دو را ممنوع میکند.
دانلود با لینک مستقیم از تورنت
دانلود با لینک مستقیم از تورنت
دانلود زیرنویس فارسی فیلم The Girl with the Needle
پخش آنلاین
( از افزونه بلاک کردن تبلیغات استفاده کنید )
The Girl with the Needle by tokyvideo.com
کارولین تنها و بدون هیچ امیدی، در حمامهای محلی با یک سوزن بزرگ سقط جنین میکند، اما زنی به نام داگمار و ارنای ۷ ساله مانع او میشوند. داگمار زخمهای کارولین را درمان میکند و به او دستور میدهد که نوزاد را به مغازه شیرینیفروشیاش ببرد، جایی که مخفیانه کسب و کاری برای پیدا کردن خانه برای نوزادان ناخواسته راه انداخته است. کارولین خیلی زود متوجه میشود که پیتر در یک سیرک محلی کار میکند و این دو دوباره با هم زندگی میکنند. در همین حال، پیتر درگیر دورههای روانپریشی خشونتآمیز میشود.

کارولین دختری به دنیا میآورد. در حالی که پیتر میخواهد بچه را نگه دارد و میگوید که دیگر نمیتواند بچهای داشته باشد، کارولین او را به شیرینیفروشی داگمار میبرد. کارولین که قادر به پرداخت هزینه داگمار نیست، خود را به عنوان دایه معرفی میکند و در مغازه زندگی میکند. کارولین در زندگی جدید خود جا میافتد، با ارنا دوست میشود، که گهگاه به او شیر میدهد، و با داگمار که به نظر میرسد احساسات مشابهی از تنهایی و گناه دارد، پیوند برقرار میکند. این دو زن شروع به سوءاستفاده تفریحی از اتر با هم میکنند.
دگمار یک پسر بچه رها شده را میپذیرد و به کارولین اجازه میدهد تا زمانی که خانهای برایش پیدا شود، از او مراقبت کند. در حالی که کارولین از وقت گذراندن با او لذت میبرد، فریدا همچنان به عملیات داگمار مشکوک است. یک شب، ارنا درخواست میکند که به او شیر بدهد. وقتی کارولین او را رد میکند و متعهد به شیر دادن به پسر بچه میشود، ارنا سعی میکند او را خفه کند، اما کارولین به سختی مانع او میشود. روز بعد، داگمار نوزاد را با خود میبرد و ادعا میکند که برای او خانوادهای پیدا کرده است. کارولین که نگران است این کار به تلافی رفتارش با ارنا باشد، داگمار را دنبال میکند و با دیدن اینکه او نوزاد را خفه میکند و سپس جسدش را در فاضلاب میاندازد، وحشتزده میشود. در مغازه شیرینیفروشی، کارولین با داگمار روبرو میشود که به کشتن تمام نوزادانی که جمعآوری کرده، از جمله دختر کارولین، اعتراف میکند و ادعا میکند که نمیخواهد در دنیایی بیرحم، چیزی به این بیگناهی را بزرگ کند. داگمار شروع به تزریق زیاد اتر به کارولین میکند.
فریدا، که از طریق کارولین از خدمات داگمار مطلع شده است، در مراسمی که یکی از دوستانش نوزاد ناخواستهاش را به مغازه میبرد، شرکت میکند، اما وقتی کارولینِ گیج و منگ را میبیند، بیشتر نگران میشود. داگمار سعی میکند کارولین را متقاعد کند که نوزاد را بکشد و این دو با هم درگیر میشوند و به طور تصادفی او را خفه میکنند. بعداً، زن برای گرفتن بچهاش برمیگردد، از اینکه آن را داده پشیمان است و تهدید میکند که اگر آن را برنگرداند با پلیس تماس میگیرد. در حالی که داگمار وحشتزده میشود، کارولین از پنجره بیرون میپرد.
پلیس داگمار را دستگیر میکند و ارنا را به پرورشگاه میفرستد. کارولین که از سقوط جان سالم به در برده است، به سیرک سیاری میرود که اکنون پیتر با او زندگی میکند. این دو با هم آشتی میکنند و کارولین با حمایت پیتر از اتر جدا میشود. او در مورد سرنوشت فرزندش دروغ میگوید. داگمار به خاطر جنایاتش در دادگاه محاکمه میشود، جایی که از کارولین در برابر معاشرت محافظت میکند و از تصمیم خود برای نجات نوزادان ناخواسته از فقر دفاع میکند. مدتی بعد، کارولین ارنا را از پرورشگاه به فرزندی قبول میکند.

















دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.