در استرالیا، زن جوانی به نام میکی در یک بار برای حضار شعری می‌خواند. وقتی آنجا را ترک می‌کند، سوار ماشین شخصی می‌شود که او را ندیده‌اند.
جیل فیتزپاتریک، افسر سابق پلیس که حالا کارآگاه خصوصی شده و در مورد افراد گمشده تحقیق می‌کند. او شغلی پیدا می‌کند تا میکی را که دو هفته است گم شده است، پیدا کند. جیل به دانشگاه میکی می‌رود و با استاد شعرش، دایانا، آشنا می‌شود. جیل به سرعت جذب دایانا، که متاهل است، می‌شود. آنها چندین بار برای قهوه ملاقات می‌کنند، اما همیشه در مورد میکی صحبت نمی‌کنند، و برای نوشیدن بیرون می‌روند. در نهایت با هم رابطه جنسی برقرار می‌کنند.
جیل از والدین میکی می‌شنود که جسد میکی پیدا شده است. آنها می‌خواهند جیل به تحقیقات ادامه دهد زیرا پلیس “هیچ کمکی” نمی‌کند. جیل به کار خود ادامه می‌دهد اما حواسش به رابطه‌اش با دایانا پرت می‌شود. روزی شوهر دایانا آنها را با هم می‌بیند، اما اهمیتی نمی‌دهد.
لو، دوست جیل، او را به جامعه شاعران معرفی می‌کند. او با دو شاعر، بیل و تونی، آشنا می‌شود که هر دو مردان مسن‌تری هستند که با میکی رابطه جنسی داشته‌اند. هیچ‌کدام نمی‌خواهند با جیل صحبت کنند. جیل برخی از اشعار میکی را که درباره بیل نوشته شده بود، می‌خواند. دیانا آنها را «شعر قربانی» می‌نامد و میکی را «حوری» خطاب می‌کند. جیل شروع به دریافت پیام‌های تلفنی تهدیدآمیز از کسی می‌کند که صدایش را تغییر داده است. هم‌خانه میکی، فیلمی از میکی را در شبی که ناپدید شده بود، در بار به جیل می‌دهد.
یک شب دیانا در حین رابطه جنسی، جیل را خفه می‌کند تا به خفگی شهوانی برسد. بعداً دیانا از او می‌پرسد که آیا از این کار لذت برده است یا خیر. جیل می‌گوید که چیزی به خاطر نمی‌آورد. جیل با بیل ملاقات می‌کند که به او می‌گوید میکی او را «شکسته» و مجبور به نوشتن مطالب زشت کرده است. او می‌گوید که شواهدی در رابطه با این پرونده دارد و با آنها به خانه جیل خواهد آمد. در راه خانه جیل، ماشین بیل منفجر می‌شود و او می‌میرد.
جیل به دیانا می‌گوید که بیل در مورد برخی از اشعار «شیطانی» که میکی سروده بود، به او گفته است. دیانا می‌گوید که باید آنها را پیدا کنند. جیل شروع به فکر کردن می‌کند که چه کس دیگری در زندگی میکی بوده و از دیانا می‌پرسد که آیا میکی تا به حال برای او شعر نوشته است. دیانا می‌گوید نمی‌داند، اما میکی دگرجنس‌گرا بوده و زنان دیگر فقط رقیب او بوده‌اند. جیل از اینکه دیانا به نظر می‌رسد از مرگ میکی بی‌تفاوت است، ناراحت می‌شود و آنجا را ترک می‌کند.
او برای ملاقات با شاعر تونی به بریزبن می‌رود. تونی به او می‌گوید که میکی یک دفتر خاطرات داشته و آن را به عنوان تکلیف شعر به دیانا تحویل داده است. بعداً، جیل به دفتر دیانا می‌رود اما دفتر خاطرات گم شده است. او اکنون می‌داند که دیانا به او دروغ گفته است. باربارا، همسر تونی، به دیدن جیل می‌آید. او به او می‌گوید که دیانا ماشین بیل را دستکاری کرده و دیانا ماه‌هاست که تونی را می‌بیند و دیوانه اوست. او به تونی گفته که جیل او را اغوا کرده است.
جیل به خانه می‌رود و می‌بیند که آن شکسته شده است. ویدیوی میکی از بین رفته است. جیل نسخه‌ای از نواری را که او درست کرده بود پیدا می‌کند و آن را تماشا می‌کند. او دایانا را در نوار می‌بیند که با میکی صحبت می‌کند. سپس میکی را می‌بیند که به همراه دایانا و شوهرش از بار خارج می‌شود.
جیل با نیک، شوهر دایانا، ملاقات می‌کند. دایانا از نیک می‌پرسد که آیا دایانا را دوست دارد یا نه. دایانا می‌گوید بله، و جیل هم همینطور. او با دایانا لاس می‌زند و آنها شروع به رابطه جنسی می‌کنند. جیل دستش را روی گلوی دایانا می‌گذارد و دایانا از او می‌پرسد که آیا میکی را کشته است یا نه. دایانا به او می‌گوید که کشته شده و دایانا آنجا بوده است. این یک بازی جنسی بوده که به هم خورده است.
جیل شواهد خود را به پلیس می‌برد. دایانا به او می‌گوید که اگر هر چه می‌داند را به کسی بگوید، از او شکایت خواهد کرد. در همین حال، پلیس به شواهد نگاه می‌کند و به نوار صوتی که جیل از اعتراف نیک گرفته است گوش می‌دهد.
Year: 2000
Duration: 01:29:01
Directed by: Samantha Lang
Actors: Susie Porter, Kelly McGillis and Marton Csokas
Language: English
Country: Australia | Canada | France | Italy | Japan
Also known as: Cercle intime
Description: Jill is a private detective who passionately wants to find her beloved and investigate an interesting case. And fate gives her both possibilities. Disappears young poet Mikey. During the investigation, Jill meets a seductive Diana, who taught Mickey the poetry. Between Jill and Diana inflames violent passion. The investigation raises with difficult questions. Who are devoted to poetry imbued desire Miki? Who leaves a threatening message on the answering machine in verse Jill? Driven by a passion of blinded investigation Jill does not notice that her life is under increasing danger …
Screenshots:
Download:
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.